
آغوش باز جهان عرب به تروریستهای تحریر الشام / چرا از مقاومت و حماس حمایت نمیشود؟
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو؛ در تحولات پیچیده و پرالتهاب خاورمیانه، اختلاف دیدگاهها درباره گروههای فعال در منطقه همچنان موضوع مهمی است که تأثیرات گستردهای بر سیاستهای منطقهای و بینالمللی دارد. یکی از این اختلافات مهم، تفاوت نگاه عربها و غرب به دو گروه عمده سیاسی-نظامی یعنی «جنبش مقاومت اسلامی حماس» و «گروه تروریستی تحریر الشام» است. این دو گروه، هر کدام در بستر و شرایط خاصی شکل گرفتهاند و از حیث ماهیت، اهداف و روابط منطقهای و جهانی تفاوتهای قابل توجهی با یکدیگر دارند. اما موضوع بحث مهمتر، این است که چرا حماس همچنان در انزوای رسمی عربی و بینالمللی باقی مانده و مورد شیطانسازی و تحریم است، در حالی که «گروه تحریر الشام» که ریشه در پیشینه تروریستی و گرایشات افراطی دارد، پذیرفته شده و مورد حمایت قرار گرفته است؟
این سؤال اساسی و مهمی است که به ویژه پس از تصمیم دولت ترامپ برای رفع تحریمها از سوریه و تغییر مواضع برخی پایتختهای عربی و غربی به سمت «گروه تحریر الشام» بیشتر مطرح شده است. چرا که این گروه تروریستی که ادارهکننده صحنه انتقالی در سوریه است و ریاست آن را ابو محمد الجولانی بر عهده دارد، به جای اینکه به انزوا کشیده شود، مورد استقبال قرار گرفته و در برخی محافل عربی و غربی فرصتی برای ایفای نقش جدید یافته است. در مقابل، جنبش حماس که به عنوان جنبش آزادیبخش ملی فلسطینی شناخته میشود و دارای تاریخ مبارزه طولانی و گسترده با رژیم صهیونیستی است، همچنان با ممنوعیتهای شدید، تحریمها و فشارهای سیاسی روبرو است.
ماهیت و تفاوتهای بنیادین حماس و گروه تحریر الشام
برای درک این تفاوت نگاهها، باید به ماهیت و ویژگیهای هر یک از آنها توجه کرد. حماس جنبش آزادیبخش ملی فلسطینی عمل میکند. هدف اصلی آن آزادسازی سرزمین فلسطین و مقاومت در برابر اشغال رژیم صهیونیستی است. در این مسیر، حماس همواره در چارچوب منافع ملی فلسطینی عمل کرده و در عین حال توانسته نقش کلیدی در تحولات سیاسی و نظامی فلسطین داشته باشد.
در مقابل، گروه تحریر الشام ریشه در «پیشینه ای جهادی» دارد که شاخهای از اسلامگرایی افراطی است و ارتباطات تاریخی با جریانهایی چون القاعده و داعش دارد. این گروه مجموعهای از نیروهای تروریستی است که در دوران جنگ داخلی سوریه شکل گرفته و مسیرهای متعددی را تجربه کرده است. آنها گرچه در ظاهر تغییراتی را در مواضع خود اعمال کردهاند و تلاشهایی برای تطبیق با شرایط جدید داشتهاند، اما همچنان دارای اهدافی فراتر از مسائل ملی و منطقهای هستند.
این تفاوتها باعث شده است که جامعه بینالمللی و برخی کشورهای عربی که به دنبال منافع استراتژیک خود هستند، مواضع متفاوتی نسبت به این دو گروه اتخاذ کنند. برای مثال، در حالی که حماس بارها رژیم صهیونیستی را هدف عملیاتهای نظامی قرار داده و در «سرزمین دشمن» فعال بوده است، گروه تحریر الشام کمتر به طور مستقیم با رژیم صهیونیستی درگیر شده است و حتی در برخی موارد تلاش کرده با غرب و رژیم صهیونیستی اطمینانسازی کند.
