
الیگارشی هند؛ شریک یا عمله کودککشها؟

گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو_ در روزهایی که جهان بیش از هر زمان دیگری به معنویت، حقیقت و عدالت نیازمند است، برخی رسانههای وابسته در هند، با انتشار مطالبی توهینآمیز علیه عالیترین مقام مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها به کرامت ملت ایران جسارت کردند، بلکه روح مشترک فرهنگی و اخلاقی ملتهای کهن ایران و هند را نیز جریحهدار ساختند. هرچند این مطالب از برخی سایتهای رسمی حذف شد، اما سؤال اساسی باقی است: چه کسانی و با چه اهدافی در پشت این توهینها قرار دارند؟
رسانههای منتشرکننده این مطالب در مالکیت گروههای خاصی قرار دارند که رابطه آشکاری با ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی در هند و متحدان خارجی آن داشته و با دروغ و فریب در صدد سفیدشویی چهره کریه و جنایتکار رژیم کوک¬کش بر میآیند. برای نمونه NDTV متعلق به «گوتام آدانی»، میلیاردر معروف، که مالکیت بخش قابل توجهی از رسانههای جریان اصلی را در اختیار دارد.
آدانی تنها یک سرمایهدار نیست؛ او شریک راهبردی منافع اسرائیل در منطقه است. از بندر حیفا که در کنترل شرکتهایش درآمده تا پروژههای پهپادی و نظامی مشترک با تلآویو، وی عملاً در مرز منافع امنیتی اسرائیل فعالیت میکند. برای چنین فردی، ایرانِ مستقل و ضدصهیونیست، تهدیدی برای منافع تجاریاش است، منافعی که رسانههای تحت امرش را تبدیل به ابزار جنگ نرم کرده است.
این حادثه، نمونهای از روندی نگرانکننده است: تقدم منفعت بر حقیقت و تسلیم شدن رسانهها در برابر پروژههای استعماری. رسانه باید صدای مردم و وجدان عمومی باشد، نه ابزار پیشبرد مطامع بلوکهای قدرت. هند، با پیشینهای ارزشمند در حوزه فلسفه، معنویت، و تمدن، نباید اجازه دهد که صدای رسانهاش در خدمت پروژههای سفیدشویی جنایتکاران از مسیر توهین، تحقیر و تخریب قرار گیرد، آن هم علیه کشوری که همواره در کنار ملت هند ایستاده است.
بسیاری از نخبگان هندی نیز نگران آن هستند که کشورشان به ابزاری در دستان قدرتهای غربی و صهیونیستی بدل شده باشد. این نگرانی بیدلیل نیست. کافیست نگاهی به سفر نخستوزیر هند به آمریکا در ماههای اخیر بیندازیم. معطلی تحقیرآمیز دو روزه آقای مودی برای دیدار با رئیسجمهور وقت آمریکا، دونالد ترامپ، نه تنها خشم نخبگان هند را برانگیخت، بلکه هشداری بود درباره اینکه دوستی یکجانبه با غرب، همواره با تحقیر و دیکته همراه است.
روابط فرهنگی، تاریخی و تمدنی دو ملت، ریشه در اعماق قرون دارد. توهین به رهبر ایران، توهین به این ریشههای مشترک است.
جمهوری اسلامی ایران، با سابقهای درخشان در تمدن، دیانت و مقاومت، همواره با ملت هند بر پایهی احترام متقابل و روابط تاریخی تعامل داشته است. اما انتشار مطالب موهن علیه رهبر عالی ایران در برخی رسانههای خاص هند، آنهم بدون سند و تنها بر پایه عملیات فریب رسانههای اسرائیلی و پروپاگاندای غربی، نه تنها به وجهه رسانهای هند آسیب میزند، بلکه این پرسش را برمیانگیزد که چگونه میراث حقیقتجویی «ماهاتما گاندی» به قربانگاه اولیگارشیهای رسانهای و تجاری افتاده است؟
این رویداد نه توهین به یک فرد، بلکه تخریب اخلاق، آزادی بیان اصیل و خیانت به فرهنگ دیرپای شرق است.
بیگمان، چهرههایی همچون گوتام آدانی – که منافعش به تولید پهپاد برای اسرائیل، بندر حیفا، و پیوندهای سیاسی با محافل افراطی گره خورده – نماینده ملت هند نیستند. آنها تنها نماد ظهور طبقهای هستند که ثروت را جایگزین حکمت، و سود را بر کرامت ترجیح دادهاند. چنین رسانههایی، بهجای حقیقتگویی، زبان غلامی، مزدوری و تحریف را برگزیدهاند و چهره هند را نزد ملتهای منطقه مخدوش کردهاند.
پیوندهای عمیق فرهنگی، تاریخی و دینی میان مردم هند و ایران دارای عمق فراوان بوده و عقلای این سرزمین، اجازه نخواهند داد اولیگارشی رسانهای چهره ملت بزرگ هند را مخدوش سازد.
هند، با تمدنی هزاران ساله، با اوپانیشادها، بودا، گاندی، نهرو و تاگور، سزاوار آن نیست که بازیچه پروژههای نفرتساز باشد. کشوری که خود قربانی استعمار، تحقیر نژادی، و سلطهجویی غرب بوده، نباید به بلندگوی همان سلطهطلبان تبدیل شود.
بیحرمتی به رهبر کشوری که نماد مقاومت، عزت اسلامی، و استقلال در برابر غرب است، بیحرمتی به کل جریان کشورهای غیرمتعهد، ضداستعماری، و دوستداران استقلال ملی است.
تاریخ نشان داده، افراطگرایان و اولیگارشها، هیچ خط قرمزی ندارند؛ نه اسلام، نه هندو، نه شیعه، نه سنی – آنان فقط پول و قدرت را در دستورکار دارند.
این ماجرا نباید صرفاً به حذف یک خبر و عذرخواهیهای زیرزمینی ختم شود. نهادهای ناظر رسانهای در هند باید پاسخگو باشند. جامعه نخبگان و دانشگاهیان هند باید از خود بپرسند که چرا رسانههایشان به ابزاری برای منافع سرمایهداران وابسته به اسرائیل تبدیل شدهاند؟ و همه باید بدانند که دوستی بدون احترام متقابل تداوم نخواهد داشت.
هند امروز در یک بزنگاه تاریخی ایستاده است و آیا صدای وجدان و تمدن را انتخاب میکند یا صدای دلار و جنگ را؟