حمله آمریکا به سوریه چه از دید کوتاه مدت چه بلند مدت به نوعی تغییر دهنده اصول حکمرانی فعلی درجهان می باشد.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»، بهزاد حلال خور: بعد از 1648 و قرارداد وستفالیا تاکنون دولت ها به شکل جدید خود تولد یافتند؛ وضعیتی که در آن حاکمیت دولت های دیگر محترم شمرده می شده و در مقابل سایرین نیز حاکمیت دولت مذکور را محترم می شمارند.
در منطقی که ذکر شد اشغال دولت- ملت دیگر توسط قدرت های خارجی و حتی دخالت در امور داخلی دولت های دیگر مردود شمرده می شود. در این سیستم سیاسی بین المللی که با تشکیل سازمان ملل تثبیت نیز گردید اصولا مداخله در سایر کشور ها با ایجاد شرایط و فقط در زمان نقض گسترده حقوق ملت توسط حکام آن، تحت عنوان مداخله بشر دوستانه صورت می گیرد.
در شرایط فعلی آمریکا در مورد سوریه سخن از نقض گسترده حکومت مردم سوریه به عمل می اورد و قصد دارد با استفاده از این منطق به دخالت نظامی در این کشور بپردازد. این در حالی است که در این کشور گروهی که از مخالفان سوریه که از سوی سایر کشور ها حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند حاکمیت دولت سوریه را به چالش کشیده است و اکثریت مردم این کشور حامی دولت سوریه هستند ولی امریکا با بزرگ نمایی مخالفت ها قصد تطبیق این شرایط با منطق مداخله بشر دوستانه را داردکه به نوعی تضعیف منطق دولت ملت جدید است.
حال این سوال مطرح می گردد که در صورت حمله احتمالی این کشور به سوریه مفهوم دولت ملت تا چه حد اعتبار بین المللی خود را حفظ می نماید و چه تاثیری بر نظم بین الملل دارد؟
همانطور که ذکر شد امریکا در سیستم بین المللی ای ابر قدرت محسوب می شود که در آن تمام کشور ها واجد حق حاکمیت محسوب می شوند و از دخالتهای خارجی مصون می باشند. در صورت نقض این سیستم بین المللی مسئله ابر قدرتی این کشور نیز به چالش کشیده می شود و دخالت نظامی در سوریه مورد مناسبی برای نمایش دادن چالش نظام وستفالیایی دولت ملت محسوب می شود.
در مورد چالش نظام بین المللی دولت محور مسئله اصلی وجود رقبایی است که خواهان تغییر نظم فعلی بین المللی می باشند. کشور هایی چون روسیه و چین تنها نمونه هایی از آن است . در صورت دخالت نظامی در سوریه در واقع آمریکا بدعت گذار عمل جدیدی می شود که در آن سایر قدرت ها نظیر روسیه و چین نیز در آینده می توانند به آن توسل بجویند و به مخالفت سایر کشور ها توجهی ننمایند. چرا که در شرایط فعلی این کشور ها با اقدام آمریکا به شدت مخالفت می نمایند .
در این خصوص اظهارات لیو ویمین سخنگوی وزارت خارجه چین حائز اهمیت می باشد: « اقدامات بین المللی در مورد سوریه باید تنشهای موجود در این کشور را کم کند و منجر به ارتقای راه حل سیاسی در بحران سوریه شود». گفته هایی از این دست به وضوح مخالفت کشور چین را به عنوان عضو دائم شورای امنیت به دخالت نظامی در سوریه نشان می دهد. طرف دیگر ماجرا روسیه است که مخالفتش با دخالت نظامی در سوریه به دلیل سابقه ابر قدرتی و منافعی که در خاورمیانه دارد بشدت تندتر از چین می باشد.
در این خصوص اظهارات رئیس جمهور روسیه جالب توجه می باشد :حل بحران سوریه از راه زور(گزینه نظامی که غربی ها برای اجرای آن تلاش می کنند) امکان ندارد. در این خصوص موضع روسیه حمایت از طرح کوفی عنان برای حل بحران سوریه می باشد و از جامعه جهانی درخواست کرد که از این طرح حمایت کنند. همانطور که مشاهده می شود رقبای اصلی امریکا دخالت نظامی این کشور را در سوریه را در چارچوب مداخله بشر دوستانه تفسیر نمی نمایند. مخالفت اخیر روسیه و چین در اجلاس شانگهای نیز حاکی از این مخالفت جهانی بوده است.
در این خصوص همچنین هنری کسینجر وزیر اسبق امور خارجه آمریکا نیز در مقاله ای که در روزنامه واشنگتن پست به نگارش در آورده ادعا نموده است که هرگونه مداخله نظامی در سوریه موجب از بین رفتن اصل حاکمیت ملی کشور ها می شود و تاکید کرد که تحولات مردمی در کشور های عربی موجب شده تا دکترین مداخله بشردوستانه یا مسئولیت برای محافظت از جان شهروندان جای اصول وستفالی دولت های برای حفظ تمامیت ارضی را بگیرد .
در کل باید خاطر نشان نمود که حمله آمریکا به سوریه چه از دید کوتاه مدت چه بلند مدت به نوعی تغییر دهنده اصول حکمرانی فعلی درجهان می باشد و از آنجا که در شرایط فعلی، آمریکا جایگاه رهبری جهانی برای خود قائل است در صورت وقوع حمله نظامی علیه سوریه با فرض عدم مخالفت ها و واکنش های سیاسی و نظامی روسیه و چین، قوانین بین المللی که بر آن اساس امریکا حکمران جهان محسوب می شود نقض می گردد و به نوعی در بلند مدت به ضرر منافع استراتژیک آمریکا می باشد .