به گزارش گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، علی مطهری، ضعف کابینه دولت احمدینژاد را عامل اصلی وضعیت کنونی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور خواند و تأکید کرد: طرح سئوال از رئیسجمهور چهره دولت را آشکار میکند و هرچه مسائل آشکار و روشنتر شود به نفع مردم است.
گزیده سخنان وی در گفتوگو با خانه ملت را در ادامه بخوانید:
فضایی درباره کاریکاتور روزنامه شرق از سوی برخی خبرگزاریها ایجاد شد که به طور طبیعی در کار هیأت نظارت اثر گذاشت. اظهارنظر سریع وزیر ارشاد درباره روزنامه شرق از نظر حقوقی اقدام درستی نبود.
من با توقیف روزنامه شرق موافق نبودم و معتقد بودم باید به تذکر و ارجاع به دادگاه اکتفا شود چرا که توقیف یک روزنامه آثار روانی و اجتماعی بر جای میگذارد و شرایط کشور را بحرانی نشان میدهد. ما در هیأت نظارت باید به حداقل توقیف روزنامهها اکتفا کنیم.
شخصا برخی ملاحظات مانند این که انتقاد از وضع اقتصادی را به عنوان سیاه نمایی معرفی کنیم یا نسبت به افرادی که در بحران سال 88 نقش داشتند حساسیت بیش از حد نشان دهیم که از اینها ذکری در مطبوعات نباشد یا ایراد گرفتن از چاپ عکس خاتمی در روزنامهها را قبول ندارم و این اقدامات سیاستهای خوبی نیستند. بر این اساس دست هیأت نظارت در مواردی بسته است.
اقدامی که اخیراً یک خبرگزاری انجام داد و نامه محرمانه و طبقهبندی شدهای از رئیس جمهور خطاب به استانداران درباره دخالت نمایندگان در امور اجرایی را منتشر کرد، فارغ از محتوای نامه، عملی غیرقانونی بود و این خبرگزاری تذکری در این زمینه دریافت کرد.
من از ابتدا با انحلال خانه سینما موافق نبودم و معتقد بودم مشکلات خانه سینما با گفتوگو قابل حل است.
در اینکه ساخت فیلم لاله اولویت اول فرهنگی کشور نیست تردیدی وجود ندارد. این موضوع در کمیسیون فرهنگی هم مطرح شد اما تشخیص اولویتها بر عهده سازمان سینمایی است. روح فیلمنامه لاله القاء تفکر فمینیستی و تقابل میان زن و مرد و وجود جامعه مردانه در ایران است که لاله با آن مبارزه میکند. پروژه لاله مصداق فیلم فاخر نیست، نیک نژاد برای ساخت فیلم لاله باید از گذشته خود تبری بجوید. یک نمونه از فیلمهای اسدالله نیکنژاد کارگردان پروژه لاله که به عنوان نمونه به دست ما رسید، از نظر اخلاقی قابل دیدن نبود.
موافقت وزیر ارشاد با ساخت فیلم لاله تحت فشار مقامات ارشد دولت انجام گرفته است
برداشت ایرانی از اسلام و سخن گفتن از اسلام ایرانی یک نوع قومیتگرایی و تفرقهافکنی در جهان اسلام است. همینطور در باب مسئله مکتب ایران حرفهایی مطرح میکنند که با مبانی اسلامی جور در نمیآید. مثلا میگویند ما برای تبلیغ انقلاب و اسلام به دلیل آنکه طالبان و القاعده هم از اسلام میگویند از اسلام سخن نگوییم و از ایران بگوییم و وقتی در تنگنا قرار میگیرند میگویند منظور ما این است که از برداشت ایرانی از اسلام و از اسلام ایرانی سخن بگوییم. این یک نوع قومیتگرایی و تفرقهافکنی در جهان اسلام است. بزرگ کردن کوروش و داریوش و معرفی آنها به عنوان الگوی مدیریت برای جامعه ما یک اشتباه و نوعی ارتجاع است. ممکن است کوروش نقاط مثبتی هم داشته باشد اما هرگز الگوی ما نیست.
رئیسجمهور 2 یا 3 سال پیش در مصاحبه تلویزیونی قبل از سفر به نیویورک مدل مدیریتی خود را مدل کوروش معرفی و اعلام کرد که تصمیم دارد در سازمان ملل این مطلب را بگوید و کوروش را به جهانیان بشناساند، اما مخالفتهایی صورت گرفت و عقب نشینی کردند. به نظر میرسد که احمدی نژاد و مشایی هنوز تمام افکار خود در این زمینه را بروز ندادهاند.
من پس از ورود به مجلس بارها گفتم که این دولت نگاه فرهنگی خاصی دارد. بسیاری از افرادی که اکنون مخالف احمدی نژاد شدهاند آن موقع ضد ما صحبت میکردند و مانع نطق من در مجلس میشدند ولی اکنون انتقادات تندتری را مطرح میکنند. خطر این دولت غیر از قانونگریزی و تفرقهای که در کشور ایجاد کرده، نگاه فرهنگی است که به وجود آورده است.
برخی توجه نمیکنند که رئیس جمهور و اطرافیان وی چه میگویند و کدام ریشهها را میزنند. تعداد بسیار کمی خطر این افراد را متوجه شدند. از جمله آقای مصباح بودند که البته حرفهای خود را خیلی دیر مطرح کردند، زمانی مطرح کردند که اینها شکل گرفته بودند.
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، جزوههای گروه فرقان در برخی مساجد و دانشگاهها رواج داشت و بسیاری آن را به عنوان جزوه و حرف چند جوان میدانستند که ارزشی ندارد اما شهید مطهری که معیارش میزان تأثیرگذاری یک فکر بود نگران گسترش این تفکر به عنوان تفکر انقلاب اسلامی در بین دانشجویان و جوانان بودند. عدهای هم این پدیده را میدیدند اما بیتفاوت از کنار آن میگذشتند. به نظر من باید روی این مسائل حساس باشیم.
چند روز پیش فیلم «برف روی کاجها» را دیدیم. فیلم خوبی نبود. پیام آن این است که اگر مردی با زن دیگری ارتباط مشروع یا نامشروع برقرار کرد همسر وی هم حق برقراری ارتباط با مرد دیگری را دارد. حال سؤال این است که چرا از ابتدا مجوز ساخت چنین فیلمی صادر میشود؟ اکنون چند فیلم از وزارت ارشاد مجوز اکران گرفته اما سازمان تبلیغات اسلامی اجازه اکران آنها را در سینماهای خود نمیدهد. به نظر میرسد که اگر آن فیلمها هم مانند فیلم برف روی کاجها باشد اقدام آنها اقدام درستی است.
من بارها گفتهام که آقای احمدینژاد نه اصولگراست و نه اصلاحطلب، بلکه ایشان و آقای مشایی یک جریان سوم هستند. البته نمیتوانیم از اصولگراها در خصوص وضعیت فعلی کشور سلب مسئولیت کنیم چون به وظایف خودشان عمل نکردند. من یک ایراد اساسی به اصولگراها دارم که آن نوع نگاهی است که اینها به ولایتفقیه دارند، بخشی از اصولگراها فکر میکنند برای هر اقدامی اول باید بروند از آقا اجازه بگیرند.
من یک ایراد اساسی به اصولگراها دارم که این، مانع بسیاری از اصلاحات و باعث ایجاد بسیاری از تخلفات در کشور شده و آن نوع نگاهی است که اینها به ولایتفقیه دارند، یعنی بخشی از اصولگراها فکر میکنند هر اقدامی که میخواهند انجام دهند، اول باید بروند اجازه بگیرند، یعنی بپرسند که آقا این کار را انجام دهیم یا خیر؟ گاهی هم میگویند جلوتر از رهبری حرکت نکنید، اگر لازم بود خود آقا میگفتند. بعد راجع به خیلی چیزها سکوت میکنند، حرف نمیزنند و همین سکوتها باعث شده ما در خیلی حوزهها اعم از فرهنگ، اقتصاد و سیاست خارجی دچار مشکل شویم. این گروه از اصولگراها همه چیز را موکول میکنند به رهبری که ما چون خیلی ولایت مدار هستیم اینجا شرایط کشور اقتضا میکند که چیزی نگوییم، سکوت کنیم، صبر کنیم. حالا هم که میگویند آخر دولت است رهایش کنید. بعد میرسیم به اول دولت جدید، میگویند فعلا دولت در حال استقرار است رهایش کنید. یعنی وظایف خود را به بهانههای مختلف از جمله ولایت فقیه انجام نمیدهند. این یک مشکلی است.
آقای احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی شهریورماه خود به صراحت گفت که من قانونی را که منطبق بر قانون اساسی تشخیص بدهم امضا و اجرا میکنم ولی قانونی را که خود شخصا منطبق بر قانون اساسی تشخیص ندهم نه امضا میکنم و نه اجرا. این یعنی چه؟ یعنی استبداد و دیکتاتوری و به توپ بستن مجلس. خب اگر مجلس یک مجلس واقعی باشد واقعا یک چنین فردی، میخواهد آقای احمدینژاد باشد یا هر فرد دیگری، با شخص کاری نداریم، حتی یک روز هم نباید در مسند ریاست جمهوری باقی بماند. بلافاصله باید او را استیضاح کنند و رای به عدم کفایت سیاسی وی بدهند. اگر واقعیت را میخواهیم و قصد داریم طبق اصول جلو برویم باید اینگونه باشد. ولی وقتی همه میگویند حالا یک چیزی گفت رهایش کن، فعلا صلاح نیست، در تحریم به سر میبریم یا موضوعات دیگر، این گونه کشور درست نمیشود.
نظام ما نظامی خاص بوده و بالاترین مقامش ولایت فقیه است. ما مثل مجلس فرانسه و انگلیس نیستیم که بگوییم بالاخره مجلس و نخستوزیری هست و تمام شد، ولی این به این معنا نیست که همه وظایف را به بهانه ولایتمداری تعطیل کنیم. من معتقدم مجلس باید کار خود را انجام دهد. نماینده باید به وظیفه خود عمل کند، اگر رهبری در جایی مخالف باشد رسما و علنی و از طریق رسانهها اعلام میکنند یا پیغام میدهند که این کار را نکنید. دیگر، اینکه ما بترسیم و هر بار برویم سوال کنیم که آقا این کار را بکنیم یا نکنیم اصلا معنی ندارد. مثلا میگوییم سوال کنیم، میگویند اگر آقا بگوید من سوال میکنم. خب اگر آقا بگوید که سوال آقا میشود نه سوال مجلس. ما باید این دو حوزه را از هم جدا کنیم. هر بار پای رهبری را به میان نیاوریم. درست نیست که ما مسئولیت همه کارها را به گردن رهبری بیندازیم و رهبری را سپر خود قرار دهیم بلکه باید مجلس را سپر رهبری قرار دهیم.
به نظر من یکی از ریشههای فتنه سال 88 همین بود که عدهای از اصولگراها دائما میخواستند آقای احمدینژاد را به عنوان کاندیدای مورد نظر رهبری معرفی کنند. در انتخابات سال 92 هم باید مراقب باشیم که اساسا ساحت رهبری از این مسائل به دور باشد.
آقای احمدینژاد ذاتاً سریع تصمیم میگیرد، سریع وارد عمل میشود و گاهی هم به دیوار میخورد و برمیگردد .دولت احمدی نژاد دولت شلوغی است، تصمیمات ناگهانی زیاد دارد، انضباط مالی را خیلی رعایت نمیکند، یک جاهایی میخواهد خیلی تبلیغاتی وارد شود. یک مقدار این روحیه بزن برو در شخص رئیسجمهور وجود دارد.
احمدی نژاد اعتقاد زیادی به قانون ندارد، میگوید آنچه را که ما خودمان تشخیص بدهیم انجام میدهیم. همین قانون یارانهها را اصلا وی درست اجرا نکرد.
احمدینژاد کسری 15 هزار میلیارد تومانی برای پرداخت یارانه نقدی به خانوارها را از محل فروش نفت تامین کرد، ابتدا هم از بانک مرکزی استقراض کرد. احتمالاتی هست که میگویند داستانی که برای ارز پیاده کردند مسئله حسابشدهای بوده تا از این مابهالتفاوت برای پرداخت و حتی افزایش یارانهها کمک بگیرند.
هر بار که دولت گفت دست ما را در اجرای این قانون باز بگذارید، یک عده در مجلس که استاد جوشکاری و تعامل هستند، فوری میگویند تعامل کنیم و قانون را نادیده میگیرند
توقف اجرای قانون یارانهها کار درستی بود چون عقبگرد داشته ایم.
اگر مجلس از همان ابتدا در مقابل دولت کوتاه نمیآمد و جلوی بی قانونی های دولت را میگرفت امروز به اینجا نمیرسیدیم. بالاخره مجلس یا باید باشد یا نباشد. اگر هست قانونش باید درست اجرا شود. اگر نمیشود بیاییم استیضاح کنیم. اینگونه نمیشود کشور را اداره کرد. اینکه هر کاری بخواهند بکنند بعد هم همه جا از رهبری مایه بگذارند که آقا فرمودند تعامل، درست نیست. خب آقا تعامل براساس قانون را گفتند یا تعامل بر اساس بیقانونی؟
باید ببینیم که انتظار ما از سوال از رئیس جمهور چیست؟ انتظاری که ما از سوال داریم هیچوقت نباید همان انتظاری باشد که از استیضاح و عدم کفایت سیاسی داریم. ماهیت سوال این است که مسئلهای مطرح میشود، مجلس حرف خود را میزند، رئیس جمهور هم توضیح میدهد، مردم هم میشنوند و قضاوت نهایی هم با مردم است. یعنی صرفا برخی مسائل روشن میشود، چیزی بیش از این نیست و در دور قبلی هم طرح سوال از رئیسجمهور خیلی موفق بود، برخلاف نظر برخیها که میگویند موفق نبود به نظر من موفق بود.
اگر رئیسجمهور توهین و مسخره کرد نباید گفت مجلس در طرح سوال شکست خورد. با اصلاح آیین نامه بعید است رئیسجمهور دوباره هر چه میخواهد بگوید.
توکلی نظرش این است که با سوال از رئیسجمهور فرصتی به رئیسجمهور میدهیم که بیاید مجلس و هر چه دلش میخواهد بگوید.
ببینید یک وقت رئیس جمهور میآید مودبانه حرفهای خود را میزند، در چنین شرایطی اگر نمایندگان قانع هم نشوند، فکر کنم ادامه ندهند، یعنی موضعی نگیرند. ولی یک وقت رئیسجمهور جوابهای سربالا میدهد و احیانا مجلس را مسخره و توهین میکند. اگر این گونه باشد من احتمال استیضاح را قوی میبینم.
ما خیلی افراد استخوانداری داشتیم که رئیسجمهور آنها را جذب نکرد، عمداً رفت سراغ افراد ناشناخته که صرفا مطیع او باشند. خب این غلط است. یعنی دنبال اصلح و شایستهترینها نبود، دنبال کسانی بود که بیشترین اطاعت را داشته باشند. در واقع رئیسجمهور مقامات را خیلی کوچک فرض میکند، آن اوایل هم میگفت که وزارت مگر چیست؟ وزیر 6 ماهه همه چیز را یاد میگیرد، چیز مهمی نیست.
طرح استیضاح وزیر جهاد کشاورزی را به من هم دادند ولی من امضا نکردم اما وزیر جهاد کشاورزی با اطلاعاتی که من دارم انصافاً ضعیف است.او در پاسخ به سوال نمایندگان گفته بود که دستش بسته است. خب اگر واقعاً تا این اندازه دست شما بسته است استعفا دهید، مگر به میز چسبیدهاید. حالا مگر حتماً باید وزیر باشید، بیایید بیرون. این جا وزیر هم مقصر است، نمیشود بگوییم تنها بالا مقصر است. ولی استیضاح وزیر جهاد کشاورزی به تشخیص نمایندگان امضاکننده است که روی استیضاح اصرار داشته باشند یا نداشته باشند.
مسأله بازار ارز مشکوک است، نمیشود قبول کرد که این همه مدت دولت نتوانست بازار ارز را کنترل کند، چون 80 درصد ارز کشور در اختیار دولت است و قطعاً دولت میتواند کنترل کند.رئیس جمهور دستور داده بود یک ماه ارز به بازار تزریق نشود .