گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - امیرعلی جهاندار؛ شکل گیری انقلاب اسلامی با سه شعار اصلی «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» به ثمر رسید که حداقل دو اصل از این سه اصل بر پایه سیاست خارجه بنا شده است؛ جمهوری اسلامی که نوع پارادایم حکومتی ایران را در برابر دنیا مشخص می کند، استقلال نیز رابطه کشور با دولت های مختلف را در عینیت و عمل نشان می داد.
بر پایه این دو اصل امام خمینی (ره) اصولی را برای سیاست خارجه در نظر گرفتند که در قانون اساسی نیز با تلاش های شهید بهشتی، آیت الله خامنه ای و ... بصورت کامل منعقد شد که عبارتنداز:
1 نفی سلطه جویی
2 نفی سلطه پذیری
3 حفظ استقلال همه جانبه
4 ممنوع بودن قراردادهایی که باعث سلطه بیگانه بر کشور می گردد.
5 آرمان خود دانستن سعادت انسان در کل جامعه بشری
6 به رسمیت شناختن استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل به عنوان حقوق همه مردم جهان
7 خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملل دیگر
8 حمایت از مبارزات حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در همه جهان
9 قبول پناهندگی سیاسی
10 تفکیک ناپذیری آزادی، استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور
11 دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان
12 عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر
13 روابط صلح آمیز و حسنه متقابل با دُوَل غیر محارب
14 احترام به قراردادها و معاهدات بین المللی
15 حل اختلافات بین المللی از طریق مسالمت آمیز و پذیرش حَکَمیت بر اساس حق و عدل
16 تعاون و مشارکت و نقش فعال داشتن در امور بین المللی
17 مقابله به مثل در موارد لازم
18 تقدیم و ترجیح روابط با کشورهای اسلامی بر کشورهای غیر اسلامی
19 رعایت عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی
در بررسی تاریخ جمهوری اسلامی می توان دو مقطع را نقاط عطف این اصول در روابط بین الملل جمهوری اسلامی در نظر گرفت. مقطع اول دهه شصت و دولت آیت الله خامنه ای است که مواضع جمهوری اسلامی در خصوص ناعادلانه بودن ساختارهای بین المللی بویژه سازمان ملل، آغاز شکل دهی جبهه انقلاب اسلامی، تثبیت روز جهانی قدس و تاسیس جنبش حماس، امل، حزب الله و ... دانست. البته در این دوران به دلیل تحمیل 8ساله جنگ انرژی جمهوری اسلامی در دو نقطه پخش شد.
روی کارآمدن دولت هاشمی و تلاش وی در هضم شدن در اقتصاد بازار آزاد و استقراض از صندوق بین المللی پول بخشی از این اصول کمرنگ شد و عدم درک درست خاتمی از پدیده انقلاب اسلامی به عنوان یک ایدئولوژی که بصورت ماهوی در تناقض با غرب است و طرح مسائلی چون گفتگوی تمدن ها و جامعه مدنی باعث شد بخش دیگری از این اصول به محاق رود.
از سوی دیگر تغییر ادبیات سیاست خارجه در دوران اصلاحات از «عزتمداری» به «تملقگویی» باعث پیشروی مخالفان جمهوری و به تعبیر رهبر انقلاب «گستاخی غرب» شد. حال در این فضا دولت احمدی نژاد روی کار آمد.
احمدی نژاد در ابتدای حضورش چند عملکرد سازنده برای بازآوری این اصول انجام داد که از مهمترین این اقدامات حمله مستقیم به ساختارهای ناعادلانه بین المللی بویژه حق وتو در سازمان ملل، توجه به مجمع عمومی سازمان ملل بود. از طرف احمدی نژاد با برقراری ارتباط با کشورهای مختلف جهان تعریف دیگری از جهان برای سیاستمداران متصور شد و جامعه جهانی را از محدوده آمریکا و چند کشور اروپایی در آورد که این برای شکل دهی جبهه انقلاب اسلامی بسیار مثمر ثمر بود و شاید حضور 120 کشور در اجلاس عدم تعهد تنها یکی از نتایج آن بود.
رهبر انقلاب نیز با تایید این نوع دیپلماسی آن را منبعث از اسلام انقلابی دانسته اند و فرمودند: «دیپلماسى ما باید با روحیهى انقلاب همراه باشد - یعنى اسلام انقلابى - این است که به ما بُرش میدهد. امروز ملتهاى منطقه از جمهورى اسلامى خوششان مىآید، به خاطر موضع مستقل اسلامىِ شجاعانهاش؛ این باید محفوظ باشد. در جاهاى مختلف دنیا، مردم از مسئولان جمهورى اسلامى که این شجاعت را، این استقلال را، این نترسى را بیشتر بروز میدهند، بیشتر خوششان مىآید. خب، این نشانهى این است که راه این است. دیپلماسى ما باید در این جهت باشد؛ که خب، خوشبختانه دوستان زحمتهاى زیادى میکشند.( 1391/06/02) امروز در عرصهى بینالمللى دیگر اینطور نیست که مسئولان کشور ما مجبور باشند دنبال حرف سیاستمداران و سیاستسازان بینالمللى بدوند؛ نه، ابتکار عمل در دست مسئولان ماست.»