تحریم حماس و استقبال از گروه تروریستی تحریر الشام
یکی از دلایل مهم تفاوت برخوردها، شیوه و شدت تبلیغات منفی و تحریمهایی است که علیه حماس اعمال شده است. حماس به عنوان یک نیروی مقاومت شناخته شده که توسط رژیم صهیونیستی و متحدان غربیاش به عنوان گروهی تروریستی معرفی میشود. این شیطانسازی باعث شده است که حماس در عرصه دیپلماسی بینالمللی و حتی در برخی کشورهای عربی نیز منزوی باقی بماند. در حالی که گروه تحریر الشام که سابقه ارتباطات پیچیده و خشنتری دارد، به دلیل تغییر رفتار و تطبیقهایی که در دورههای اخیر انجام داده، مورد پذیرش نسبی قرار گرفته است.
یکی از نکات قابل توجه، مذاکرات مستقیم گروه تحریر الشام با رژیم صهیونیستی در شهر باکو است که نشاندهنده تغییرات چشمگیر در رویکرد این گروه است. این مذاکرات که با واسطه ترکیه و برخی کشورهای خلیجی انجام شده، سیگنالهای مثبتی را به غرب و رژیم صهیونیستی ارسال کرده که «سوریه جدید» خواهان صلح و عادیسازی روابط است. این موضوع به شدت متفاوت با موضع حماس است که همچنان مقاومت فعال و مخالفت با رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود دارد.
بازی رسانهای رژیم صهیونیستی و عوامل منطقهای
رژیم صهیونیستی یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری این اختلاف نگاهها است. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه حاضر نیست تن به توافقاتی بدهد که حاکمیتش بر جولان، نابودی ساختارهای نظامی سوریه و حفظ برتری نظامیاش را به خطر بیندازد. از این رو، هرگونه تلاش برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی گروهها و کشورها باید با این شرایط سختگیرانه تطبیق داده شود.
علاوه بر این، اشغال بخشهای استراتژیک سوریه و جلوگیری از بازسازی توانمندیهای دمشق توسط رژیم صهیونیستی، ضمن تضعیف مقاومت منطقهای، بر پیچیدگی شرایط افزوده است. همچنین حمایتهای برخی پایتختهای منطقهای از گروههای تروریستی در مقابل مواضع حماس، باعث افزایش اختلافات شده است. این اختلافات از دهه بیداری عربی به بعد تشدید شده و اکنون به یکی از چالشهای بزرگ منطقه تبدیل شده است.
ایران و محور مقاومت
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی میان حماس و گروه تحریر الشام، میزان ارتباط و همکاری با ایران و محور مقاومت است. حماس روابط نزدیکی با تهران، حزبالله لبنان و متحدان منطقهای آنان دارد. این ارتباط به معنای وابستگی کامل نیست، بلکه یک همکاری استراتژیک بر اساس منافع مشترک مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و نیروهای حامی آن در منطقه.
از سوی دیگر، گروه تحریر الشام روابط متفاوتی با محور مقاومت دارد و در برخی دورهها حتی با حمایتهای غرب و آمریکا مواجه بوده است. این تفاوت در روابط منطقهای نیز بر دیدگاههای کشورهای مختلف درباره این دو گروه تأثیرگذار است.
آیا حماس محکوم است که در انزوای رسمی عربی و بینالمللی باقی بماند و از چنبره تحریمها و شیطانسازی رها نشود؟ پاسخ سادهای برای این پرسش وجود ندارد. اما باید توجه داشت که برخی بازیگران منطقهای که از گروه تحریر الشام حمایت کردهاند، روابط خوبی با حماس دارند و احتمال میرود قصد داشته باشند سناریویی مشابه با برخی اصلاحات برای حماس نیز اجرا کنند
از سوی دیگر، حماس یک نیروی مهم در معادلات فلسطینی است که توانسته خود را بارها اثبات کند، چه از طریق انتخابات ۲۰۰۶ و چه از طریق مقاومت مسلحانه طولانیمدت. این موضوع باعث شده است که آمریکا نیز ملاحظاتی برای بازگشایی کانالهای ارتباطی مستقیم با این جنبش داشته باشد، هرچند شرایط پیچیده است.
حماس نشان داده که توانایی قابل توجهی در سازگاری با شرایط داخلی و خارجی دارد. این جنبش در مدیریت ائتلافها و روابط متناقض مهارت داشته، گفتمان خود را بازنگری و اصلاح کرده و در مسیر تحولات منطقهای و بینالمللی پیش رفته است. با توجه به تحولات اخیر، ممکن است مرحله جدیدی از سازگاری و تعامل با بازیگران منطقهای و بینالمللی در پیش باشد.