آخرین اخبار:
کد خبر:۲۳۵۵۲۷
درباره «قاعده تصادف» که خیلی‌از قاعده‌ها را رعایت نمی‌کند؛

جوانان تصادف می‌کنند، خانواده هلاک می‌شود!

گویا فیلمساز پدر خوب را پدری می‌داند که در اختیار خواسته‌های درست یا نادرست فرزندش باشد، نه مانند پدر شهرزاد که یکی از برگ‌های نعناع را از شاخه جدا می‌کند؛ همان‌طور که شهرزاد را از تیمش جدا کرد.
جوانان تصادف می‌کنند، خانواده هلاک می‌شود!

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - مریم فاطمی؛ فیلم قاعده تصادف، برنده پنج سیمرغ بلورین و فیلم برگزیده تماشاگران در بخش بین‌الملل سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، فیلم مهمی است؛ چون اولین و تنها فیلمی است که به بازنمایی نسل چهارمی‌ها یا همان دهه هفتادی‌ها پرداخته است.

 

قاعده تصادف به صورت جدی جوانان را محور کار خود قرار داده و سایر مناسبات خانوادگی و اجتماعی را حول محور جوانان و خواسته‌ها و دغدغه‌های آنها متمرکز کرده است. جوانانی که تصمیم دارند برای شرکت در یک جشنواره تئاتر راهی خارج شوند و در طول فیلم برای رسیدن به این آرمان تلاش می‌کنند. آرمانی که سبب رشد و ارتقای آنها در موقعیتشان خواهد شد و آنها را نسبت به آینده امیدوار خواهد کرد.

 

تا اواسط فیلم، رفتن برای آنها تنها هدف است، اما برخلاف فیلم‌هایی که در سال‌‌های اخیر ساخته شده و مهاجرت را دستمایه اصلی خود قرار داده‌‌اند، رفتن این جوانان  – بجز مارتین – رنگ و بوی مهاجرت و فرار ندارد. در واقع، آنها به سفر به عنوان پلی برای کسب موفقیت‌های شغلی و علاوه بر آن، احراز هویت و کسب استقلال نگاه می‌کنند.

 

اما مانعی که برای رسیدن آنها به آرمان‌شهر قد علم کرده پدر شهرزاد به عنوان نماینده قشر پدر سالار جامعه است. پدری که البته تا حدودی با پدرسالارهای فیلم‌های دیگر متفاوت است. او دخترش را دوست دارد و علاقه‌اش را به او نشان می‌دهد؛ همچنین‌ با شهرزاد حرف می‌زند و سعی می‌کند او را برای ماندن متقاعد کند، اما از یک جایی به بعد همان منطق زور بر رفتارهای او غالب می‌شود و این اعمال قدرت، مقاومت دخترش را در پی دارد.

 

ایده تفاوت نسل‌ها یا بهتر است بگوییم تعارض نسل‌ها برای فیلمساز یک ایده جدی است. پدر شهرزاد مردی مستأصل و نگران است، نگران دختری که مادر خود را از دست داده و یک بار دست به خودکشی زده است. علاوه بر این می‌توان گفت او به دلیل خودکشی شهرزاد اعتمادش را به او از دست داده و نمی‌تواند با خیال راحت او را راهی جایی و موقعیتی کند که تصور و تصویری از آن ندارد.

 

اما گویا فیلمساز اعتبار چندانی برای این نگرانی قائل نیست و از نگاه شهرزاد و نسل او به قضاوت پدر می‌پردازد و پدر خوب را پدری می‌داند که در اختیار خواسته‌های درست یا نادرست فرزندش باشد نه مانند پدر شهرزاد که یکی از برگ‌های نعناع را از شاخه جدا می‌کند؛ همان‌طور که شهرزاد را از تیمش جدا کرد.

 

نکته دیگری که به ظرافت در فیلم به آن پرداخته شده، مقاومت این جوانان در برابر هنجارهای رسمی جامعه است. محل تمرین گروه تئاتر، خانه متروکه‌ای است که کنار یک مدرسه قرار دارد و صدای صبحگاه مدرسه در صحنه‌ای از فیلم به گوش می‌رسد. امیر که کارگردان نمایش و از سایر بچه‌ها بزرگ‌تر است از آنها می‌خواهد آرام‌تر باشند و زیاد سر و صدا نکنند؛ چون مسئولان مدرسه از رفتار آنها شاکی شده‌اند، اما یکی از بچه‌ها هم به سر و صدای زیاد بچه‌های مدرسه اشاره و به آن اعتراض می‌کند. مدرسه به همراه مراسم صبحگاه‌، نماد گفتمان رسمی جامعه است که در مقابل خرده فرهنگ جوانان یا گفتمان غیر رسمی جامعه یعنی گروه تئاتر ساکن در خانه متروکه قرار دارد و گویا صدای هر یک از این گروه‌ها، گروه دیگر را آزار می‌دهد، اما یک میانجی به نام امیر که متعلق به نسل سوم است با همان ویژگی‌های نسل سومی خود تلاش می‌کند بین این دو آشتی برقرار کند یا حداقل از اصطکاک بین آنها جلوگیری نماید.

 

در صحنه‌های دیگر فیلم هم می‌توان به همین رفتار امیر اشاره کرد که سعی می‌کند از تنش میان بچه‌ها و پدر شهرزاد جلوگیری و ماجرا را با آرامش حل کند. او نماینده نسلی است که سرکشی‌های خود را کرده‌اند و حالا به آرامش و دوری از تنش رو آورده‌اند. در سکانس ناهار خوردن می‌بینیم که هر یک از بچه‌ها می‌گویند که چه کسانی برای خداحافظی به آنها زنگ زده‌‌اند، اما هیچ‌کس به امیر زنگ نمی‌زند و به همین دلیل مورد تمسخر بچه‌ها قرار می‌گیرد؛ چون او یا از سوی خانواده طرد شده یا رو به یک تنهایی خودخواسته آورده است. ماجرای قاعده تصادف به تعارض بین نسل‌ها ختم نمی‌شود و حرف اصلی آن چیز دیگری است.

 

قاعده تصادف از اواسط فیلم، جوانان را میان یک دو راهی قرار می‌دهد، دو راهی حفظ اخلاق و رفاقت و رفتن به آرمان‌شهر. از یک جایی به بعد بچه‌ها باید بین رفتن به خارج و رفاقتشان با شهرزاد یکی را انتخاب کنند. شک و تردیدهایی میان آنها بوجود می‌آید، اما در نهایت آنها رفاقتشان را انتخاب می‌کنند و محل اختفای شهرزاد را به پدرش نمی‌گویند. در سکانس پایانی فیلم پدر شهرزاد مغموم و سر در گم بدون این که بتواند از بچه‌ها آدرس شهرزاد را بگیرد در گوشه‌ای می‌ایستد و بچه‌ها از کنار او رد می‌شوند. بهزادی به این جوانان خوش‌بین است و می‌گوید این نسل هوای هم را دارند. او معتقد است آنها خوب قاعده تصادف را رعایت می‌کنند و با بی‌اعتنایی خود، به راحتی نسل گذشته را مقهور خواسته‌های خود می‌کنند!

 

اکثر جوانان قاعده تصادف دارای مشکلات خانوادگی و خلأهای عاطفی هستند. امیر سال‌هاست از خانواده جدا شده و به تنهایی زندگی می‌کند. لادن از شهرستان آمده و برای راحتی خیال خانواده‌اش به آنها گفته در کلاسشان پسر ندارند! اما در عین حال در یک خانه با تعدادی دختر و پسر جوان تمرین تئاتر می‌کند. مارتین که از همه بچه‌ها شوخ‌تر است بیشترین مشکلات را دارد، اما مشکلات خود را پشت نقاب شوخی‌هایش پنهان کرده و بدون اطلاع بچه‌ها می‌خواهد برای همیشه از کشور خارج شود. بردیا هم شخصیت نامتعادلی دارد و دوست دارد تمام مشکلات را با زور و خشونت حل کند و به همین دلیل با امیر که نقطه مقابل اوست دچار چالش می‌شود. اکثر بچه‌ها در مورد سفر خود به خانواده‌هایشان دروغ گفته‌اند و این طور وانمود کرده‌‌اند که می‌خواهند از طرف دانشگاه به یک سفر علمی بروند. از این میان تنها دو نفر راست می‌گویند، پریسا که تنها شخصیت نرمال فیلم است و پدری همراه دارد و شهرزاد که حاضر نمی‌شود به پدرش دروغ بگوید، اما همین راستگویی او را به دردسر می‌اندازد. مهرداد و مریم هم که خواهر و برادر هستند تا حدودی متعادل‌تر از بقیه هستند. آنها هم به پدر و مادر خود راست نگفته‌‌اند، اما در عین حال هوای هم را دارند و وجوه خانوادگی آنها پر رنگ‌تر است.

 

مهرداد برخلاف باقی پسرها که دخترها را با اسم کوچک و به همراه عبارت «جان» صدا می‌کنند، کنار اسم دخترها از کلمه خانم استفاده می‌کند و در جایی از فیلم نماز می‌خواند. این مسئله نشان دهنده این است که خانواده او دارای یک سبقه مذهبی هستند، اما در عین حال در فضایی با روابط آزاد فعالیت می‌کند.

 

قاعده تصادف فیلم مهمی است که در عین این که حرف‌های جدی برای گفتن دارد، نمی‌توان از ضعف‌های آن گذشت. این فیلم به رویارویی دو نسل و غلبه یک نسل بر نسل دیگر نگاه سمپاتیک دارد و سعی می‌کند گرهی را که با دست باز می‌شود با دندان باز ‌کند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار