کد خبر:۲۲۷۵۳۴
در برنامه «هنگام درنگ» بررسی شد؛

اتفاقی که بعدها به شعار «ارتش برای ملت» تبدیل شد/ پرداخت هزینه‌های انگلیس از جیب ایرانی علیه ایران

وقتی رضاخان سر کار آمد، همه هزینه‌هایی که انگلیس برایSRP، قوای چریک شرقی و نفوذ در قزاق‌ها صرف می‌کرد از ...

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، برنامه «هنگام درنگ» که جمعه شب از شبکه یک سیما پخش ‌شد، با اجرای موسی فقیه حقانی و حضور یعقوب توکلی، جریان‌شناس تاریخی و استاد دانشگاه شهید بهشتی و خسرو معتضد، مورخ معاصر به بررسی وضعیت امنیت در ایران در دوره رضاخان پرداخت.


حقانی: گفته می شود که رضاشاه امنیت را در ایران حاکم کرد. آیا این مطلب صحیح است؟


معتضد: برای پاسخ به سوال پر معنای شما از مجله تایمز بهره می برم که در تاریخ 1938 در یک رپرتاژ مفصل عنوان کرد که رضاشاه به گمان خودش در سراسر کشور امنیت برقرار کرده، در داخل خانه ها امنیت را از بین برد. هیچ کس بر جان و مال و ناموسش مسلط نبوده. از کلمه ناموس استفاده کردم چرا که فرزندانش کارهایی می‌کردند که در مطبوعات بعد ازشهریور1320 با ذکر شماره پرونده مطرح می‌شد و دیگران هم به حساب اینکه حکومت از نوع میلیتاریستی است، از آن ها تأسی می‌کردند.


مرحوم مدرسی، که روزنامه نگاری بودند، تعریف کرده اند: در خیابان در حال قدم زدن به همراه آقایی و همسرش بودم که به یک افسر رسیدیم. افسر به خانم همراه مان اشاره کرد. وقتی شوهرش به آن افسر اعتراض کرد، او چنان کشیده ای زد که گوش مرد خون افتاد.


افسر سوئدی که کتاب «در سرزمین پارس» را نوشته، بیان می کند که ما فهمیدیم جاده تهران-قزوین ناامن است. وقتی راهزنان حمله می کردند، ما دوری می زدیم و برمی گشتیم و پناهگاه دزدان را پیدا می‌کردیم. روش آنها روش میلیتاریسم روسیه بود. روش لژیون خارجی فرانسه بود که با بومیان الجزایر یا مراکشی داشتند. روش هموطن نبود. آدم می تواند به هم وطنان اش گاهی با مهربانی، گاهی با فشار، تهدید، خواستن، صحبت کردن و زندانی کردن، فشار آورد اما این روش‌های راهزنی بومی نبود.


مثلا ً سرتیپ امان الله که در روسیه تحصیل کرده بوده با ملایمت، با صحبت، مقداری می ترساند، مقداری وعده می داد و قائله را ختم می کرد، اما سرتیپ البرز به بلوچ ها گفت تسلیم شوید من به قرآن قسم می‌خورم، و پشت قرآن را هم امضا کرد، که خون شما را نریزم؛ اما وقتی آنها جمع شدند دستور داد تا حدود چهل  نفر را با سرنیزه از کوه به پایین بیندازند. وقتی دولت این چنین خیانت می‌کند امنیتی نیست.


امنیتی که آدم در خانه‌اش صحبت کند و فردا گزارش آن رسیده باشد، امنیت نیست. فردی در پشت یک کارت تبریک نوشته بوده در نوروز سال1313 مژده می دهم به ظهور حضرت امام زمان.  مأموران شهربانی او را احضار کرده و از او می پرسند معنی این جمله ای که نوشته ای چیست؟ یعنی الان ظلم است؟ آیا تو به اعلی حضرت همایونی توهین کردی؟


دیروز فردی از اصفهان با من تماس گرفت و گفت 73 نفر تیرباران شده اند و قبرشان در اصفهان هست و از من خواست تا به آن جا بروم. من هم گفتم در فرصت مناسبی این کار را می کنم. امنیتی که آدم ملکی داشته باشد و آن را به زور بگیرند امنیت نیست. زن زیبایی را به زور بردند و به او دست درازی کردند، این امنیت نیست.


حقانی: آقای توکلی شما راجع به امنیت و عدم امنیت بفرمایید.


توکلی: نویسنده ی کتاب بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجه نوری، در سرگذشت نامه ای که برای تیمورتاش می نویسد، گفته: صبح یک روز زمستانی مردم رشت متوجه شدند که ماشین استاندار در مسیر به سمت شهر چپ کرده و جناب استاندار و خانمی با هم درون ماشین هستند و گِلی شدند و هر دو هم مست هستند و متوجه شدند آن خانم همسر یکی از کارمندان شهربانی است.


این ماجرا در ظاهر ساده است اما واقعیت مساله این است که هم تیمورتاش و هم دستگاه حکومتی چنان اختناقی درست کرده اند که استاندار می‌تواند در روز رشن و در ملاء عام همسر کارمندش را برباید و کسی هم از او نپرسد این چه کاری است. این چیزی است که خواجه نوری نوشته آن هم با تصویری که می‌خواهد از عصر طلایی ارائه دهد.


اتفاق جالبی که بعدها در انقلاب اسلامی به شعار ارتش برای ملت، ملت برای ارتش تبدیل شد


در این دوره اتفاق جالبی افتاد که بعدها در جریان انقلاب اسلامی به شعار ارتش برای ملت، ملت برای ارتش تبدیل شد؛ طبق قانون در همه دنیا وظیفه ارتش حفظ و صیانت از همه مرز ها و منع از ورود دشمن خارجی و دفاع از امنیت ملی کشور است. رضاخان وظیفه ارتش را از دفاع از امنیت مردم به دفاع از آنچه که اعلی حضرت می خواهند، تبدیل کرد. در نتیجه امنیت داخلی تبدیل به برخورد خشن و ناجوانمردانه با مردم شد.


معروف ترین افسر ارتش رضاخان، سپهبد امیراحمدی، معروف به «قصاب لرستان»؛ جان محمدخان در ترکمن صحرا معروف به «قصاب ترکمن ها»؛ امیرعبدالله طهماسبی معروف به «قصاب کردستان» است.

 

مردم واژه قصاب را روی کسی می گذارند که وظیفه‌اش دفاع از آن‌ها است؟ جالب است که وظیفه دو لشگر از چهار لشگر، حفاظت از کاخ های سلطنتی بوده. در حوزه هایی هم که برخورد صورت گرفته، خودشان هم متوجه بودند که می توانستند برخورد پلیسی کنند. به طور نمونه در مسجد گوهرشاد جمعی از مردم به اعتراض قانون متفق الشکل کردن لباس تحصن کردند.


عکس العمل آنها به رگبار بستن مردم توسط ارتش بوده که می شد به جای آن پلیس با باتوم و یا به گونه‌ای که کسی آسیبی نبیند برخورد کرد. خشونتی که در آن دوره بوده هیچ نیروی نظامی با مردم عادی کشورش برخورد نداشته و کمی بعدتر همین ارتش دادگاه نظامی و سازمان قضایی تشکیل می دهد که تبدیل می شود به سازمان نیروهای مسلح که محاکمه مبارزان سیاسی را هم انجام می دهند و در نهایت آنچه که به عنوان امنیت داخلی آورده می شود به گونه ای می شود که خواسته مردم در اختیار ملت بودن ارتش و نه برای حکومت آن می شود.


آنچه که به نام امنیت در دوره پهلوی اول اتفاق می‌افتد، امنیت برای خانواده پهلوی و سیاست‌های آن است

 
در دوره پهلوی دوم هم اولین باری که نیروی هوایی اقدام می‌کند، علیه مردم شیراز است. لذا آنچه که به عنوان امنیت با صرف بودجه چهل درصدی از کل بودجه کشور اتفاق افتاد، امنیت برای خانواده پهلوی و سیاست‌های آنها بوده است.


حقانی: می توان گفت منشا عدم امنیت بعد از کودتا در ایران  شخص رضا خان، فرماندهان نظامی و در مواردی فرزندان و وابستگان به دربار بودند؟


معتضد: بله. چون اینان تحت تاثیر سنن و آیین نامه های روسیه تزاری بودند. روسیه تزاری در قفقاز و در ترکستان و قسمت‌هایی که ژنرال کومارف آنجا را تصرف کرد و قرادادی که ما قسمت شرقی کشور را از دست دادیم با خشونت رفتار می‌کرد.


این آیین نامه های روسی در این ها موثر واقع می شود. سرلشگرآیروم، کسی که در روز بمباران مجلس شورای ملی آجودان بود.


 

شیخ شامل را دیدیم که چهل سال در مقابل آنها جنگید. تازه با شیخ خوب برخوردکردند و او رابه خاطر سابقه درخشانش به مکه فرستادند و اعدام هم نکردندش. این خیلی جالب است که امپراطوری تزاری آنها را اعدام نمی‌کند.

