آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۷۹۳۰۳
گزارش|

ترامپ و جایزه صلح نوبل/ تقلای مضحکانه برای سفیدشویی از جنایات جنگی

در یکی از شگفت‌انگیزترین و در عین حال وقیحانه‌ترین اظهارات خود، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران را با بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی مقایسه کرد

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو؛ در یکی از شگفت‌انگیزترین و در عین حال وقیحانه‌ترین اظهارات خود، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران را با بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی مقایسه کرد؛ اقدامی که در سال ۱۹۴۵ بیش از ۲۲۰ هزار نفر را به کام مرگ کشاند. این اظهارات نه تنها موجی از خشم و انزجار در ژاپن برانگیخت، بلکه بار دیگر نشان داد چگونه ترامپ با تفسیر واژگانی واژگون، مفهومی خطرناک از «صلح» ارائه می‌دهد؛ صلحی که در آن تسلیم مطلق به آمریکا و اسرائیل، جایگزین عدالت و کرامت انسانی شده است.

اظهارات ترامپ، هرچند گاه متناقض به نظر می‌رسند، اما یک حقیقت را پنهان نمی‌توانند: او به دنبال تحمیل تسلیم کامل بر کشورهای خاورمیانه است. در قاموس ترامپ، صلح یعنی آنکه کشورها بدون مقاومت، تسلیم سلطه آمریکا و اسرائیل شوند.
ایران، فلسطین و حتی ترکیه اگر از این قاعده خارج شوند، با تهدید نظامی مواجه خواهند شد. ترامپ حتی استفاده از قدرت نظامی یک‌طرفه را با هدف اعمال خواست سیاسی خود مشروع می‌داند، بی‌آنکه نیازی به درگیر شدن مستقیم نیروی زمینی آمریکا ببیند.

در چنین فضایی، یک بیلبورد تبلیغاتی در قلب تل‌آویو با تصویر رهبران عرب – از جمله رئیس دولت انتقالی سوریه ابو محمد جولانی که به پروژه‌ای موسوم به «خاورمیانه جدید» پیوسته‌اند، بخشی از جنگ روانی علیه ملت‌های عرب و به‌ویژه فلسطینی‌هاست.
این بیلبورد، تصویر نمادینی است از همان چیزی که ترامپ می‌خواهد: نمایش پیروزی خیالی رژیم اسرائیل.

اما نکته جالب‌تر اینکه، این تصویر ممکن است نه خطاب به ملت‌های منطقه، بلکه پیامی به خود ترامپ باشد؛ برای اطمینان‌خاطر دادن به او که آنچه خواسته، در حال تحقق است  حتی اگر در واقعیت چنین نباشد.

 

ترامپ و جایزه صلح نوبل/ تقلای مضحکانه برای سفیدشویی از جنایات جنگی

 

ترامپ؛ معمار نسل‌کشی

 

ترامپ می‌کوشد چهره‌ای از خود به‌عنوان نجات‌دهنده جهان، برقرارکننده صلح و مانع گسترش جنگ بسازد. اما اقدامات عملی او – از حمایت بی‌قید و شرط از تجاوز اسرائیل به غزه، کشتار فلسطینیان در کرانه باختری، چراغ سبز به حمله به ایران  گویای چهره‌ای دیگر است: یک رهبر جنگ‌طلب که با شعار صلح، نسل‌کشی را توجیه می‌کند.

در مقایسه خود با بمباران هیروشیما، او نه‌تنها از یک فاجعه بشری الگوبرداری می‌کند، بلکه اقدامات امروز خود در منطقه را با همان معیارهای وحشتناک توجیه‌پذیر جلوه می‌دهد. این همان فریب خطرناک مفهوم صلح در ذهن ترامپ است: خشونت با ظاهر نجات‌بخش.

اگر ترامپ واقعاً باور دارد که رژیم اسرائیل در جنگ با ایران پیروز شده، چه نیازی به ورود مستقیم آمریکا به میدان بود؟ واقعیت این است که توازن قوا در منطقه به‌نفع مقاومت تغییر کرده و اسرائیل بدون اتکا به حمایت نظامی و اطلاعاتی واشنگتن، توان مقابله با ایران را ندارد.

ترامپ از قبل می‌دانست که ایران قصد حمله به پایگاه «العدید» در قطر را دارد. او نه برای توقف جنگ، بلکه برای کنترل شعاع تأثیرات آن وارد عمل شد تا دامنه درگیری به جایی نرسد که برای آمریکا پرهزینه شود.

