آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۷۰۲۱۰
گزارش|

شریک دزد و رفیق قافله/ نقش واقعی آمریکا در جنایات غزه در سایه دیپلماسی

ایالات متحده، چه در دوره دولت‌های دموکرات و چه جمهوری‌خواه، نقش راهبردی حمایت از تل‌آویو را ترک نکرده است واز نظر واشنگتن جنگ غزه نه ابزاری برای حل بحران، بلکه سلاحی برای مدیریت بحران است.
شریک دزد و رفیق قافله/ نقش واقعی آمریکا در جنایات غزه در سایه دیپلماسی

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، واقعیت روابط «تل‌آویو» و واشنگتن، یک اتحاد استراتژیک و راهبردی است؛ اتحادی که با رضایت منطقه‌ای، بین‌المللی و حتی عربی همراه شده و هدف آن بازطراحی صحنه فلسطین مطابق با دیدگاه آمریکایی-صهیونیستی است. این پیوند عمیق، نه‌تنها باعث بی‌اثر شدن تلاش‌ها برای توقف جنگ شده، بلکه غزه را وارد چرخه‌ای بی‌پایان از مرگ و ویرانی کرده است.

نقش آمریکا در جنگ غزه؛ میانجی‌گری یا مدیریت بحران؟

در ماه‌های اخیر، «استیو ویتکاف»، فرستاده ویژه رژیم آمریکا به خاورمیانه، چندین پیشنهاد برای پایان جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه ارائه داده که آخرین آن تحت عنوان پیشنهاد به‌روزشده ویتکاف ۳ مطرح شده است. این طرح شامل آتش‌بس ۶۰ روزه، آزادی ۱۰ اسیر زنده از سوی مقاومت و تحویل ۱۸ پیکر دیگر می‌شود. اما بررسی دقیق مفاد این پیشنهاد نشان می‌دهد که چیزی فراتر از بازبسته‌بندی خواسته‌های رژیم صهیونیستی با زبان دیپلماتیک مبهم نیست.

رژیم آمریکا با بزرگ‌نمایی رسانه‌ای این طرح‌ها، سعی دارد نقش میانجی بی‌طرف را ایفا کند، اما واقعیت چیز دیگری‌ست: همه پیشنهاد‌ها به شکلی جانبدارانه و در چارچوب منافع تل‌آویو طراحی شده‌اند. به‌گونه‌ای که وقتی مقاومت فلسطین با شروطی همچون ضمانت تداوم مذاکرات، آزادی اسرا در تاریخ مشخص، و کمک‌رسانی مؤثر به غزه موافقت می‌کند، این اقدام از سوی واشنگتن “انحراف غیرقابل قبول” توصیف می‌شود.

جانبداری آشکار؛ مشارکت آمریکا در طولانی‌سازی جنگ

واشنگتن، به‌جای ایفای نقش یک داور بی‌طرف، عملاً تبدیل به شریک مستقیم در جنایات جنگی علیه مردم غزه شده است. رد کامل پیشنهاد مقاومت از سوی رژیم آمریکا، در واقع چراغ سبز به رژیم صهیونیستی برای ادامه قتل‌عام، ویرانی و نسل‌کشی است. نمونه بارز این جانبداری، پل هوایی نظامی شماره ۸۰ برای ارسال سلاح به اسرائیل است که نقش ایالات متحده را در تغذیه این جنگ خونین اثبات می‌کند.

ایالات متحده، چه در دوره دولت‌های دموکرات و چه جمهوری‌خواه، نقش راهبردی حمایت از تل‌آویو را ترک نکرده است. از نظر واشنگتن، این جنگ نه ابزاری برای حل بحران، بلکه سلاحی برای مدیریت بحران است؛ بی‌آن‌که تمایلی برای پایان دادن به آن وجود داشته باشد.

رفتار واشنگتن در موضوع غزه نشان می‌دهد که فلسطین دیگر اولویت نیست. بلکه، موضوعات بزرگ‌تری مانند پرونده هسته‌ای ایران و معادلات قدرت منطقه‌ای در دستورکار واقعی قرار دارند. پس از دیدار ویتکاف با «رون درمر»، وزیر امور استراتژیک رژیم صهیونیستی، مواضع آمریکا کاملاً منطبق با خواسته‌های بنیامین نتانیاهو شد؛ به‌ویژه در چارچوب جلوگیری از اخلال اسرائیل در مذاکرات هسته‌ای و در مقابل، تأمین شروط تل‌آویو در رابطه با غزه.

به‌عبارت دیگر، غزه به مهره‌ای در بازی بزرگ‌تر تبدیل شده و حمایت از رژیم صهیونیستی، مسئله‌ای راهبردی برای واشنگتن است؛ ولو به قیمت ریخته شدن خون هزاران غیرنظامی فلسطینی.

جانبداری آمریکا از جنایات رژیم صهیونیستی

در واقع، همه دولت‌های آمریکا دو روی یک سکه‌اند. آنها در تداوم جنگ علیه غزه، چه با کمک‌های نظامی، چه موضع‌گیری‌های سیاسی، و چه تبانی در مذاکرات نقش مستقیم دارند. در سوی دیگر، سکوت سنگین کشور‌های عربی وجود دارد که یا ناشی از ناتوانی است یا تبدیل به تماشاگر بی‌تفاوتی شده‌اند. این سکوت در فضای منطقه‌ای به‌عنوان نوعی رضایت غیرمستقیم از تداوم جنگ تفسیر می‌شود.

در حالی که حتی برخی کشور‌های اروپایی تغییر موضع داده و خواستار پایان جنگ شده‌اند، کشور‌های عربی از هرگونه ابتکار معنادار برای توقف جنگ خودداری می‌کنند. نتیجه این انفعال، سپردن سرنوشت فلسطین به بازی‌های ژئوپلیتیکی قدرت‌های جهانی است؛ بازی‌هایی که کوچک‌ترین توجهی به رنج مردم غزه ندارند.

تکرار یک دیدگاه خطرناک از سوی نتانیاهو

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، بار‌ها تأکید کرده که جنگ جاری نه برای دستیابی به پیروزی نظامی تاکتیکی، بلکه یک جنگ وجودی و استراتژیک برای تبدیل غزه به منطقه‌ای غیرقابل سکونت است. او به‌دنبال تحمیل تسلیم بر مقاومت است؛ طرحی که در صورت فقدان پاسخ بین‌المللی، به معادله‌ای دائمی بدل خواهد شد.

سناریو‌های محتمل در صورت شکست مذاکرات

در صورتی که توافقی سیاسی با مقاومت حاصل نشود، چند سناریو محتمل است:

۱. ادامه جنگ با شدت بالا برای فرسایش توان مقاومت و تحمیل شروط تسلیم، در راستای اهداف سیاسی نتانیاهو.

۲. بهره‌برداری از طرح ویتکاف به‌عنوان چارچوبی تبلیغاتی برای تخریب چهره مقاومت و جلوگیری از شکل‌گیری هرگونه طرح جایگزین.

۳. استفاده ابزاری از جنگ برای حل بحران‌های داخلی نتانیاهو از جمله پرونده‌های فساد و تهدیدات ائتلاف سیاسی‌اش.

۴. استفاده اسرائیل از زمان برای تغییر معادله در کرانه باختری و ادامه روند عادی‌سازی با کشور‌های عربی.. افزایش فشار انسانی بر مردم غزه از طریق محاصره، گرسنگی و محرومیت از کمک‌های 

بشردوستانه برای تغییر معادله داخلی فلسطین به نفع رژیم اشغالگر.

 میانجی‌گری دروغین و نقش واقعی واشنگتن

رفتار فرستاده ویژه رژیم ترامپ، بازتاب موضع رسمی واشنگتن است، نه یک دیدگاه شخصی. وقتی یک بازیگر بین‌المللی، نقش میانجی را با نقش طرف درگیر عوض می‌کند، نشان می‌دهد که صلح واقعی ممکن نیست. سکوت راهبردی آمریکا، همراهی عربی و بی‌تفاوتی جهانی، عملاً غزه را تنها گذاشته‌اند در برابر یک ماشین جنگی که با بی‌رحمی، هر روز زنان، کودکان و سالخوردگان را هدف می‌گیرد.

امروز مشخص شده که صحبت از میانجی‌گری آمریکا، چیزی جز پوشش سیاسی برای تداوم جنگ و نسل‌کشی نیست. این نقش، نه مشروعیت اخلاقی دارد و نه سیاسی. واشنگتن نه تنها جانب‌دار است، بلکه بخشی از جبهه جنگی علیه مردم فلسطین است.

اما آنچه آینده را رقم می‌زند، نه میانجی‌هایی است که شریک جنایت‌اند، بلکه توان ایستادگی مردم فلسطین، روایت مقاومت و احیای حمایت عربی و بین‌المللی است. پروژه رژیم صهیونیستی برای جنگ دائم، سرنوشت محتوم نیست، بلکه نقشه‌ای است که می‌توان آن را با انتخاب‌های شجاعانه سیاسی و میدانی خنثی کرد.

مقاومت فلسطین، امروز تنها بازیگری است که معادله جنگ را تغییر داده و روایت خود را بر افکار عمومی تحمیل کرده است. اکنون زمان آن فرا رسیده که سکوت جهانی شکسته شود و پروژه نسل‌کشی، با فشار افکار عمومی و حمایت واقعی بین‌المللی متوقف گردد.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار