گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ فیلم «گناهکاران» ساخته فرامرز قریبیان است که این بار فقط جلوی دوربین نیست، بلکه از جلوی دوربین به پشت دوربین هم رفته و اثری در ژانر پلیسی – معمایی خلق کرده است؛ ژانری که مدتها بود جای خالی آن در سینمای ایران احساس میشد و این فیلم توانست قدمی برای احیای آن بردارد.
گناهکاران روایت تلاش دو پلیس نیروی انتظامی برای پیدا کردن قاتل مرجان فرازمند (آسمان) است که دختر یکی از همکاران سابق آنها نیز بوده؛ دو پلیس جوان و پیر با بازی رامبد جوان و فرامرز قریبیان کنار هم قرار میگیرند تا با بازجویی از افرادی که آسمان با آنها در ارتباط بوده قاتل او را پیدا کنند، غافل از این که قاتل، سرگرد روانگر (رامبد جوان) است که عاشق این دختر بوده و قصد ازدواج با او را داشته، اما به دلیل مخالفت پدر دختر این ازدواج سر نمیگیرد و آسمان دچار مفاسد اخلاقی و اقتصادی میشود. روانگر برای انتقام از آسمان و کسانی که در سقوط او نقش داشتهاند آنها را به قتل میرساند و در آخر فیلم نیز از مافوق از همه جا بیخبر خود ترفیع میگیرد، اما سرگرد تدین (قریبیان) پرونده او را در اختیار مافوقش قرار میدهد.
آشناییزدایی از پلیس و نمایش یک پلیس قاتل
نام کلیشهای «گناهکاران» آدم را یاد فیلمهای دهه 60 و اوایل دهه 70 میاندازد که یک مامور شجاع و وظیفهشناس و بعضاً دارای نیروی خارقالعاده! تمام گناهکاران را تار و مار میکرد، اما فیلم به اندازه نام خود کلیشهای نیست و حتی در مواردی کلیشهشکنی نیز کرده است. این کلیشهشکنی در آشناییزدایی از پلیس مرسوم اتفاق افتاده است که برخلاف سایر فیلمهای ایرانی، این بار یکی از پلیسهای مامور، قاتل است؛ نمایش این مسئله در سینمای ایران غافلگیر کننده می باشد؛ زیرا در سینمای دنیا و بویژه هالیوود از این دست فیلمها ساخته میشود که یکی از افراد پلیس خائن و منحرف است، اما در کل پلیس آن کشور پاک است و خائن را از مجموعه پاک خود تصفیه میکند.
در گناهکاران نیز یک پلیس قاتل به نمایش درآمده که برخلاف همکار عصبی، اما وظیفهشناس و پاک خود، بسیار آرام و موقر است و کمتر شکی را به سمت خود جلب میکند. در سراسر این فیلم، پلیسها بدون لباس فرم نیروی انتظامی به تصویر کشیده شدهاند. روانگر نیز در هیچ صحنهای لباس فرم به تن ندارد و این مسئله چه به دلیل ممیزی و چه به تشخیص کارگردان باشد باعث شده خاطره یک پلیس جانی با لباس فرم که قرار است امنیت را در اذهان تداعی کند در خاطرهها ماندگار نشود.
قصه و روایت خوب گناهکاران
گناهکاران از قصه خوب و روایت منسجمی بهره میبرد. این فیلم قصه خود را تقریباً بدون لکنت بیان میکند و توانسته خردهداستانهای متعدد خود را که عموماً در خصوص افرادی که آشنای آسمان و همان گناهکاران است، در قالب یک کلیت منسجم روایت کند و فیلم دچار چند پارگی روایت نشود که این امتیاز بزرگی برای گناهکاران است. از سوی دیگر، جلوههای ویژه، فرم بصری کار و تدوین نیز از استانداردهای مناسبی برخوردارند.
موفقیت رامبد جوان در ایفای نقشی جدی
بازیهای فیلم نیز بازیهای خوبی هستند. بخصوص رامبد جوان با بازی در نقشی بسیار جدی توانسته کلیشه ثابت خود را بشکند و تواناییهای خود را در ایفای نقشهای متفاوت و جدی نشان دهد. فرامرز قریبیان نیز تا حدودی توانسته از پس ایفای نقش یک پلیس عصبی، اما درستکار که تواناییها و درستکاری او پشت عصبانیتش پنهان میشود، برآید. اما باز هم بهتر بود از وسوسه ایفای این نقش میگذشت و آن را به بازیگر دیگری میسپرد تا کاراکتر تدین ماندگارتر شود.
گرهگشایی سرسری و از روی عجله
فیلم دارای تعلیق مناسبی است و گرهافکنی خوبی در ابتدای فیلم و در ادامه بازجوییهای ماموران از گناهکاران صورت میگیرد، اما مشکل اصلی کار در گرهگشایی است که بسیار سرسری صورت میگیرد. کار تا سکانسهای ترکیه شسته و رفته و خوب جلو میرود، اما به محض بازگشت از ترکیه تدین به یکباره و بدون هیچ دلیلی به یاد ارتباط بد آسمان و پدرش میافتد و حدس میزند پدر آسمان قاتل باشد و در نهایت متوجه میشود روانگر قاتل بوده است. این گرهگشاییها از سر عجله و گویا بی حوصلگی نویسنده و کارگردان صورت گرفته و کار چندانی بر روی آن صورت نگرفته است.
سوالاتی که بدون پاسخ میمانند
گناهکاران علاوه بر گرهگشایی سرسری خود، ضعفهای دیگری نیز در فیلمنامه و شخصیتپردازی دارد. مثلاً چرا روانگر که به حدی عاشق آسمان بوده که ترجیح میدهد او را بکشد، شاهد انحرافات اخلاقیاش نیست و علاوه بر او تمام کسانی را هم که در سقوط او نقش داشتهاند به قتل می رساند؟ آیا صرفاً به دلیل مخالفت پدر آسمان، در حالی که خود آسمان موافق است، از ازدواج با او سر باز میزند؟
روانگر میگوید اصولش به او اجازه ازدواج با آسمان را بدون رضایت پدرش نمیدهد. اگر اصول او مذهبی است، که میتوانست با رجوع به دادگاه این مشکل را حل کند، اما اگر اصول او احترام به نظر معلم سابق خود یعنی پدر آسمان است، چگونه میتواند در انتهای فیلم این معلم را بکشد؟! چرا اصول او در ازدواج با دختر مورد علاقهاش به اندازهای سخت است که باعث میشود با او ازدواج نکند و در عین حال این اصول به اندازهای سست است که میتواند نه تنها آسمان، بلکه همه گناهکاران دیگر و حتی معلم سابق خود را به قتل برساند؟ اساساً اصول او چیست؟
از سوی دیگر، انگیزه آسمان از کارهایش مشخص نمیشود. او با پدرش مشکل داشته و به آمریکا نزد مادرش رفته، اما پس از هفت سال به ایران بازگشته و نه تنها مشکلش را با پدرش حل نکرده، بلکه تبدیل به یک زن خیابانی شده است. مشکل آسمان با پدرش چه بوده که باعث شده او به این مسیر کشیده شود؟ معلوم نیست او دنبال آزادی، پول یا چیز دیگری است. اینها سوالاتی هستند که در فیلم پاسخی برای آنها یافت نمیشود.
در مجموع میتوان گفت، گناهکاران فارغ از ضعفهای فیلمنامه و شخصیتپردازی و همچنین تصویر آمریکایی که از پلیس ایرانی به نمایش گذاشته و از نمایش یک پلیس بومی ایرانی با ویژگیها و مشخصات رفتاری و اخلاقی و پوشش و غیره به عمد یا سهو عاجز بوده، فیلمی تماشاگرپسند است که اگر مخاطب به تماشای آن برود و چشمش را به روی برخی از ضعفهای آن ببندد، میتواند یک قصه خوب را تماشا کند.