به گزارش خبرنگار فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، همایش «امام خمینی و تقدیر تاریخی عصر» روز گذشته با حضور حسن رحیم پور ازغدی، حجت الاسلام سیدعباس نبوی و یوسف علی میرشکاک در سالن سوره حوزه هنری آغاز به کار کرد.
این همایش دو روزه است و امروز نیز با حضور 4 اندیشمند پیگیری خواهد شد.
رحیم پور ازغدی در سخنرانی خود به موضوع امام خمینی(ره) و نهادسازی دینی پرداخت.
وی در ابتدا گفت: در این باب چون به تعریف نهاد بر می گردد از مناظر گوناگون می توان در خصوص این موضوع بحث کرد اما من نمی خواهم به این مسئله بپردازم، سه رویکرد حاکم در خصوص بحث نهادسازی دین وجود دارد یک رویکرد این است که دین به عنوان نهادحاکم به رسمیت شناخته نمی شد، رویکرد دوم این بود که دین نهاد اجتماعی هم شناخته نمی شود و در رویکرد سوم دین را نهادی اجتماعی در عرض دیگر نهادها قلمداد می شود.انقلاب این رویکردها را پس زد و دین را به عنوان نهادی حاکم و نهادساز معرفی کرد.
رحیم پور ازغدی سپس در خصوص عنوان همایش گفت: وقتی صحبت از تقدیر عصر ما می شود باید مرزبندی بین دو مفهوم «تقدیر» کرد.با برخی تعریف ها از تقدیر، انقلابی گری با این تعریف ها جمع نمی شود در انقلابی گری جهاد فکری و عملی، توکل، شهادت و غیره معنا پیدا می کند.همچنین تقدیر تاریخی را به چه معنایی مطرح می کنیم، قاعدتاً تاریخ را برخواسته از علم الهی می دانیم و وجوه علم الاسماء تاریخی و حوالت تاریخی با نگاه جبرگرایانه مرزهای دقیقی دارد، تقدیرگرایی اسلامی و تقدیر گرایی غیراسلامی تفاوت های بسیاری دارد، ما باید توجه کنیم منظورمان کدام نوع تقدیر است، فلسفه های مدرن هم از جبر سخن می گویند، در فرهنگ اسلام و قرآن که از تقدیر الهی سخن به میان آمده تفاوت بسیاری با جبرگرایی دارد.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: انقلاب در باب «نهاد دینی سازی» و اینکه دین یک نهاد در عرض نهادهای دیگر نیست، تلاش بسیاری کرد.همچنین تجسم معنویت در ساحت جمعی را تبلور داد، معنویت اگر بخواهد وارد مناسبات اجتماعی شود باید تجسم عدالت بیابد.
رحیم پور ازغدی با این پرسش بحث خود را ادامه داد که مذهب چگونه در علوم اجتماعی تعریف می شود؟
وی گفت: می خواهیم بگوییم امام با طرح نهادسازی دینی در این عصر تمام نظریات جامعه شناختی را رد کرد، یک بعد مذهب انسان شناسی دینی بوده است و بعد دیگر آن جامعه شناسی دینی.بعد انسان شناسی دینی به این مسائل می پردازد که ریشه های مذهب در نهادهای اجتماعی چه بوده است و تاریخ تکمیل آن از کجا آغاز شد در قرن 19 و 20 از دید زیباشناختی، آنمیستی، طبیعت گرایی و اینکه ریشه دین در جادو است و .....سقف حرف هایی بود که در خصوص انسان شناسی مذهبی طرح می شد، تمام این موارد با انقلاب اسلامی زیر سئوال رفت، حوزه دوم، حوزه جامعه شناسی مذهب است که به تکمیل مذهب کاری ندارد به تأثیر جامعه در دین و تأثیر دین درجامعه می پردازد.اما وجه الهی دین را پس می زند، پس از آن جامعه شناسی مذهب در خصوص مباحث تأثیر دین در سیاست و نهادهای سیاسی سخن گفتند این گرایش نیز سخیف تر از دیگر گرایش ها بود.در این سه نگرش که به رابطه نهاد و مذهب پرداخته اند بیش از این طرحی مطرح نشده است، باقی مباحث در حاشیه این مطالب طرح شده اند.
رحیم پور ازغدی در بیان دیگر نکات خود در همایش گفت: سه مقوله عقلانیت، معنویت و عدالت قبل از انقلاب در نگاه قالب ونگاه غرب چگونه دیده می شد؟ و امام این سه مقوله را در جهان چگونه شکست؟ و نگاه جدیدی را به عالم عرضه کرد.
وی در پاسخ به این سئوال گفت: شما وقتی از نهادسازی در جامعه سخن می گوید باید تکلیف خود را در مقابل دین و عقلانیت مادی مشخص کنید در این دیدگاه جهان تمدن ساز، جهان بی دین است.در اصل جهانی که دین باور باشد نمی تواند تمدن ساز باشد، در این دیدگاه به اسم عقلانیت هر چه غیر علمی است را جادو تصور می کنند در این شرایط از انسان شروع می کنند که از او تقدس زدایی شود زیرا در این نگرش دین چیزی جزء جادو و خرافه نیست و داده های عرضه می کند که با نگاه علمی قابل اثبات نیست.
وی افزود: در این شرایط عقلانیت در خدمت نفس قرار می گیرد در حالی که عقلانیت اسلامی اولاً اهدافش عقلانی است، دوماً این عقلانیت نفس را نیز مدیریت می کند اما عقلانیت مدرن دروغ و تقدس را از جامعه می گیرد، خود این دیدگاه نیز می پذیرد که جامعه را در زندانی حبس کرده است در این دیدگاه می گوید اگر می خواهید نهادسازی مادی کاملی داشته باشید و جهان قابل پیش بینی باشد باید جهان عرفی شود و آن را از هر گونه خرافات دور کنید اگر مدام نگاه به غایت ها و آرمان ها داشته باشید نمی توانید جهان را آنگونه هدایت کنید که پیش بینی پذیر شود یعنی باید جهانی سرد و بی روح داشته باشیم.دو گروه مخالف هر دو فهمیده اند که با وجود دین نمی توان تمدن سازی و نهادسازی کرد اما گروهی پذیرفتند خود را به شیطان بفروشند و دین را از جامعه حذف کنند تا تمدن داشته باشند و گروهی دیگر با این امر مخالف هستند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص سومین نکته خود افزود: پست مدرن اعتراف به شکست مدرنیته است نه چیزی جلوتر از آن، با وجود نگاه مدرن و پست مدرن نمی توان به دین حقیقی رسید این بازگشت به دین که پست مدرن مطرح می کند شباهت های با دین حقیقی دارد اما همان دین حقیقی نیست.دین حقیقی یعنی درذات عالم خدا را ببنیم اما در پست مدرن این عالم را سرد و بی روح و زشت می داند و نگاه دینی را به آن اضافه می کند یعنی در این نگاه دین در جامعه اصالت ندارد و تنها یک مفهومی است که در جامعه ساخته می شود در این نگاه برای آنکه از فردی جهان فرار کنیم و خودکشی نکنیم باید به دین رجوع کنیم، در اصل دین برای سرگرمی بشر است، در این نگاه همانگونه که برنامه های طنز برای جامعه مفید است داستان های اساطیری ادیان هم خوب است تا جامعه از فردی خارج شود این قصه ها باورکردنی نیستند اما آرامش بخش هستند در اصل در یک دوره ای جامعه از دین دور شد به همین سبب مردم از این جهان بی روح ناامید شده بودند و مدام در حال خودکشی بودند و دیگر از جامعه بالا می آوردند اما بخش های از آن رمز و رازهای دین را گرفتند تا جامعه را از آن بی روحی درآورند در اصل دین پست مدرن زباله های بازیافتی مدرنیته است.
رحیم پور ازغدی تصریح کرد: پس از آن عقلانیت حاکم در نگاه قبل از انقلاب است که بر آن معنویت حاکم بر آن فضا، این گروه از لحاظ عقلانیت به بن بست رسیدند زیرا عقلانیت را در حد ابزار محدود کردند از لحاظ معنوی هم که به بن بست رسیدند.اگر در این جامعه هم از پلورالیسم معنوی حرف می زنند برای این است که هیچ دینی حقیقی نیست ظاهر این بحث احترام به تمام ادیان است اما در باطن به تمام ادیان توهین می کنند در این دیدگاه همه ادیان مزخرف می گویند اما برای آرامش خوب هستند هر دینی هم با یک مزاج سازگار است بنابراین همه ادیان محترم هستند و این چیزی جز توهین به ادیان نیست.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: اگر به چیزی جز ابزار و تکنیک قائل شدید باز هم مبنای تمدن سازی دینی در عصر جدید را از ریشه می زنیم اینکه بگوییم تکنیک غرب در هیچ ساحتی از آن قابل تفکیک نیست و هیچ شأنی از آن را نمی توان با هیچ شأنی از دین پیوند زد در این عصر تشکیل نهادسازی دینی امکان پذیر نخواهد بود این دیدگاه در نسل جوان متدین ما یأس ایجاد می کند.
وی در خصوص سومین مقوله حاکم بر جهان قبل از انقلاب که امام آن را تغییر داد، گفت: در حوزه عدالت نیز وقتی از جهان بدون دین حرف می زنند عدالت نیز سکولار می شود اما در حوزه نظری بر آن عدالت سکولار هم باقی نماندند و به سمت سود شخصی حرکت کردند در علوم اجتماعی هر چه بیشتر جلو آمدند فلسفه اجتماعی و نظریات کلان از بین رفته و هدف آن ایجاد سود بیشتر برای افراد بوده است.
رحیم پور ازغدی در پایان به دیگر ویژگی های نگاه معنوی امام اشاره کرد و گفت: امام هم از عقلانیت، عدالت و معنویت را تعریف کرد، امام را در بعد حاکم و ولی فقیه، فیلسوف و عارف که در بردارنده سه مقوله عقلانیت، معنویت و عدالت است نگاه کنید.در نگاه قبل از انقلاب، جهان سراسر زشت بود که باید گریم می شد اما در نگاه امام هر چه در عالم است مخلوق خداست و به هر چه نگاه کنی باید مظهر محبت خدا را ببینی، هدف غایی نیز خدا است، از منظر امام تمام این عالم مظهر یک عشق است، عشق خدا به خودش، اگر شقاوت هم در عالم است به این دلیل است که برخی مصداق کمال را اشتباه گرفته اند و گرنه همه به دنبال کمال هستند، آنهایی که اهل عرفان حقیقی هستند هر لذتی را به خدا بر می گردانند این معنویت در عرصه اجتماعی به عدالت منجر می شود و در ساحت تفکر نیز به عقلانیت دینی می انجامد، امام اگر از نهادسازی دینی حرف می زند از سیر الی الله خارج نمی شود و فعالیت اجتماعی را نیز جزئی از این سیر می داند، همچنین امام به دنبال شریعت آسان بود، یعنی امام به دنبال این بودند که شریعت و فقه برای ان است که انسان به راحتی به دین و خداوند برسد البته این امر از راحت طلبی غرب مجزا است.