توی زندگی گیر که می‌کنم، جلوی عکسش می‌نشینم و باهاش حرف می‌زنم...
روایت مادر شهید زین الدین از پسرش...
خیلی وقت ها که گیر می کنم ، نمی دانم چه کار کنم . می روم جلوی عکسش ومی نشینم و با هاش حرف می زنم. انگار که زنده باشد. بعد جوابم را می گیرم. گاهی به خوابم می آید یا به خواب کس دیگر بعضی وقت ها هم راه حلی به سرم می زند که قبلش اصلا به فکرم نمی رسید. به نظرم می آید انگار مهدی جوابم داده ...
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار