به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری دانشجو، اینکه عوامل گوناگونی در تصمیم گیری مردم برای انتخاب کاندیدای مورد نظرشان در انتخابات دخیل هستند. افرد در خلأ رأی نمیدهند و ذهنشان لوح سفید نیست. باورهای ایدئولوژیک، ترجیحات و فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر رفتار انتخاباتی آنها تأثیر میگذارد. در مورد انتخابات آمریکا نیز این موضوع صادق است و برای تحلیل رفتار رأیدهنده باید به طیف گستردهای از عوامل رجوع کرد.
هویتیابی حزبی
هویتیابی حزبی به این معنی است که فرد رأیدهنده برای توصیف ارزشهای سیاسی مدنظرش، خود را طرفدار یک حزب سیاسی اعلام کند. طبق نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۲۲، ۴۱٪ از مردم خود را مستقل (کاملاً مستقل یا متمایل به یکی از احزاب) میدانستند و در مقابل ۲۸٪ میگفتند که جمهوریخواه و ۲۸٪ نیز دموکرات هستند. ما در یکونیم دهه گذشته شاهد رشد خیرهکننده قشر مستقل (۳۱٪ در ۲۰۰۵ به ۴۱٪ در ۲۰۲۰) بودهایم. کسانی که هویت خود را به یکی از دو حزب متصل میکنند، تحت هر شرایطی به نامزد حزب رأی خواهند داد؛ بنابراین نه ترجیحات آنها، بلکه ترجیحات مستقلین مهمتر است.
اقتصاد و نوسانهای اقتصادی
به طور عمومی، اقتصاد اولویت نخست اکثریت مردم آمریکاست؛ اما در میان قشر مستقل ارزش بسیار مهمی دارد. نظرسنجی سپتامبر فاکس نیوز نشان میداد که ۴۵٪ از رأیدهندگان مستقل اقتصاد را اولویت نخست خود میدانند. این موضوع در میان جمهوریخواهان هم مسئله مهمی بوده و ۵۰٪ آنان به مسائل اقتصادی اولویت میدهند. این رقم برای دموکراتها نیز ۲۵٪ بود.
اما منظور از وضعیت اقتصادی چیست؟ نرخ تورم، میزان اشتغال و درک مردم از رونق اقتصادی بسیار اهمیت دارند. دولتی که حزبش در انتخابات حضور دارد باید تلاش کند که در طول انتخابات، متغیرهای اقتصادی دچار نوسان نشوند و وضعیت مطلوبی داشته باشند. به عنوان مثال فرض کنید که نرخ تورم ماهانه از ۲.۵٪ به ۴٪ یا ۵٪ جهش کند. در این صورت کمپین هریس متحمل آسیب بزرگی میشود. البته دولت میتواند از ابزارهای خود به نفع نامزد مطلوب نیز استفاده کند. به عنوان مثال، اقدام اخیر فدرال رزور –هرچند مستقل از دولت است- در کاهش نرخ بهره فدرال به ۴.۷۵ تا ۵ درصد عملاً به نفع گروههای متعددی (دریافتکنندگان وام، خریداران خانه، افراد جویای کار و...) بود و این میتواند در رای دهی آنها تاثیر داشته باشد.
جنگ و بحرانهای بینالمللی
مردم آمریکا عموماٌ به مسائل سیاست خارجه و بینالمللی اهمیت کمی میدهند. دو بحران کنونی در اروپای شرقی و جنوب غرب آسیا تأثیر چندانی بر تصمیم رأیدهندگان نگذاشته و در مناظرات کمتر راجع به آنها بحث شده است. آمار فاکس نیوز نشان میدهد که تنها ۴٪ از مستقلها سیاست خارجی را اولویت خود میدانند؛ اما همیشه اینگونه نیست. در صورتی که جنگ گستردهای آغاز گردد و نیروهای آمریکایی نیز به طور مستقیم وارد آن شوند، طبیعتاً مردم بشدت بر روی آن حساس خواهند بود. علاوهبراین، تأثیر جنگها بر بازارهای بینالمللی و به تبع آن، اقتصاد داخلی آمریکا را نباید فراموش کرد. در این صورت نامزد دولت مستقر آسیب شدیدی در انتخابات میبیند.
ترجیحات اقلیتها
اولویتهای سیاسی اقلیتها (دینی، نژادی و...)، هنگامی اهمیت بیشتر پیدا میکند که بحث ایالتهای چرخشی مطرح باشد. به عنوان مثال اقلیت مسلمان هماکنون به پایان جنگ غزه بشدت توجه دارند و رأی آنها در میشیگان و ویسکانسین حیاتی خواهد بود. سیاهپوستان و اسپانیاییتبارها نیز به همین شکل ترجیحات مهمی دارند. اکثریت آنها مسائل اقتصادی و سیاستهای رفاهی را برای خود اولویت میدانند.
شخصیت نامزد
بخش مهمی از پیروزی ترامپ در ۲۰۱۶، ناشی از جدید و جذاببودن سخنان و رفتارش بود. اکنون هریس به دلیل ورود دیرهنگامش به رقابتها هنوز نتوانسته است خود را میان رأیدهندگان مستقل بهخوبی جا بیاندازد. بخشی از رأیدهندگان نه به برنامههای نامزد، بلکه به شخصیت و حافظهای که از او دارند نگاه میکنند. هرچند این عامل خود تغییرپذیر است. اگرچه امروزه توجه مردم بیشتر به برنامه نامزدهاست و نه به ویژگیهای شخصی و رفتارهای جنجالی، اما هنوز شخصیت جذاب در اقناع مخاطب نقش خود را حفظ کرده است.
در انتخابات کنونی دو مسئله دیگر نیز برای رأیدهندگان اهمیت دارد: مهاجرین غیرقانونی و حق سقط جنین. جهتگیری اکثر مردم راجع به آنها در حال شکلگیری است، به نحوی که مخالفت شدید با اولی و موافقت شدید با دومی را دارند. هر نامزدی که بتواند نشان دهد که سیاستش نزدیک به نظر رأیدهندگان در این دو مورد است، موفقیت بزرگی کسب میکند. نامزدهای انتخاباتی با درنظرگرفتن تمامی این موارد، کمپینهای خود را ساماندهی میکنند تا سبد رأی خود را افزایش دهند.