انيميشن «رنگو» يك عيب اساسي و يك حفره بزرگ و عظيم در داستان، ايده، اجرا و هم اساسا در فهم روايتگري انيميشني دارد و به همان دردي مبتلا است كه بسياري از انيميشنهاي سالهاي اخير با آن درگير بودند.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ انيميشن «رنگو» شايد بيش و پيش از هر چيز ديگري متكي به چهره پردازي عجيب و غريب و بشدت تاثيرگذار و مطلقا زشت كاراكتر اصلي اش يعني رنگو است؛ مارمولكي كه با صداي جاني دپ جان مي گيرد و تمام تشخصش همان طور كه اشاره كرديم به چهره خاص و حيرت آورش است.
البته ترديدي نيست و بي نياز به يادآوري، كه اين حجم از تراكم چهره پردازي و وسواس ها و ريزبيني ها و ظرافت ها و لطافت هاي ظاهري به كار رفته در صورت «رنگو» ماحصل تلاش هاي كامپيوتري است و نرم افزارهاي تكنولوژيك و مدرن امروزي.
اما انيميشن فقط به اينها نياز ندارد و چيزهاي ديگري هم لازم است كه «رنگو» و امثالش متاسفانه از آنها خالي اند؛ چيزهاي مهمي مثل قصه، شخصيت پردازي، فضاسازي و ...
البته نه اينكه «رنگو» هيچ كدام از اينها را ندارد كه همه شان را داراست، اما نكته اصلي، جاي خالي حس كودكانه و معصومانه اي است كه از درون فيلم به همدلي با مخاطب مي پردازد و همزادپنداري صميمانه او را تدارك مي بيند.
بگذاريد اول، داستان فيلم را مرور كنيم تا بفهميم كه قصه از چه قرار است و بناست ما در مقابله و مواجهه با چه دنيايي و چه اتفاقاتي قرار بگيريم.
«رنگو» نام يك مارمولك است كه به شيوه قهرمان هاي فيلم هاي وسترن اسپاگتي و كابوي هاي سينماي كلاسيك و با شيوه اي دن كيشوت وار وارد فضاي سرزميني در قرن 19 مي شود، در حالي كه ويژگي ها و المان ها و نشانه گذاري ها همگي بازتاب و مبتكر و خالق يك موجود قرن بيست و يكمي است و به عبارت ديگر مي توان گفت، مقابله جامعه قديمي و الگوهاي نرم افزاري و سخت افزاري قرن جديد در قامت يك مارمولك و در هيئت يك كابوي مدرن و بد چهره و به عبارت دقيقتر زشت كه البته به خوبي و ظرافت ترسيم شده يعني تاثيرگذار است و چهره و حركات و سكناتش ذهن و ديده و دل مخاطب را در بر مي گيرد.
اين تمام ماجراست، اما تمام حقيقت نيست؛ فيلم با يك عيب اساسي و يك حفره بزرگ و عظيم كه هم در داستان و هم در ايده و هم در اجرا و هم اساسا در فهم روايتگري انيميشني بازتاب مي يابد، «رنگو» را به همان دردي مبتلا مي كند كه بسياري از انيميشن هاي سال هاي اخير سينماي كارتوني جهان را؛ مگر آثاري گزيده و منحصربفرد و خاص كه بي ترديد نمونه بارز اخيرش انيميشن چيره، كم نظير و جذاب و خارق العاده و تاثيرگذار «وال. الي» است.
اما قضيه چيست و حرف و درد اصلي ما در مجال نقد انيميشن امروز جهان سينما به مناسبت «رنگو» كدام است؟ قضيه اصلي دنياست؛ دنياي فيلم، دنياي اين انيميشن و امثالش با تمام خصوصيات و ظواهر و بواطن و با تمام زرق و برق ها و جلوه هاي بصري خيره كننده اش از دنيايي كه در سال هاي نه چندان دور روياهاي نسل ما را به بهترين و خاطره انگيزترين و جذاب ترين شكل ممكن مي ساخت، فاصله اي بعيد دارد.
دنياي خيال انگيز و گرم و دوست داشتني كه با پينوكيو شروع مي شد و به گربه – سگ مي رسيد، اما هر چه بود رويا بود، خيال و گرما و همزادپنداري و اين حلقه مفقوده انيميشن امروز است.
مرور گذشته، نقد امروز و بازانديشي آنچه رفته و آنچه در جريان است را در بخش بعدي اين نوشتار دنبال مي كنيم./انتهاي پيام/