يار امام سجاد (ع)، سعيدبن جبير در برخورد با حجاج با وجود موضع برتر دشمن، او را به شيوهاي زيركانه خار و حقير ميكند.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»؛ بررسی سیره ائمه اطهار (ع) در طول قرون متمادی حکایت از این امر دارد که ایشان متناسب با شرایط و مقتضیات زمان بهترین شیوه را برمیگزیدند. تنها با کمی تأمل درمییابیم که این روشهای عملی بهترین مرجع برای عملکرد کنونی ما در زمان غیبت امام عصر (عج) میباشد.
یکی از شیوههای عملی ایشان تقیه است، برای مثال در زمان امام زینالعابدین(ع) يعني بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفايش چنان عرصه بر امام سجاد(ع) و یارانشان تنگ شده بود که چارهاي جز تقیه نداشتند و از اظهار عقاید خود در ملأ عام خودداری می کردند. اما در عین حال زمانی که توسط دستگاه حکومتی دستگیر میشدند و تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار میگرفتند، باز هم از عقاید خود دست بر نمیداشتند؛ شاید بتوان گفت حتی در سختترین شرایط که دشمن قصد اهانت به خود آنها و یا وادار کردن آنها به توهین به اهل بیت را دارد؛ یاران حقیقی اهل بیت ذره ای از ارزش های خود عقب نشینی نمیکنند.
ولایت امیرالمومنین (ع) برای آنها همچون اساس و پایه عقاید تصور می شود که حتی حاضر نیستند در بدترین شرایط از آن دست بکشند. یاران راسخ به حقانیت امامان یقین دارند و آن چنان یقین به ولایت اهل بیت در تار و پود جانشان نفوذ کرده که لحظه ای از آن جدا نمی شوند.
قلّت اصحاب
ما باید دائما به دنبال تطبیق شرایط زمان ائمه اطهار با زمان غیبت حضرت حجت (عج) باشیم. شيعيان از گنجینه ای بهره مندند که سایر اصحاب آن را در اختیار نداشته اند. گنجینه ای از سیره عملی 11 امام که شرایط مختلف تاریخی، سیاسی و اجتماعی را پشت سر گذاشته اند و انبانی از اطلاعات ناب را در اختیار ما گذاشته اند.
شاید یکی از مهم ترین دلایلی که مانع از قیام اهل بیت در زمان های مختلف می شده، نبود یاران محکم و استوار است. به نحوی که وقتی از امام صادق (ع) علت عدم قیام علیه حکومت را جویا می شوند حضرت به گله گوسفندان اشاره می کنند و ابراز می دارند که «اگر یاران من به اندازه این گوسفندان بودند قطعا قیام میکردم.»
//امام زین العابدین (ع) همچون سایر امامان یاران راسخ و استوار اندکی داشتند. در روايتىآمده استكه «در اوان كار امام سجاد(ع)، تنها چند نفر در كنارش بودند. سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب، محمد بن جبير بن معطم، يحيى بن امالطويل و ابوخالد الكابلى.» (1) و شيخ الطائفه، تعداد اصحاب امام سجاد(ع) را يكصد و هفتاد و سه نفر دانسته است. (2)
سعید بن جبیر
در این نوشتار به بررسی سجایای اخلاقی سعید بن جبیر یکی از یاران راسخ امام سجاد (ع) می پردازیم كه طبق منابع شيعه از استوارترين افراد شيعه به حساب مىآيد.
سعيدبنجبير در روزگارخلافت وليد، به فرمان حجاج و در ماه شعبان سال 95 هجري به شهادت رسيد. پس از شهادت سعيد، حجاج چندان زنده نماند و در ماه رمضان همان سال هلاك شد. وليد نيز در نيمه جمادى الاول يا جمادى الثانى سال بعد به درك واصل شد.