بسیاری از تحلیل‌گرانی که این روزها در رسانه‌های غربی و حتی برخی رسانه‌های عربی از «شکست ایران» سخن می‌گویند، یا عمداً واقعیت را تحریف می‌کنند یا از سر ناآگاهی و کینه، به ترویج فرهنگ تسلیم دامن می‌زنند. این گروه نمی‌خواهند بپذیرند که برای اولین‌بار اسرائیل طعم ناامنی و ضربه واقعی را چشیده است.

 

فروپاشی اسطوره شکست‌ناپذیری

 

از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی، اسرائیل خود را نیرویی شکست‌ناپذیر معرفی کرده بود؛ نیرویی که می‌زند و ویران می‌کند، اما خودش هیچ‌گاه آسیب‌پذیر نیست.
اما این تصور در کمتر از دو سال فرو ریخت:

نخست با عملیات «طوفان الأقصى» در سال ۲۰۲۳ که رژیم آن را فاجعه امنیتی بی‌سابقه توصیف کرد؛

و سپس با حمله موشکی ایران که ساختمان‌های راهبردی، مراکز نظامی و مؤسسات علمی چون «وایزمن» را هدف قرار داد.اسرائیل دیگر تنها کسی نیست که حمله می‌کند؛ اکنون طعم حمله، ترس و بی‌امنی را چشیده است.

این تحول، جامعه‌ای را که سال‌ها به «زندگی امن» و برتری نژادی خود باور داشت، دچار شوک روانی کرده است. امروز، اسرائیلی‌ها با واقعیتی مواجه‌اند که پیش‌تر تنها برای فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها معنا داشت: زندگی در سایه جنگ و ترس.

رنج مردم غزه، بزرگ‌ترین تراژدی انسانی زمانه ماست. نسلی که زیر بمباران، تحریم و محاصره متولد شده، امروز حتی فرصت زندگی ندارد.
در چنین شرایطی، صحبت از پیروزی‌های ژئوپولیتیکی، بدون توقف فوری جنگ، بی‌معناست. اگرچه غزه هنوز ایستاده، اما آنچه در خطر است، روح این سرزمین و امید نسل‌های آینده است.جان و سرپناه، اولویت مردم غزه است. نه بازی‌های سیاسی واشنگتن، نه توهمات تل‌آویو.

 

ترامپ و جایزه صلح نوبل/ تقلای مضحکانه برای سفیدشویی از جنایات جنگی

 

ایران و توان بازدارندگی

 

ایران، با وجود فشار حداکثری، جنگ سایبری، خرابکاری داخلی و تحریم، نشان داد که قادر به دفاع از خود و بازدارندگی مؤثر در برابر تجاوز است.
اگر ترامپ تصور کند که در انهدام برنامه هسته‌ای ایران ناکام مانده – چنان‌که برخی گزارش‌های اطلاعاتی نیز هشدار داده‌اند – ممکن است بار دیگر به فکر حمله بیفتد.

اما چالش اصلی ترامپ اینجاست: تصویر اسرائیل در افکار عمومی جهانی آسیب دیده. برای ترمیم این تصویر، او نیاز دارد که:

جنگ غزه پایان یابد

کشورهای عربی را به‌طور کامل در کنار اسرائیل قرار دهد

خودش را به‌عنوان «قهرمان صلح» معرفی کند

اما چگونه می‌توان چنین چهره‌ای ساخت وقتی صلح او، با بمب، نسل‌کشی و تهدید شکل می‌گیرد؟

آنچه ترامپ صلح می‌نامد، در واقع پوششی است برای تثبیت سلطه اسرائیل و تحقیر مقاومت ملت‌ها. او می‌خواهد چهره‌ای از خود بسازد که جنگ‌ها را پایان می‌دهد، اما واقعیت این است که جنگ‌های او، با خشونتی چندلایه، رنج را تعمیق می‌بخشند.

هم‌زمان با فروپاشی دروغ «شکست‌ناپذیری اسرائیل»، فرصت‌هایی پیش‌روی ملت‌های منطقه گشوده شده است. تنها راه مقابله با صلح ساختگی ترامپ، ایستادگی و بازتعریف مفاهیم عدالت و مقاومت است.نسل‌کشی نمی‌تواند نام صلح بگیرد، حتی اگر با امضای رئیس‌جمهور آمریکا همراه باشد.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار