به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ برنامه سینمایی هفت درآخرین جمعه ماه مبارک رمضان میزبان سعید سهیلی و اندیشه فولادوند، دو تن ازعوامل فیلم در حال اکران کلاشینکف و منوچهر محمدی، پرویز شیخ طادی و محمد خزائی ، صاحب نظرانی پیرامون بررسی نقش سینما در بیان مظلومیتهای مسلمانان بود. محمود گبرلو نیز در برنامه این هفته هفت با اشاره به جمعه پایانی ماه رمضان و روز جهانی قدس و فجایع و اتفاقات اخیر در غزه گفت: این روزها همان طور که مردم ایران ظلم و بی عدالتی علیه وحشی گری را فریاد میزنند، هنرمندان ایرانی هم در صحنه هستند و پیوند خودشون را با هویت و عقیده این سرزمین به نمایش میگذارند چرا که سینمای ایران همیشه با مردم بوده است و سینما و سینماگر ایرانی نزد مردم جایگاه والایی دارند.
وی افزود: هنرمند ایرانی فرزند همین ملت است و به همین خاطر است که همیشه و همواره پیوند سینماگر ایرانی با باورهای این ملت بهترین نتایج را برای سینمای نجیب ایران رقم زده است.
گبرلو بیان داشت: امیدواریم روزی زبان مشترکی به نام سینما به فریاد این ملت بدل شود و دنیا بتواند بغضهای ملتی که از رویا، آرمان، عدالت و اصالت سخن میگوید را فریاد کند برای رسیدن به این هدف باید کمک کرد تا سینمای ما ابتدا بتواند با قدرت تاثیرگذاری حداکثری بر مردم جامعه خود جای هر رسانه ی مهاجم دیگری را بگیرد.
سردبیرهفت اظهار داشت: سینمای ایران میتواند با ارزش گذاری به باورهای عمومیمردم بیش از پیش به درون خانوادههای ایرانی نفوذ کند و به جای سرک کشیدن در سفارشات فرنگی دیگران، به ریشهها و باورهای خود رجوع کند و پرده نقره ای به واسطه ای برای رها شدن نسلهای مختلف از خود بیگانگی و رسیدن به این نگاه آرمانی تبدیل شود.
از هفت تا هفت نیز از دیگر بخشهای برنامه هفت شب گذشته بود که مطابق روال برنامههای پیشین این مجله تصویری به رویدادهای سینمایی ایران در طول هفته ای که گذشت پرداخت و از اقدام بنیاد فارابی برای اکران فیلمهای خاطره انگیز کودکان در سینماهای ایران تا اکران چند فیلمهای ایرانی در جشنوارههای مختلف خارجی را در درون خود جا داد.
اما بخش گفتگویی برنامه به فیلم در حال اکران کلاشینکف و سعید سهیلی کارگردان، نویسنده و تهیه کننده این اثر و اندیشه فولادوند بازیگر اختصاص داشت.
سعید سهیلی دراین گفتگو پیش از هر سخنی، صحبت خود را با نفرین و اظهار تاسف برای عاملان فجایع خونین غزه و دعا برای رهایی مردم مظلوم و بازگشت آرامش به غزه آغاز کرد و در ادامه در توضیح عدالت خواهی و نمود آن در فیلمهای خود گفت: به دلایل مختلفی فیلم سازی را ادامه میدهم و فیلم میسازم که دونمونه از این دلایل را میتوان در شاد کردن مردم و بیان عدالت خلاصه کرد. دو فیلم اخیر من گشت ارشاد و کلاشینکف هم دارای هسته است و هم پوسته ، که هردو آنها هستههای تلخی دارند. اما آنچه که مردم با آن ارتباط برقرار میکنند و بدان میخندند پوسته آن است که مردم نیز به این پوسته وشاد بودن احتیاج دارند.
وی همچنین اذعان داشت: میتوانیم طنز تلخ نشان دهیم اما موظفیم مردم را عصبانی نکنیم. حتی کسانی که فیلم کمدی میسازند نیز دغدغه مردم را دارند. اگرچه که در این میان فیلمسازانی وجود دارند که شهرت و پول برایشان در اولویت باشد اما اکثریت فیلمسازان ما دردشان، درد مردم است.
کارگردان فیلم گشت ارشاد اظهار داشت: خیلی از فیلمهای حال حاضر، فیلمهای خوبی هستند اما سینما نیستند و برای ذات، استاندارد و مدیوم سینما مناسب نیستند. سینما قهرمان، ضد قهرمان، خوب، بد، زشت، اوج و حضیظ، گره و پایان و از همه مهمتر قصه میخواهد. اما بسیاری از فیلمهای موجود تنها فیلمهای خوبی هستند که میتوان آنها را در خانه دید و این موضوع نیز سبب میشود از سینما دور شویم.
سهیلی بیان کرد: زیبا فیلم ساختن و اینکه که برای دل خود فیلم بسازیم ایرادی ندارد اما زمانی که روی پرده سینما به اکران در میآید مردم خیلی چیزها را از آن طلب میکنند. مردم هم حرف خوب میخواهند و هم اینکه حرفها خوب گفته شود.
وی در ادامه در باب اینکه آیا فیلم کلاشینکف توانسته به مواردی که ذکر میشود عمل کند اشاره داشت: کلاشینکف به خوبی با بیننده ارتباط برقرار میکند. به گونهای که در جایی از ضد قهرمان میترسد و در جایی دیگر با قهرمان همراه میشود. با همه این موارد به این نتیجه میرسیم که میتواند تماشاگر را به سالن بکشاند ودر سالن نگه دارد و از سالن سینما بدرقه کند.
این کارگردان سینما درادامه دربیان مشکلاتی که در سرراه فیلم قبلی خود، گشت ارشاد وجود داشت، توضیح داد: کسانی که سنگ در جلوی راه این فیلم انداختند یک هدف بیشتر نداشتند و آن ساخت فیلم خنثی و یا ادامه ندادن من در مسیر فیلمسازی بود که برای برآورده نشدن هدف آنها شروع به ساخت فیلم کلاشینکف کردم.
سهیلی درپایان درپاسخ به این سوال که اگرچه مخاطبان با فیلمهای وی ارتباط برقرار کرده اند اما در جشنوارهها صاحب جوایز چندی نشده است گفت: به نظر میرسد که سلیقههایمان با بخش داوری هماهنگ نیست و من به عنوان یک فیلمساز به سمت مردم غش میکنم و اما گفتههای منتقدان نیز برای فیلمهای بعدی یک کارگردان بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد اما در هر حال در سینما با توجه به اینکه که معمولا خود سرمایه گذار و تهیه کننده کارهایم بودهام، سعی کردهام کم فروشی نکنم و برای فیلمنامه وقت میگذارم و تعدد لوکیشن ازاهمیت زیادی برای من برخوردار است.
اندیشه فولادوند از دیگرمهمانان بخش گفتگویی شب گذشته هفت بود که در توضیح همکاری خود با فیلم کلاشینکف گفت: این فیلم و فیلمنامه آن برای من خیلی راضی کننده بود که در آن نقش آفرینی کردم. اگرچه که هنگامیکه فیلمنامه این اثر به دستم رسید در تدارک سفر بودم و گمان کردم که سومین همکاری با سعید سهیلی را از دست میدهم اما پس از سفر ماجرا بر پایه خود ادامه داشت و توانستم به گروه بپیوندم.
وی در بیان ساخت فیلمهایی چون کلاشینکف اذعان داشت: در ساخت فیلمها اینکه حقیقت و واقعیت را با چه نگاهی توصیف کردند نیز مهم است. در ذات خود ترجمان اسلحه طعم شیرینی ندارد که در این فیلم در دست طبقه اجتماعی خاصی که نه قدرت دارد و نه نفوذ اجتماعی، قرار دارد و روایت گر بی عدالتیهای بی شماری است که در طبقه فرودست دیده میشود.
فولادوند درعلل ارتباط برقرار کردن مردم با اثر یک فیلمساز بیان کرد: به صرف اینکه یک هنرمند سینما درد اجتماعی دارد، مردم با آن ارتباط برقرار نمیکنند بلکه قوانین فیلمسازی هم در این میان از اهمیت برخوردار است.
وی در پایان اشاره داشت: یک اثر اجتماعی در جوامعی شبیه ایران به برنامههای زیادی بستگی دارد . چرا ما در سینماهای خود به ساخت فیلمهای کوچک، کم هزینه و مسئله پرداز که تعریف دیگری از بدون قصه است گرایش پیدا کرده ایم؟ این نیز ریشههای مختلفی دارد که ریشه اقتصادی که مربوط به نه سال قبل است ، ازعواملی است که در آن دچار افراط شده ایم. اگرچه که میتوان گفت مشکل اقتصادی بی تاثیر نیست و سلیقه را در طول زمان شکل میدهد اما یک نوع مد هنری بعد از موفقیت چند فیلم ایرانی در سطح جهان، شکل گرفت که نوع خاصی از مسئله سازی را در ایران مد کرد و بیشترین نمونههای آن را در جشنواره گذشته فجر دیدیم.
اما میزگرد شب گذشته هفت به عنوان آخرین بخش این برنامه به نقش سینما در بیان مظلومیت مسلمانان و خلق آثاری در نمایش آن اختصاص داشت که با حضور منوچهر محمدی؛ تهیه کننده، پرویز شیخ طادی؛ کارگردان سینما و محمد خزائی؛ دبیر جشنواره مقاومت و تهیه کننده شکل گرفت.
منوچهر محمدی در این میزگرد با بیان اینکه موضوع بحث خوبی مطرح شده است که کمک میکند تا بازنگری در سیاستهای فرهنگی کشور داشته باشیم گفت: هر کشوری به ویژه ایران بعد از انقلاب 57، اندیشهها، آرمانها و افقهایی را در سطح منطقه و جهان مطرح کرد که مردم سالاری دینی نمونه ای از آنها است که از این رو برای اجرای آنها نیز باید هزینههایی بپردازد.
وی ادامه داد: همپای بخش نظامی در ایران، تعریفی برای استراتژی فرهنگی وجود دارد با این عنوان که کشور ایران در منطقه مزیت نسبی فرهنگی و تمدنی دارد. بدین معنا که وقتی که پیشینه تاریخی اصیلی داریم و سینمایی که در حد واندازه کنونی در ایران به فعالیت میپردازد از یک مزیت نسبی برخورداریم. پس با این تفاسیر بحث از مسئله فلسطین فراتر میرود بر این مبنا که آیا فکر کرده ایم در برنامه ریزی کلان در منطقه خود واز شبه جزیره هند مخاطب داشته باشیم؟ اگر میدانیم که برای آنها برنامه داشته باشیم که معنای کار به طورکلی تغییر خواهد کرد.
پرویز شیخ طادی از دیگر مهمانان میزگرد هفت، در بیان نقطه نظرات خود پیرامون بحث مطرح شده اذعان داشت: رفتار دنیا به گونه ای شده است که در هر گوشه و کناری پایگاهی برقرار میسازد بدون آنکه مرزهای آن مشخص باشد و مسئله ای که دردو تا سه دهه اخیر با آن مواجه بوده ایم حرکتهای چریکی بوده است. در عرصه فرهنگی نیز سرگردانی وجود دارد که هنرمندان در این سرگردانی و دیپلماسی فرهنگی نمیتوانند کاری را انجام دهند چون ابزارهای تصمیم گیری در دست آنها نیست.
محمد خزائی نیز در ادامه اشاره داشت: باید پیش از هر چیز به این مسئله پرداخته شود که چرا یکسره فیلمهایی علیه اسلام ساخته میشود و موجی علیه اسلام ستیزی رخ داده است. باید توجه داشت که بعد از 1990 و پایان جنگ سرد برنامه ریزیها در جهت تولید فیلم علیه اسلام بود چرا که معتقد بودند سونامیاسلامی در حال رخ دادن است. بنابراین اگر ما نگاهی بیندازیم بمباران اطلاعاتی که در عرصه سینما در حال روی دادن است بیشتر در حال تاثیر گذاری است.