ثناگویی اهل بیت
از حضرت صادق (ع) منقول است كه سعيدبنجبير اعتقاد به امامت زينالعابدين (ع) داشت و ثناى آن جناب بسيار مىگفت و به اين سبب حجّاج لعين او را شهيد كرد، چون سعيد را به نزد آن ملعون بردند، حجاج گفت: «توئى شقي بن كسير؟» سعيد گفت: «مادر من نام مرا بهتر از تو مىدانست و او مرا سعيد بن جبير نام كرد.»
حجّاج گفت: «چهمىگوئى در شأن أبوبكر و عمر؛ در بهشت مىدانى ايشان را يا در جهنّم؟» سعيد گفت: «اگر داخل بهشت شوم و اهلبهشت را ببينم خواهم دانست كه در بهشت است و اگر داخل جهنّم شوم و اهل جهنّم را ببينم خواهم دانست كه در جهنّم است»
حجّاجگفت: «كدام يك نزد خالق تو پسنديدهترند؟» سعيد گفت: «اين علم نزد كسى است كه آشكار و پنهان ايشان را مىداند»، حجّاج گفت: «نمىخواهى به من راست بگوئى؟» سعيد گفت: «نمىخواهم به تو دروغ بگويم.»؛ پس آن لعين امر كرد به قتل او. (3)
سعید بن جبیر، حجاج را با وجود موضع برتر، خار و حقیر میکند
در غررالحکم به نقل از معصوم آمده است: «زیرک، بنیاد او خرد و رفتار او جوانمردی و اساس او دین است» (1754 سخن) لذا یاران اهل بیت آنچنان در منش خود زیرکانه عمل میکنند که هیچ راه گریزی برای ملعونی چون حجاج باقي نمیگذارند. تدبیر آمیخته و عجین با عمل پيروان واقعی امام سجاد سبب شده است که طرف مقابل جز اقدام برای حذف آنها، چارهای در پیش روی خود نبیند. در نتیجه دستور به از بین بردن آنها دهد.
فرد با ذکاوت از بدترین موقعیت ها، بهترین نتایج را به دست میآورد. سعید بن جبیر زمانی که اسیر دست کسانی مانند حجاج است و در شرایطی که دشمن به دنبال کسب امتیاز و نشان دادن برتری خود است به نحوی رفتار میکند که دشمن را با وجود موضع برتر، خار و حقیر میکند و به طور ضمنی از جواب دادن به سوالات آنها طفره میرود.
مرده و زنده یاران حقيقي اهل بیت؛ مایه عذاب دشمنان
يافعى از علماى مخالفان نقل كرده است كه «حجّاج بعد از شهادت سعيد، زياده از چهل روز زنده نبود و در ايّام مرض بيهوش مىشد و باز به هوش مىآمد و مىگفت: چه مىخواهد از من سعيد بن جبير؟»
و در روايت است كه هرگاه به خواب مىرفت، سعيد را مىديد كه دامن او را گرفته و مىگويد:« اى دشمن خدا به چه جهت مرا كشتى؟»
به شهادت رساندن اهل بیت و یاران ایشان آن چنان تاثیر مخرب و غیر قابل پیش بینی بر روی قاتلان آنها داشته که آنها هزاران بار آرزوی مرگ میکردهاند. قطعا این تاثیرها هم روحی و هم جسمی بوده و البته شدت و تحمل آثار روحی ناشی از شهادت اهل بیت بسیار سختتر از بیماری های جسمی بوده است؛ زیرا آنها را تا پای مرگ برده و برمیگردانده است و در نهایت آنها از شدت فشارهای روحی و ندامت از به شهادت رساندن یاران اهل بیت به درک واصل می شدند.
وفاداری به اهل بیت تا پای جان
ابن بابويه به سند معتبر از ابن بكير روايت كرده است كه حجّاج دو كس از شيعيان اميرالمؤمنين (ع) را گرفت و يكی از ايشان را طلبيد و گفت: «بيزارى بجو از على بن أبيطالب»، گفت: «چه بد كرده است كه از او بيزارى بجويم؟» حجّاج گفت: «خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم، خود اختيار كن كه به چه نحو تو را بكشم، دست هاى تو را ببرم يا پاهاى تو را؟»
گفت : «هرچه مىكنى در قيامت تو را قصاص خواهم كرد. از براى خود اختيار كن هرچه آسانتر است بر تو بكن»، حجّاج گفت: «تو زبانآورى و گمان ندارم كه بشناسى آن كسى كه تو را خلق كرده است، بگو پروردگار تو در كجاست؟»گفت: «پروردگار من در كمين ستمكاران نشسته است و انتقام از ايشان خواهد كشيد.»