 
جناب دکتر توکلی به گلوله باران آستان قدس اشاره کردند و درست گفتند که می‌شد با مقداری صبر و تامل برخورد کرد.


جای نمایش گلوله باران مردم در آستان قدس در فیلم کلاه پهلوی خالی است


آقای فتح الله پاکروان که زمانی در روسیه سفیر بودند، عنوان می‌کنند که وقتی در روسیه اتفاقی می افتد مردم را اعدام می کنند، پس ما هم اینجا همین کار را بکنیم. آن هم در آستان قدس که روس‌های تزاری هم سابقه این کار را داشتند و جای نمایش آن در فیلم کلاه پهلوی خالی است.


حقانی: به گوهرشاد و پاکروان اشاره کردید؛ او به واسطه همان خوی استبدادی و درندگی اش، در ماجرای کشف حجاب هم به رضاشاه اعلام می کند: ما تردد زنان با حجاب را در سطح شهر ممنوع کردیم و از فردا از ورود زنان محجبه به حرم رضوی هم جلوگیری خواهیم کرد.


زمامدار ایرانی در هر سطحی باید محیط ایران را بشناسد


معتضد: نشناختن محیط ایران خیلی مهم است. زمامدار ایرانی در هر سطحی باید محیط ایران را بشناسد. من دیدم طرف از فرنگ آمده پست مهمی به او می دادند. اما او مردم را نمی شناسد. سرهنگ شخلیسکی، تبعه روسی که بعد از انحلال روسیه تزاری به ایران آمده و تبعه ایران شد، دستور گلوله باران را از متبوعی دریافت می کند. من، بعید می دانم یک افسر ایرانی جرات می کرد به طرف امام رضا علیه السلام تیراندازی کند.


اشاره کردید به تیمورتاش. اسناد ساواک برای انتشار نبوده و قرار نبوده هیچ وقت منتشر شود، همین کار را ولیان کرده است. همه هم آدم های حسابی. سرلشگر نوروزی رئیس شهربانی استان خراسان به نماینده ساواک که از تهران به آنجا رفته بوده گله کرده و گزارش کرده بود: مردم از دست شان به تنگ آمدند. با ایشان کاری کنید..


رواج شیوه‌های تزاری در حاکمیت در دوره رضا شاه

 
 تیمور تاش چند روز بعد از آن ماجرا عده ای را دستگیر می کنند و در حالی که نیمه مست بوده یک ضربدر قرمز می زند به معنی اینکه آنها را اعدام کنید. چون شنیده بود لنین هرکس را می خواست اعدام کند، ضربدر قرمز می زده. خود تیمورتاش هم تامین ندارد. من وقتی در کتاب رضاشاه، اسناد تیمورتاش را می خواندم، متوجه شدم خود او هم تامین ندارد. وقتی او را دستگیر می کنند چندین پاسبان در سرش می کوبند به خاطر اینکه بیماری قلبی داشته. بعد هم آمپول هوای کزایی.که به آن آمپول پهلوی می‌گفتند.


اگر هم امنیت ظاهری برقرار بود، در حقیقت امنیت از مردم گرفته شده بود. در کتاب گزارش های ایالات و ولایات از اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران، امضاهای تیمورتاش است. تیمورتاش وزیر است. مغزش خوب کار می کند. او دستور می دهد هر استانی گزارش دهد.


نصرت الدوله فیروز هم امنیت ندارد. جعفرقلی خان سردار اسد بختیاری که در بابل با رضاشاه تخته نرد بازی می کند، ورق بازی می کند. فردایش او را با ضرب و شتم در ماشین می اندازند به میدان توپ خانه می برند و در اتاق سیاه حبس می کنند.


این حبس را سوئدی ها برای مجرمین خطرناک، چاقوکش ها و ... ایجاد کرده بودند تا یک ساعت آنها را در آن جا زندانی کرده تا بترسند. اما برای او مدفنش می شود. به سرش ضربه می زند و او می میرد و در گورستان تخته فولاد اصفهان دفنش می‌کنند.


خانواده پهلوی و رضاشاه دهن‌بین بودند


امنیت برای هیچ کس نیست. سادیسم بودند. وقتی زندگی آیروم را بررسی می کنیم می بینیم که او آدم معمولی نیست. آیروم یک دیوانه سادیست است. درگاهی هم همین طور. مختاری نیز یک دیوانه است. خانواده پهلوی و رضاشاه دهن‌بین بودند.


