
ناگفتههایی از مذاکره با آمریکا و دست برتر ایران از عمان تا رم/ صلح مسلح در مسیر مقاومت

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ آمریکاییها به تظاهر و بزرگنمایی عادت دارند، این را از جادههای عریض و ماشینهای درشتی که میسازند میشود فهمید! اظهارات شاذ رئیس جمهور و مقامات آمریکایی که گاه طعم تند تهدید هم به خود میگیرد، در همین پیش زمینه فرهنگی آنها میگنجد. حالا طرف مقابل پای میز مذاکرهای آمده که چند سال پیش به آن لگد زده بود. او با انگیزه مهار قدرت منطقهای ایران و ما برای رفع تحریم در جهت منافع ملی خودمان پای میز مذاکره نشستیم تا درب گفتوگو بسته نشود، به قول ایرانیها "جنگ اول، به از صلح آخر است".
برخلاف روایت متکبرانهای که از رسانه طرف مقابل تبلیغ میشود تا تلقین کند مقاومت ایران ضعیف شده، این آمریکا است که تقاضای مذاکره کرد و با وجود تعیین چندین پیششرط که در دوره قبل از طرف ترامپیستها مطرح شده بود، حالا فقط یک مسئله روی میز است، "سلاح اتمی در برابر تحریم اقتصادی" امروز این طرف ایرانی است که مکان، محتوا و نحوه مذاکره را تعیین کرده و صلح مسلح را بر بدعهدی تحمیل میکند.
نامهای که طرف آمریکایی به واسط اماراتی داده، به میزبانی عمان فتح باب میشود، این یعنی یک یادآوری تاریخی! ایران حتی اگر بدعهدی را ببخشد، فراموش نمیکند و آغاز مذاکرات را دقیقا به همان محلی میبرد که سالها پیش از آنجا شروع شد و هرچند متهمین مذاکرات سابق به آن لگد زدند، حالا مجبور شدند به همان محل بازگردند. عمان سرزمینی ریشهدار است که همواره برای ایران شریک و دوستی قابل اطمینان بوده است. طرف ایرانی در اولین قدم قدرت نرم خود را نشان داد و علنی اعلام کرد که زمین، زمین بازی آمریکا نیست.
البته در فاصله بین دو نشست، از شنبه هفته قبل تا مذاکره غیرمستقیم دوم در رم، که آن هم به میزبانی عمان و در ایتالیا برگزار خواهد شد، اظهاراتی درباره برنامه غنی سازی و موشکی از سوی استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه مطرح شده که بوی زیادی خواهی میداد، گویا مصرف داخلی داشته است، عراقچی، اما جواب او را اینگونه داد: اصل موضوع غنیسازی قابل مذاکره نیست، مواضع واقعی پشت میز مذاکره روشن میشود.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران آمد، سفری که خروجی آن به ارائه گزارش جامع آژانس درباره برنامه ۲۰ ساله هستهای ایران منتهی خواهد شد و مبنای عملکرد شورای حکام. گزارشی که اگر با جهتگیری و سیاسی کاری تنظیم شود، ممکن است مبنای سوءاستفاده سه کشور اروپایی عضو برجام برای دست بردن به مکانسیم ماشه شود. اینجاست که جنگ روایتها آغاز میشود؛ تاکید بر حق هستهای ملت ایران بر مبنای شفافیت و حقیقت، حقی که برخی با بهانههای واهی و "ادعای بمب اتم" دنبال خدشهدار کردن آن هستند.
اینجا ایران با هوشیاری و تدبیر هم از طریق دیپلماسی فعال در عرصه بینالملل و هم با پیامهای روشن از درون این درک را به طرف مقابل منتقل خواهد کرد که حقوق اساسی قابل معامله نیست.
مزاحم رفت! تجربه تلخ خروج آمریکا از برجام
عمان در این سالها به عنوان یک میانجیگر بیطرف در مذاکرات عمل میکند و ارتباطات بین دو کشور را تسهیل کرده است. مذاکراتی که این سالها، به رغم چالشهای فراوان، به توافقاتی منتهی شد که در نهایت برجام را به عنوان یک پیمان بینالمللی معتبر مطرح کرد.
با این حال، خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۸، به عنوان یکی از تجربیات تلخ تاریخ روابط ایران و آمریکا شناخته میشود. این اقدام، نه تنها به نابودی دستاوردهای یکجانبه و چندجانبه برجام منجر شد، بلکه نشاندهنده بیاعتمادی به توافقات بینالمللی بود و ثابت کرد که اعتماد به آمریکا و شرکای آن به عنوان طرفهای مذاکرات، هزینههایی سنگین دارد. این شکست دیپلماتیک آمریکا، علاوه بر بحران اقتصادی، باعث تشدید تحریمها و فشارهای غیرمستقیم علیه ایران شد.
در چند سال گذشته، ایالات متحده رویکردی خصمانه علیه ایران اتخاذ کرده است. از شهادت سردار سلیمانی در دی ۱۳۹۹ تا تحریک کشورهای منطقه برای دشمنی بیشتر با ایران، ایالات متحده بهویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، در مسیر تقابل تمامعیار با ایران قرار گرفته است. یکی از اقدامات در این دوران، حرکت به سمت پیمان ابراهیم بود که با هدف پذیرش اسرائیل به عنوان نماینده استکبار غربی در منطقه و تثبیت رژیم صهیونیستی انجام شد. دولت ترامپ حتی با اعلام قدس شریف به عنوان پایتخت اسرائیل، خط قرمزهای جدیدی را برای ایران ایجاد کرد و خط و نشانی هم برای دیگر بازیگران منطقهای تعریف کرد که البته با مقاومت حماسی ملت فلسطین، این خط و خطوط درهم شکسته شد.
طوفان الاقصی آرزوهای مستکبرین را بر باد داد
در یک سال اخیر، رویکرد خصمانه و مداخلهجویانه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، با واکنشهای مردمی و مقاومتهای منطقهای روبهرو شد. به ویژه، طوفان الاقصی، که به معنای زنده بودن مبارزات فلسطینیها و دیگر کشورهای مسلمان علیه رژیم صهیونیستی، تمام آرزوهای آمریکا و اسرائیل را بر باد داد. این مقاومت، ثابت کرد با وجود قدرتهای بزرگ و متحدان منطقهایشان، هیچکدام از برنامهها بدون خواست ملتهای ریشهدار منطقه نمیتواند به سرانجام برسد.
همراه با مقاومت مردم فلسطین، جنایات ضد بشری باعث شده چهره حقیقی برخی حاکمان بیش از پیش برای مردم جهان روشن شود و بخش بزرگی از آزادیخواهان عالم به صدق وعده جمهوری اسلامی ایمان بیاورند. آنهایی که سمت درست تاریخ را انتخاب کردند با شکست سکوت خود باعث شدند لحن قلدرمابانه آمریکا دیگر به تنهایی برای اعمال سیاستهایشان کارساز نباشد.
شبهه شکست مقاومت؛ مذاکره ثمره ایستادگی در میدان
در این میان، برخی تحلیلگران، از جمله طرفداران سیاستهای غرب، ممکن است اینطور استنباط کنند که مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی و تهدیدات نظامی، به نوعی شکست خورده است. اما حقیقت امر این است که تنها در یک گوشه از جغرافیای مقاومت، یمنیها تا این لحظه ۱۲۲ موشک طی ۳۳ عملیات به کشتیها و ناوهای هواپیمابر آمریکا شلیک کرده و ۲۶ عملیات موشکی در همین ماه علیه رژیم صهیونیستی انجام دادهاند. اتفاقاً، این مقاومت است که در نهایت باعث شده تا ایالات متحده پس از چندین سلسله درگیری، دوباره پشت میز مذاکره بنشیند. همانطور که گفتهاند "دستی که نمیتوان قطع کرد را باید میبوسید"، ایالات متحده اکنون مجبور است که در برابر قدرت منطقهای ایران، دستکم برای تامین امنیت مسیرهای تجاری، خطوط کشتیرانی و مواصلاتی خود، تسلیم شود و دست را به جای ماشه، روی میز مذاکره بگذارد. در واقع، این همان "ثمره مقاومت" است که ایالات متحده را مجبور کرده تا به میز مذاکره بازگردد.
صلح مسلح و مختصات یک توافق مطلوب
قطعا بدخواهان آرزوی لیبی شدن ایران را به گور خواهند برد، چراکه مسیر مذاکره با ایران از راه مقاومت میگذرد و این به میزان استقلال کشور بستگی دارد، استقلالی که لیبی کمتر از آن برخوردار بود. خنثی کردن تحریم و تهدیدات اولین ویژگی مذاکره مطلوب است.
در حال حاضر ایران حدود یک میلیون و هشتصد هزار بشکه صادرات نفت دارد که در صورت توافق، این میزان باید به شکل چشمگیری افزیش پیدا کند. اگر قرار است بعد از توافق هیچ پنجرهای بر روی فضای اقتصادی کشور گشوده نشود، پس چرا اصلا باید مذاکراتی در میان باشد؟
نکته دیگر، حفظ مسیرهای تنفس و فعالیت اقتصادی است که در شرایط تحریم فعال بودند و حتی در صورت توافق نیز نباید از هم شکسته شوند و همچنان پلهای پشست سر سالم بمانند.
رعایت شرط تضمین برای متعهد بودن و عمل کردن طرف مقابل، از اصول مهم هر توافق جدیدی است. برگشت پذیر بودن بودن آسیبهایی نیز که ممکن است زیرساختهای برنامه هستهای ایران را تهدید کند، باید در نظر گرفته شود. این مهم از جمله دیگر موارد مورد انتظار برای تحقق یک توافق مطلوب است.
از سوی دیگر اقتصاد و سرمایهگذاری برای تولید نباید به نتیجه مذاکرات وابسته شود. شرطی شدن اقتصاد در حال حاضر بزرگترین خطر است. اینکه با هر خبری شاهد تغییر قیمت ارز باشیم بدون در نظر داشتن عوامل تثبیتکننده آن و به این بهانه امینت و پیشبینی پذیر بودن اقتصاد کشور دچار چالش شود، زنگ خطر فضای معیشتی را بصدا در میآورد.
بررسی سناریوهای پیش رو نشان میدهد، نه میشود زیاد خوشبین بود و نه بدبین. اعتماد و اطمینان در عرصه بینالمللی هم تنها در عمل ثابت خواهد شد که طرف آمریکایی سابقه خوبی در آن ندارد.
در هر حالت ایران باید آباد و قوی باشد، یا از مسیر تسهیل شده در راوبط بین الملل و در شرایط رفع کامل تحریم، یا پیشرفت از هر طریق دیگر به یاری ایستادگی ملی و همراهی امت و ملتهای آزادیخواه جهان برای اثرگذاری حداکثری و تبیین حقایق در جنگ روایتها، به نفع منافع ملی ایران.
* نویسنده: سعید جلیلی- دبیر دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ عضو شورای مرکزی ناظر بر نشریات وزارت علوم