پس آن ملعون امر كرد كه دستها و پاهاى او را بريدند و بر دار كشيدند. پس ديگرى را پيش آوردند، حجّاج گفت: «تو چه مىگوئى؟» گفت: «من نیز بر رأى مصاحب خود هستم كه او را به قتل رسانيدى» پس امر كرد او را گردن زدند و بردار كشيدند.(4)
ولایت امیرالمومنین علیه السلام برای شیعیان واقعی هم چون اساس و پایه عقاید تصور می شود، که حتی حاضر نیستند در بدترین شرایط از آن دست بکشند. یاران راسخ به حقانیت امامان یقین دارند و آن چنان یقین به ولایت اهل بیت در تار و پود جانشان نفوذ کرده که لحظه ای از آن جدا نمی شوند. امام علی (ع) در حديثي با اشاره به اين مسئله ميفرمايند: «وفاداری زینت خرد و نشانه بزرگواری است»(5)
وفاداری به اهل بیت و حمایت از ایشان باید در سیره عملی شيعيان قرار گیرد به نحوی که در دعای عهد میخوانیم: «اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه والذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاع حوائجه والممتثلین لاوامره والمحامین عنه والسابقین الی ارادته والمستشهدین بین یدیه.»؛ پروردگارا! مرا از انصار و یاران آن بزرگوار قرار ده و از آنان که از او دفاع می کنند و از پی انجام مقصدش می شتابند و اوامرش را امتثال و از وی حمایت کرده و به جانب اراده اش مشتاقانه امتثال میکنند و در حضور حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند مرا از آنان مقرر فرما.
سر سعيدبن جبير سه بار بر دار تهليه گفت
حجاج به كشتن سعيد فرمان داد، سعيد گفت: «اشهد ان لا اله الله وحده لاشريك له» اى حجاج اين شهادت را نزد تو به امانت مىگذارم تا روز قيامت تو را ملاقات كنم. وقتى سعيد كشته شد، سرش سه بار «لااله الاالله» گفت كه يكبار آن شنيده شد. حجاج پريشان گشت و فرياد مىزد: «زنجيرهايمان، زنجيرهايمان.»
اطرافيان گمان كردند كه منظور او زنجيرهايى است كه بر پاى سعيد است. پاى سعيد را از ساق بريدند و زنجير را درآوردند. از آن پس هر بار كه حجاج به بستر مىرفت، هراسان از خواب برمىخاست و مىگفت: «مرا با سعيد بن جبير چه كار بود!»(6)
«یا ایها الذین امنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و ذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! چون با گروهی از دشمن رویارو شدید پایداری کنید و خداوند را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید. (45 انفال )
یاران اهل بیت آیات قرآن را سرلوحه و سرمشق زندگی خود قرار دادهاند به نحوی که آنقدر در حیات شان ذاکر بودند که بعد از مرگ هم جسم شان نمی تواند از ذکر و تهلیل خداوند دست بکشد. امام علی (ع) در حديثي ياد خدا را شيوه مومنان ميدانند و ميفرمايند: «یاد خدا شیوه هر نیکوکار و رفتار هر مومن است». (7)
پی نوشت:
1. حيات فكرى و سياسى ائمه/ رسول جعفريان/صفحه269
2. امام سجاد عليه السلام و شيعيان/صفحه 264
3. جلاءالعيون/ المجلسي/ صفحه 843
4. جلاءالعيون/ المجلسي/صفحه844
5. غررالحکم/ سخن1620/صفحه98
6. غررالکلم/سخن5122/صفحه422
7. امام صادق و مذاهب چهارگانه/صفحه154