جریان مرگ محسن جهان سوز من را آتش زد. او یک مترجم است که کتاب هیتلر را ترجمه کرده است. او را به عنوان یکی جاسوس آلمانی که قصد کودتا داشته، از بین می برند.


حقانی: بحث امنیت و عدم امنیت در ایران در اواخر دوره قاجار چگونه بود. قبل از کودتا شاهد یک تلاش برای ایجاد امنیت هستیم که لرد کورزُن در پشت آن است و می خواهد یک دولت مقتدر مرکزی ایجاد کند. انتخابشان هم وثوق الدوله، عامل قرارداد1919، بوده که آن برخورد را با ماشاءالله خان داشته و جالب است که می‌خواستند قضیه ماشاءالله خان را به تمام ایلات و عشایر تعمیم دهند. عشایری که در اقتصاد ایران نقش جدی داشتند.


بعد از شکست لرد کورزُن و وثوق الدوله، تیم چرچیل، که ماهیتا یک تیم یهودی هستند، به دنبال ایجاد دولت مرکزی همراه با رضاخان می‌رود. آیا عدم امنیت در دوره قاجار منشا داخلی داشته و یا تلاش انگلیس برای به زانو درآوردن قاجاریه علت نبود امنیت بوده؟


توکلی: سوال بسیار گسترده‌ای است. ماجرای دولت‌های متحد مرکزی در منطقه خاورمیانه و آنچه که از متصرفات امپراطوری عثمانی برجای ماند، بحث جدی بود بین لرد کورزن، وزیر خارجه، و چرچیل، وزیر مستعمرات، که حامی چرچیل بود. علت هم آن بود که پروژه‌ای که لرد کورزُن به آن فکر می‌کرد دارای هزینه قابل توجهی است، یعنی سالیانه حدود سی میلیون پوند، که انگلستانی که بعد از جنگ جهانی اول مشکل مالی بسیاری داشت و مقروض بود، نمی توانست آن را تامین کند.


اما پروژه ای که چرچیل بر روی آن فکر کرد، این بود که دولت‌های منطقه‌ای را با استفاده از اشخاصی که فاقد پایگاه قدرت محلی هستند و تکیه‌گاهی جز انگلستان نداشته باشند، بر سرکار آوریم.


شاهد این مساله در عربستان امروزی موجود است؛ کسی که با عثمانی‌ها جنگید و به نوعی به انگلیسی ها هم کمک کرد، شریف حسین، شریف مکه است. قرار می‌شود که او در منطقه عربستان فعلی حاکم شود. پسران او را یکی در عراق امروزی حاکم کردند (ملک فیصل)، پسر دیگرش را در اردن حاکم کردند.


به خود شریف حسین که در منطقه حجاز پایگاه تاریخی دارد و در سطح دنیای اسلام مورد اقبال است،  اجازه حاکمیت نمی‌دهند و در عوض ملک عبدالعزیز را از نَجد به حجاز می‌آورند و بر کل منطقه مسلط می‌کنند و شریف حسین که این همه زحمت کشیده را به قبرس تبعید می‌کنند که در آن جا ظرف یک سال از غصه دق می کند و می میرد.


حقانی: و یک عنصر افراطی را بر سر کار می‌آورند که وحدت جهان اسلام را هم به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد.


انگلیس و استقرار وهابیت در مرکز جهان اسلام برای تأمین یک منشأ ناامنی مداوم در منطقه


توکلی: بحث آوردن وهابیت. انگلیسی ها وقتی یک موضوع مطالعاتی را شروع می کردند، در طول زمان روی آن تداوم داشتند و این تداوم به آن‌ها این امکان را می‌داد که فرصت انتخاب داشته باشند، لذا مطالعه‌ای که آن‌ها روی پدیده وهابیت داشتند به خوبی این آدرس را به آن ها داد که استقرار وهابیت در مرکز جهان اسلام می تواند یک منشأ ناامنی مداوم را به دلیل اختلاف فکری که با بقیه فرقه های دینی دارند، ایجاد کند.


بنابراین بخش زیادی از آنچه که به عنوان ناامنی چه در جهان اسلام و چه در داخل ایران مشاهده  می‌شود، کار انگلیسی ها است و نباید در این مورد نقش انگلیسی ها را کم رنگ دید.


انگلیس‌ و ایجاد ارتش پلیس جنوب برای چپاول نفت ایران


 

 

وقتی در جنوب ایران نفت کشف می‌شود، انگلیسی‌ها ارتش پلیس جنوب را ایجاد می‌کنند و علاوه بر آن به حاکمان محلی امتیاز و باج می دهند تا مسیر چپاول نفت ایران دچار خدشه نشود. در قسمت شرقی هم قوای چریک شرقی را درست می کنند که حدود شش هزار نیرو داشته.


ایجاد نا امنی برای انگلستان به عنوان یک تجربه ی تاریخی، فرصت ایجاد می‌کرده. هم چنان که قبل از قرارداد گُلداِسمیت نا امنی سازی که در منطقه شرق ایران صورت گرفت، باعث جداشدن بخش وسیعی از ایران شد.


حقانی: هشت هزار کیلو متر از بلوچستان به واسطه همین سیاست از ایران جدا شده است.


توکلی: همین پروژه در حدود 100 سال قبل از این ماجرا در بحرین به بهانه مبارزه با دزدان دریایی و مبارزه با برده‌داری، اجرا شد. انگلیسی‌ها در این مساله تجربه خوبی دارند. آن ها با مهارت بسیار خوبی یاد گرفتند که هر جا و در هر مساله‌ای نقش ایفا کردند، رد پا و اثری از خودشان بر جای نگذاشتند.


روی کار آمدن رضاخان و پرداخت هزینه‌های انگلیس از جیب ایرانی علیه ایران


وقتی که رضا خان بر سر کار می‌آید، آن دولت متحد مرکزی که ایده‌پردازی شده بود، همه آنچه که انگلیس باید برایSRP، برای قوای چریک شرقی، برای نفوذ در قزاق ها و ... هزینه می‌کرد روی مردم ایران بار می شود و از جیب ایرانی علیه خودش هزینه می شود.


معتضد: از آنجا که ممکن است بعضی بینندگان ندانند، توضیح دهید که چرا به قزاق‌ها پول می دادند؟


وقتی رضاخان بر سر کار آمد همه هزینه های سازمانی، امنیتی، جانی و مالی انگلیسی‌ها بر جیب ملت بار می‌شود


توکلی: عملا همه نیروهای نظامی در کشور به غیر از ژاندارم و نیروهای سوئدی که در کشور هستند، در اختیار انگلیسی ها هستند و وقتی که رضاخان بر سر کار آمد همه این هزینه های سازمانی، امنیتی، هزینه‌های جانی و مالی که انگلیسی‌ها پرداخت کرده بودند، بر روی جیب ملت ایران بار می‌شود و تبدیل می شود به یک پروژه دائمی بودجه چهل درصدی از بودجه عمومی کشور و نهایتا هزینه های نظامی انگلیسی ها کاهش پیدا می کند و آن چه که انگلیسی‌ها از این ماجرا می‌خواستند، تداوم جریان نفت و حفظ منافع شان با حداقل هزینه بوده،که به دست می آید.


عمده‌ترین منشا ناامنی را انگلیسی ها نمی دانم


معتضد: اما من عمده‌ترین منشا ناامنی را انگلیسی ها نمی دانم. بعد از شکست ایران از روسیه ناامنی در ایران شدت می‌گیرد. ما دچار قدرت طلبی بودیم.


مثلا ً افغانستان. کلمه افغانستان بعدا ً ایجاد می شود. این اُمرای قندهار و هرات و جاهای دیگر وقتی اوضاع دولت ایران را می بینند. که به ترکمان چای رسیده. در حقیقت در میانه است. این شکست که ایجاد می شود مملکت نا من می شود.


مگر آقاخان محلاتی داماد خانواده قاجار نیست. ایشان چرا این کار را می کند. آدم های اینچنینی هستند، انگلیسی‌ها هم خوششان می آید.


حقانی: حسن خان سالار را چه کسی تحریک می کند؟


معتضد: حسن خان سالار را من فکر می‌کنم جاه طلبی خودش بود. خانواده‌های زمان ساسانی و اشکانی هر کدام می‌خواهند از اوضاع استفاده کنند. به قدری دولت مرکزی ضعیف و بیچاره است. فتحعلی شاه که مرده است. پسرش عباس میرزا هم که یک سال قبل از او مرده است. سی شاهزاده قاجار قصد شاه شدن دارند. جاه‌طلبی جاهلانه. شجاع السلطنه می‌خواهد شاه شود. شاه الدوله می‌خواهد شاه شود. علی قلی که علی شاه می شود. ظل السلطان (با مسعود میرزا اشتباه گرفته نشود). در این وسط دولت انگلستان هم بدش نمی‌آید. اما جاه‌طلبی و قدرت طلبی خودمان هم دخیل بوده.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار