گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ گاهی شناخت افراد و پیبردن به خط و خطوط اصلی آنها چنان پیچیده میشود که حرفها و تحلیلهای ضد و نقیضی در مورد آنان مطرح میشود؛ چراکه طرز عمل و نیز تفکر آنها خطی و ساده نیست که با یک نگاه بتوان به عمق شخصیت آنها پی برد. این افراد چون نگاههای کلانی و آیندهنگرانه ای دارند اقدام به کارهایی میکنند که برای تحلیل آنها نیاز به یک دید کلان میباشد.
اگر برای تحلیل رفتار و عملکرد این افراد به بررسی تک تک کارهای آنها بپردازیم و آن را با قواعد معمول بسنجیم به خروج آنها از مسیر حق و ورود به ورطه باطل رأی خواهیم داد.
این گونه رفتارها توسط برخی نخبگان زمانیکه جامعه پیچیدهتر میشود رخ میدهد؛ زیرا دشمن قوی شده و تشکیلات مختلفی به راه انداخته و به شدت در جامعه مسلمین رسوخ کرده درحالیکه نیروهای خودی در سستی و رخوت به سر میبرد و هیچ اقتدار و توانی در اصلاح امور خود نمیبینند.
سید جمالالدین اسدآبادی از آن افرادی است که به شدت دغدغه اسلام و جامعه مسلمانان را داشت و از وضعیتی که مسلمانان در اوایل قرن 13 به آن مبتلا بودند متأثر بود و درصدد اصلاح آن برآمد. او که در سال 1217 ه.ش. در اسدآباد همدان متولد شد، استراتژیستی بود با نگرش کلان و جهانی و درصدد بیداری مسلمانان جهان برآمد.
تفکر استراتژیک وی ناظر به دعوت حکومتها به اصلاح و بازگشت به اسلام بوده است و وقتی از دعوت حکومتها ناامید شد در دانشگاه الازهر شروع به نهادسازی کرد.
سید جمال، از تهمت غربزده تا فراماسونر
عده ای او را غیر مسلمان مینامیدند؛ گاهی نسبت غربزده به او میدهد؛ عدهای او را جاسوس انگلیس خواندند و برخی جاسوس عثمانی و حتی عدهای او را جاسوس روس نامیدهاند. مهمترین شبههای که به شخصیت سید وارد میشود عضویت او در انجمن فراماسونر است. هرچند در این زمینه حرفهای بسیاری زده شده است که او را فراماسونر میدانند ولی براساس شواهد فراماسونر شدن سید جمال منطقی و درست به نظر نمیرسد.
سید جمال که شاید بیشترین فعالیت خود را در مصر انجام داد، ارتباط گسترده ای با نخبگان این کشور برقرار ساخته بود و در همین راستا برای رساندن کلامش و پیامش به جمعی از تحصیلکردگان مصری راهی لژ «کوکب الشرق» قاهره نیز شد. باید توجه داشت که در آن زمان درباره ماهیت فراماسونری هنوز مطالب زیادی مطرح نشده بود. سید که هیچ فرصتی را برای جذب افراد موثر در جامعه به سوی برنامه ضداستعماری خود از دست نمیداد وارد جمع آنان نیز شد و همان حرفهای اسلامی و بیدارگر خود را در جمع تازهای مطرح ساخت.
پس از چندی دست اندرکاران اصلی لژ که فهمیده بودند حضور سید در میان عده ای از نخبگان و تحصیلکردگان مصر چه عواقب سوئی برایشان خواهد داشت ، سید را به اتهام انکار وجود خداوند! از لژ اخراج کردند.
مبارزات سیاسی سید جمال را نمیشود دست کم گرفت و با کس دیگری مقایسه کرد
آیت الله خامنه ای در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 30خرداد 1360
«سیدجمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مساله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم بوجود آورد....او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمیشود دست کم گرفت و سیدجمال را نمیشود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلا در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما میدانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلا شناخته شده نبود و سیدجمال اولین کسی بود که آن را شناساند. اینها را نمیشود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سیدجمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچیک از مبارزات سیاسی افرادی که حول و حوش کار سیدجمال حرکت کردند نیست.»
مقام معظم رهبری در خطبه دوم نماز جمعه 15بهمن89 نیز به نقش بزرگ سید اشاره کردند و فرمودند:
«سید جمالالدین بزرگ، آن مرد اسلامخواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترین جائى را که براى مبارزات خود توانست پیدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و دیگران و دیگران.حرکات اسلامخواهى در مصر یک چنین سابقهاى دارد. »
شهید مطهری نیز درباره سید در کتاب بررسی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر میفرمایند:
بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد... . نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او میخواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها...
سید جمال در نتیجه تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد. سید جمال مهمترین و مزمنترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.
او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده مسلمانان، فوری و حیاتی میدانست. بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت میشمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ میکرد و دستهای مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی میدید و رو می کرد.»
بنا به گفته ادوارد براون (وزیر خارجه انگلیس) سید جمال اولین شخصیتی بود که فعالیت سیاسی را ضد قدرت های استعماری و تسلط بیگانگان در کشورهای خاورمیانه سازماندهی و آغاز کرد.
اقدامات و فعالیتهای سید جمال را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
الف: بازگشت به اسلام
سید جمال علت گرفتاری های جهان اسلام را فاصله گرفتن از تعالیم راستین اسلامی و گرفتار آمدن به عقاید خرافی می دانست و در این باره می گوید: «مسلمانان نخستین با این که اندک بودند، ولی در نتیجه عمل به تعالیم حیاتبخش اسلام در مدت یک قرن از جبال آلپ تا دیوار چین پیش رفتند و خسروان ایرانی و قصران رومی را به خاک مذلت نشاندند و با اخلاق کریمه خود، در اندک زمانی صد میلیون غیر مسلمان را به اسلام جذب کردند. (1)
ب: ایجاد وحدت
سید علت پیشرفت مسلمانان را در طول تاریخ، علاوه به تمسک بر تعالیم عالیه اسلام، در سایه برخورداری از اتحاد و همبستگی می دانست و می نویسد: اتحاد و همبستگی برای تقویت ولایت اسلامی از قوی ترین ارکان دیانت محمدی و عقیده به آن، از ابتدای ترین عقاید در نزد مسلمانان است که در آن، احتیاج به استادی که آن را تعلیم بدهد و یا کتابی که آن را ثابت بسازد و یا رساله ای که آن را نشر کند ندارند و رعایای مسلمان، گذشته از افراد مستکبر آن از این که ملت را تشتت آرا و خواسته های متفاوت است غم و اندوه فرا گرفته است و از چشم هایشان اشک جاری است. اگر وجود امرای گمراه، که اهل طمع در سلطه اند در میان نبود، شرقی آن با غربی و شمالی آن با جنوبی جمع می شد و همه یکسر ندای واحدی را لبیک می گفتند. (2)
آن گاه در انتقاد از وضع موجود می گوید: گویا مسلمانان با هم متحد شده اند که متحد نشوند، با آن که اگر دست اتحاد بدهند و نیروهای خویش را در یک خشم مقدس علیه بیگانه بسیج کنند، بزرگترین قدرت ها را از مقاومت باز می دارند. (3)
ج: مبارزه با استداد داخلی
سید جمال به این حقیقت پی برده بود که وجود حکومت های خود کامه و مستبد در جوامع اسلامی یکی دیگر از عوامل مهم انحطاط مسلمانان است. سید جمال در مورد زیان های حکام مستبد می گوید: حاکم مستبد ملت را با تصرفات خود در پرتگاه تباهی سقوط قرار می دهد و پرده جهل بر چشم های آنان می کشد و حوادث فقر و گرسنگی را به بار می آورد و در سلطه خود از جاده عدل خارج میگردد ... نظام مختل و اخلاق فاسد می گردد و صدای ملت را کسی نمی شنود ...
وی در توصیف اعمال ناصرالدین شاه قاجار می نویسد: پیشوای بزرگ، پادشاه ایران سست عنصر و بد سیرت گشته، مشاعرش ضعیف شده، بد رفتاری را پیش گرفته، خودش از اداره کشور و حفظ منافع عمومی عاجز است. بنابراین، زمام کار را به دست مرد پلید بدکار و پستی داده که در مجامع عمومی به پیغمبران بد می گوید ... از اروپا که برگشته پرده شرم را پاره کرده و خود سری را پیش گرفته و بی پرده باده گساری می نماید . با کفار دوستی می ورزد با مردم نیکو کار دشمنی می کند ... زمام امور ملت را یک جا به دست دشمنان اسلام داده و مسلمانان را بنده آنان نموده و سلطنت و آقایی کفار را بر آنان داد ... نصف دیگر مملکت را هم به عنوان حق السکوت به دولت روسیه داده ... (4)
د . مبارزه با استعمارگران
سید جمال در راستای مبارزه با استعمار کارهای زیادی انجام داده است. وی در مرحله اول تلاش کرد چهره واقعی استعمارگران را و ترفندهایی که به کار می برند، برای مسلمانان بشناساند. آن گاه این هشدار را به آنان داد که اگر زود نجنبند تمام سرزمین اسلامی و منابع و ثروت های آنان را متصرف خواهند شد.
وی در مورد راه بر طرف ساختن شر استعمار انگلیسی می گوید: راهی جز توسل به زور و نبرد مسلحانه وجود ندارد، چون استعمار جز زبان زور نمی فهمد، بر این اساس، از جمله وی امور زیر را در روند مبارزه با بیگانگان مورد توجه قرار می داد:
- دمیدن روح خود باوری
- تاکید ضرورت احیا مجدد عنصر جهاد و مبارزه
- پافشاری به غیرت دینی و تعصب دینی
- مبارزه با غرب زدگان
بخشی از فعالیت های سید جمال مبارزه با غربگرایان اختصاص داشت. این گروه بر اثر فریفتگی به ظواهر تمدن غربی یا به جهت مرعوب شدن درباره پیشرفتهای صنعتی آن به تمام اصول اعتقادات و ارزش های فرهنگی جامعه خود پشت کرده بودند و به ترویج و اشاعه فرهنگ و آداب رسوم هر چند مبتذل غربی میپرداختند. سید با این قبیل افراد نیز به معارضه برخاسته بود.
به قول استاد شهید مطهری: یکی از امتیازات سید جمال این بود که، با این که او به اصطلاح یک مرد تجدد گرا بود و مسلمانان را به علوم و فنون جدید و اقتباس تمدن غربی میخواند و با بی سوادی و بی خبری و عجز فنی و صنعتی مسلمانان به پیکار برخاسته بود . متوجه خطرهای تجدد گرایی های افراطی بود. وی می خواست مسلمانان علوم و صنایع غربی را فرا گیرند، اما با این که اصول تفکر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد و جهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود ... (5)
تنظیم رساله نیچریه در رد طبیعتگرایی
مبارزه با اندیشه های سید احمد خان هندی در این راستا بود، حتی رساله نیچریه را به انگیزه رد دیدگاه های مادی گرایانه رایج آن دوره به نگارش در آورد تا زمینه غربگرایی در تفکرات و جهان بینی و اصول ارزشی از بین ببرد ...
با توجه به اینکه «طبیعتگرایی» در آن زمان در اوج بود و به قول سید صدای «نیچر نیچر» از هر جا به گوش میرسید سید در رد این نگاه دامنگیر در مکتب ارائه می کند و هدف اصلی آن را رفع ادیانو تأسیس اساس اباحت و اشتراک در میان همه مردم معرفی میکند که ومجب زوال اخلاق و فساد در آن امتها می شود.
علاوه بر، این سید جمال برای پی گیری اهداف نهضت خود امور زیر را نیز تعقیب می کردند:
- تبیین و تشریح حقیقت احکام و معارف اسلامی برای اندیشمندان غربی و پاسخ به شبهات آنان در زمینه مسایل اسلامی، که پاسخ به مطالب کنفرانس معروف ارنست رنان فیلسوف شرق شناس نامدار فرانسوی از جمله آنهاست. در ضمن آن به چندین نظریه نادرست وی نیز پاسخ داد که ارنست رنان با تواضع پس از شنیدن پاسخ های سید جمال گفت: با شیخ جمال الدین تقریبا دو ماه پیش آشنا شدم و اثری که از او در دوران من باقی ماند، جز از معدود اشخاص میهن در ذهن من باقی نمانده است . به هر حال، او به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد ... هر وقت من با او هم صحبت می شوم . . . چنین خیال می کنم که گویی با بوعلی سینا یا ابن رشد . . . روبرو می شوم .
- گفت و گو با سیاستمداران انگلیس و اروپا: سید به شیوه های گوناگون با سیاستمداران مؤثر اروپایی از جمله انگلیسی به گفت و گو می نشست تا بلکه آنان را از طریق مذاکره و ... از دنبال کردن اهداف استعمار گرانه شان باز دارد . در این راستا، یکی از کارهای او عبارت است از: نوشتن نامه ای به ملکه انگلیس . وی در ضمن این نامه، تلاش می کند تا از حمایت دولت انگلیس از حکومت قاجار بکاهد . به ملکه انگلیس هشدار می دهند که اگر از استبداد قاجار دولت انگلیس پشتیبانی کند، مردم ایران آنان را در جنایات حکومت سهیم خواهند دانست ...
- استمداد از علمای دینی: سید با توجه به جایگاهی که بویژه علمای شیعه در نزد مردم داشتند، همواره از آنان درخواست میکرد که ضمن انجام وظیفه دینی شان در راستای بر طرف ساختن مشکلات مردم و خنثی کردن توطئه های دشمن، بیش از پیش وارد میدان شوند. (6)
در نامه ای به آیتالله میرزای شیرازی می نویسد: ... حق را باید گفت. تو رئیس فرقه شیعه هستی. تو مثل جان در تن همه مسلمانان دمیده ای، هیچ کس جز در پناه تو نمیتواند برای نجات ملت برخیزد و آنها به غیر از تو اطمینان ندارند. اگر برای گرفتن حق قیام کنی همه به پشتیبانی تو برخاسته، آن گاه افتخار و سر بلندی نصیب شان خواهد شد ... (7)
- بهره برداری از رقابت بیگانگان: وقتی سید متوجه شد که کشورهای استعماری نظیر روسیه، انگلیس، فرانسه و ... در دستیابی به منابع و ذخایر کشورهای اسلامی با هم رقابت دارد، تلاش نمود تا شاید از طریق مشغول ساختن آنها با یکدیگر در حدی که امکان دارد آنان را از تحقق بخشیدن به نقشه ها و توطئه های شومی که بر علیه جوامع اسلامی دارند باز دارند ...
- تربیت شاگرد، نوشتن کتاب و منتشر ساختن نشریات ...
از دیگر کارهای سید جمال الدین، تربیت و آموزش جوانان جامعه اسلامی است که شاگردانی چون محمد عبده - اقبال لاهوری از جمله آنهاست. علاوه بر آن انتشار چندین نشریه که در ضمن آنها، بیان دیدگاه ها و روشنگری های لازم از توطئه های دشمنان پرده می داشت که معروفترین نشریه «عروة الوثقی» بود که در پاریس آن را منتشر می ساخت. یکی دیگر از کارهای سید جمال، نوشتن کتاب بود که از آن طریق نیز به پیشبرد اهداف خود می پرداخت.
مرگ در هالهای از ابهام
جمعی از یاران سید معتقدند که وی توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به شهادت رسیده است. هرچند چنین نشان داده شد که او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۳۱۴ هجری قمری (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت.
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد سید به زادگاه او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و اکنون مزار و آرامگاه سید جمالالدین اسدآبادی در محوطه دانشگاه کابل قرار دارد.
پی نوشت:
1 . رساله نیچریه، ص 51 و 52
2 . گزیده عروة الوثقی، ص 93
3 . سید جمال الدین اسد آبادی، بنیان گذار نهضت احیاء تفکر دینی، ص 151
4 . سید جمال الدین غریو بیداری، ص 142 و 143
5 . نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 18
6 . زندگی و سفرهای سید جمال الدین، ص 25 و 22
7 . سید جمال الدین غریو بیداری، ص 141
نگاه جالي بود
ممنون از خ. دانشجو