از سوی دیگر مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیادهطلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس کرد؛ که حاصل آن عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى بود. استقلالی که هویت و عزت ملت را به همراه داشت و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمندهى اظهارات و جایگاه خود نبود.
اما شاید مهمترین عملکرد این دولت در عرصه بین الملل به ایجاد یک دیپلماسی عمومی فعال باز گردد. دیپلماسی عمومی همانا تلاشهای یک دولت برای اطلاعرسانی،ایجاد درک متقابل، و نیز تاثیر بر افکار عمومی ملت های دیگر می باشد. این تلاشها عبارتند از: تبادلات علمی-دانشجوی، فرهنگی، ورزشی، بکارگیری رسانه های رادیویی، تلویزیونی، و اینترنتی، خدمترسانی، و در نهایت، انتشارات.
حضور رئیس جمهور در سازمان ملل و سفر به کشورهای مختلف جهان بجای محدود کردن مخاطبین جمهوری اسلامی به چند کشور اروپایی که تعارض مستقیم شان با جمهوری اسلامی مشخص است در راستای همین دیپلماسی فعال عمومی صورت گرفت و البته عملکرد هایی همچون حضور در دانشگاه کلمبیا موید همین دیپلماسی عمومی است.
احمدی نژاد با حضور در دانشگاه کلمبیا، صبر و تحمل و پاسخ های منطقی و بی توجهی به بی احترامی ها باب جدیدی در دیپلماسی عمومی کشور برای اندیشمندان جهان گشود. رهبر انقلاب در دیدار اساتید و روسای دانشگاهها در مهر ماه سال 86 از آن جلسه اینگونه می گویند:« تمهیداتى صورت گرفته بود؛ بیست و چند تا کانال تلویزیونى امریکا و اروپا را بیاورند آنجا که مستقیم مراسم را پخش کنند، با آن کارى که انجام دادند و آن رفتارى که متأسفانه رئیس آن دانشگاه انجام داد که حقاً و انصافاً رفتار نامناسبى بود و رفتار یک شخصیت دانشگاهى نبود؛ بلکه حتّى رفتار یک آدم باشرف هم نبود.
بنابراین پیدا بود که تمهیداتى کرده اند براى اینکه طرف را عصبانى یا شرمنده کنند؛ منفعل کنند و این را همیشه به عنوان یک سند زنده در جنجالهاى تبلیغاتى و سیاسى در دست داشته باشند؛ ولى خداى متعال این را عکس کرد و درست آنچه که میخواستند انجام بدهند، نقطه ى مقابل آن بحمداللَّه انجام گرفت و دیدید که تصدیق و تأیید هم کردند. و من اعتقادم این است که در محیط هاى دانشگاهى، همچنان این مسئله به این زودیها در آن کشور از بین نخواهد رفت، به عنوان یک سؤال، به عنوان یک مسئله، به عنوان یک مطلب که چه بود قضیه، ادامه پیدا خواهد کرد.
ایشان با اشاره به تشریح نگاه عمیق اسلام به علم در جلسه دانشگاه کلمبیا افزودند: البته پیداست که منطق جمهورى اسلامى، آنجا گفته شد؛ منطق دین گفته شد؛ بحث خوبى راجع به نگاه اسلام و دین به علم، نور بودن علم و در دست خدا بودنِ نورافکن علم - که اینها بحثهاى خوبى است - مطرح شد. اشتباه میکنند کسانى که فکر میکنند در محیط هاى فرنگى - حالا اروپائى، امریکائى - وقتى حضور پیدا میکنند، باید همان حرفهاى خودِ آنها را - صد سال است، دویست سال است که از این حرفها دارند میزنند - تکرار کنند و به خودشان بگویند؛ اینها حرف نشد، اسلام حرف دارد.»
مقاله جالبي بود
اي کاش اشتباهات سال اخر رياست جمهوري جناب احمدي نژاد انجام نمي شد
اما خوب عيبي نداره
ما ايرانيان مرده پرستيم
وقتي يکي کله پا شد يا از بينمون رفت
تازه شروع مي کنيم دفتر خاطرات را ورق زدن
تا ببينيم که او چه بود و چه کرد
بعد از اينکه با شمشير کلام و زبانمان
او را قطعه قطعه کرديم
و جسدش را دفن کرديم
بعد با خيال راحت مي نشينيم
و منصفانه در باره کارها نظرات و افکار خوب و بد او
قضاوت مي کنيم
باور کنيد احمدي نژاد همون احمدي نژاد سال هشتاد و چهاره ... اگه حرفامو باور نمي کنيد خودتون يه وقتي بذاريد و بريد دنبال حقيقت بخدا رهبر و احمدي نژاد هردوشون مظلومن.