گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو به نقل از الجزیره؛ مطالعه درباره گفتمان مقاومت، در حقیقت مطالعهای در انسانشناسی طغیان علیه استبداد است که تجلیات تاریخی خود را در مقابله با استعمار، اشغالگری و سرمایهداری انحصاری نشان داده است. از جهان عرب و اسلام گرفته تا جنگ ویتنام، آمریکای لاتین، ایرلند، آفریقای جنوبی، هند و چین، مقاومت همواره جوهر تلاشهای بشری برای رسیدن به آزادی بوده است.
گوناگونی الگوهای فرهنگی، بستری مرجع برای شکلگیری اندیشه مقاومت فراهم کرده است. در این میان، دین یکی از عناصر اصلی این الگوهای فرهنگی محسوب میشود. به همین دلیل، مقاومت فلسطینی، همچون مقاومت لبنانی، واکنشی به اشغالگری، استعمار و امپریالیسم است. برخلاف آنچه روایتهای رژیم اسرائیلی و غربی ادعا میکنند، این مقاومتها نه «خشونت مسلحانه» و نه «تروریسم اسلامی» هستند. این روایتها سعی دارند مقاومت را به جنگی دینی علیه حق حیات یهودیان تقلیل دهند.
همه اشکال مقاومت، از فلسطین و لبنان گرفته تا جنوب آفریقا، ایرلند، ویتنام، عراق و سوریه، از قرن نوزدهم سرچشمه گرفتهاند. امپریالیسم غربی، بهعنوان یک نیروی استعمارگر، زمینهساز بسیاری از بحرانهای امروز جهان است. پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، با ظهور دو قطب نظامی (آمریکا و شوروی)، جنبشهای آزادیبخش در سراسر جهان شکل گرفتند.
با کاهش احتمال وقوع جنگ جهانی سوم، جهان وارد دوره جنگ سرد شد. در این دوران، هر یک از دو قطب اصلی تلاش کردند تا متحدان خود را تقویت کنند. آمریکا به حمایت از سرمایهداری لیبرال پرداخت، درحالیکه شوروی از سوسیالیسم و کمونیسم حمایت میکرد. نتیجه این رقابت، جنگهای نیابتی در کشورهایی مانند ویتنام، افغانستان، کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه بود.
این جنگها، که اغلب برای تقویت سرمایهداری انحصاری آمریکا طراحی شده بودند، با فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ و سقوط شوروی در سال ۱۹۹۱ به نظام جهانی تکقطبی ختم شدند.
در شمال آفریقا، استعمار فرانسه در سال ۱۸۳۰ با اشغال الجزایر آغاز شد و سپس با اشغال تونس در سال ۱۸۸۱ و تحت حمایت فرانسه در مراکش در سال ۱۹۱۲ ادامه یافت. استقلال کشورهای منطقه، مانند مراکش و تونس (۱۹۵۶) و الجزایر (۱۹۶۲)، نتیجه مبارزهای طولانی بود و بدون خونریزی بهدست نیامد.
جنبشهای مقاومت کشورهای مغرب عربی شاهد مراحل مختلفی بودند که از روشهای مسالمتآمیز آغاز شده و به مبارزات مسلحانه منتهی شدند. این مقاومتها میلیونها شهید و مجروح بر جای گذاشتند. از جمله جنایات استعمار، استفاده اسپانیا از گازهای شیمیایی در مراکش و نمایش جمجمههای شهدای الجزایری در موزه انسانشناسی پاریس است که بازتابی از وحشیگری استعمار فرانسه محسوب میشود.
فرانسه با بهرهگیری از سیاستهای «زمین سوخته»، به استثمار منابع طبیعی منطقه و تسخیر اراضی ادامه داد. علاوه بر این، با استفاده از ابزارهای فرهنگی و اجتماعی، تلاش کرد تا بین عرب ها و بربرها در مراکش و همچنین بین مناطق مختلف الجزایر و تونس تفرقه بیندازد. مقاومت کشورهای مغرب عربی، با تکیه بر وحدت فرهنگی و دینی، موفق شد این سیاستها را به چالش بکشد و استقلال سیاسی خود را بهدست آورد، هرچند وابستگی اقتصادی همچنان باقی ماند.
ویتنام یکی از برجستهترین نمونههای مقاومت مسلحانه در تاریخ معاصر است. این کشور درگیر جنگی شد که در آن، آمریکا از ویتنام جنوبی حمایت میکرد و شوروی از ویتنام شمالی پشتیبانی میکرد. جنگ ویتنام (۱۹۵۹-۱۹۷۳) موجب کشته شدن حدود چهار میلیون نفر، عمدتاً غیرنظامیان، شد. مقاومت مردم ویتنام سرانجام منجر به وحدت این کشور و اخراج استعمارگران شد.
بریتانیا در ایرلند سیاست تفرقه و تقسیم را با حمایت از ایرلند جنوبی و حفظ کنترل بر ایرلند شمالی پیش برد. مقاومت ایرلندیها، بهویژه ارتش جمهوریخواه ایرلند، پاسخی به این سیاستها بود. شعار این مقاومت «دولت آزاد» بود و هدف آن پایان دادن به سلطه بریتانیا بود. این مقاومتها از شورشهای مردمی در سال ۱۹۱۶ آغاز شدند و به استقلال نسبی ایرلند جنوبی انجامیدند، اگرچه ایرلند شمالی همچنان تحت سلطه بریتانیا باقی ماند.
آپارتاید در آفریقای جنوبی، بهعنوان نمادی از نژادپرستی سیستماتیک، نمونهای دیگر از مقاومت در برابر استعمار است. این رژیم نژادپرستانه از سال ۱۹۴۸ بهطور رسمی آغاز شد و تا سال ۱۹۹۴ ادامه یافت. مقاومت علیه آپارتاید، بهرغم سرکوب شدید، در نهایت با پایان یافتن این رژیم و انتخاب نلسون ماندلا بهعنوان رئیسجمهور آفریقای جنوبی به ثمر نشست.
آمریکای لاتین با الهام از شخصیتهایی مانند «تشی گیوارا» و «فیدل کاسترو»، در برابر سلطه آمریکا مقاومت کرد. این مقاومتها، بهویژه در کوبا، بولیوی و سایر کشورهای منطقه، بر محور مبارزه با نابرابریهای اقتصادی و سلطه امپریالیستی شکل گرفتند. گیوارا و کاسترو، بهعنوان نمادهای مقاومت، تلاش کردند تا جنبشهای جهانی را علیه استعمار و سرمایهداری انحصاری متحد کنند.
تاریخ مقاومت در جهان نشان میدهد که انسانها هرگز تسلیم ظلم و استعمار نمیشوند. مقاومت، چه در اشکال مسالمتآمیز و چه در قالب مبارزه مسلحانه، همواره بهعنوان حق طبیعی ملتها در دفاع از زمین، کرامت و فرهنگشان مشروعیت داشته است. همانطور که محمد بن عبد الکریم الخطابی، رهبر مقاومت مراکش، گفت:
«پیروزی استعمار، حتی در دورترین نقطه جهان، شکست ماست؛ و پیروزی آزادی خواهان، در هر نقطه جهان، پیروزی ماست.»