شايد فردايي لازم آيد بخش و يا همه را بازگو كنيم و آن روز بشكافيم كه چه تصميمي در كشور مبتني بر چه شرايطي اتخاذ شده است.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» حميدرضا نقاشيان در پی انتشار سرمقاله امروز روزنامه کیهان نامهای به شرح ذیل خطاب یه حسین شریعتمداری منتشر کرد:
اين نامه را اينجانب حميدرضا نقاشيان مينويسم.
امروز كه اين نامه را براي شما برادر ارجمندم جناب آقاي حسين شريعتمداري مينويسم روز اول ماه ربيع الاول و صبح اولين روز از گذران دوماه عزاداري هاي محرم و صفر است و آرزو ميكنم ايام عزاي دوماهه شيعيان و خصوصاً ايرانيان و علي الخصوص برادر ارجمند جناب آقاي شيعتمداري سردبير محترم روزنامه وزين و خط دار و هدفمند كيهان مورد قبول خداي منّان واقع گرديده و اين تعظيم سوگ و بلند آوازه كردن نام حسين ع بخش از مقصود عظماي جهاني شدن تفكر و خواست حضرت صاحب الزمان و نايب بحق ايشان حضرت آقا را برآورده نموده باشد.
علت نگارش اين نامه واكنشي است كه آن برادر ارجمند به دو فرموده: اولي مصاحبه حضرت آيت الله حاج سيد محمد خامنه اي و دوم نامه پاسخ جناب حاج شيخ اكبر هاشمي رفسنجاني از خود بروز داده و مطالبي در دفاع از امام قدس الله نفسه الزكيه و شهيد بزرگوار ومظلوم و في الواقع مدير ومدبر انقلاب مرحوم مغفور بهشتي مرقوم نموده اند، است.
ابتداً حقير از حسن ظن و غيرت و تعصبي كه نسبت به آن دو بزرگوار بخرج داده ايد با تمام وجود تقدير و تشكر ميكنم و اطمينان ميدهم همانگونه كه در تعريض خود با كلماتي پسنديده آورده ايد شخصيت بي بديل امام خميني در طول هزارسال گذشته در علم و تقوا و كياست و منزلت و در محبوبيت و عاري از حبّ دنيا نبايد محل تعرض فرايند هاي سياسي و حبّ و بغض هاي جناحي واقع شود و در اصل استوانه بزرگ و پايدار انقلاب جهانگير و اسلامي ما به حفاظت از كيان آن يگانه دوران بپا و برقرار خواهد بود و بدون شك جريانهاي سياسي و اجتماعي چه در حيطه داخلي و چه در حوزه هاي تحت نفوذ استكبار جهاني منتظركوچك شمردن و تصغير تصميمات متخذه از آن جرثومه عشق و معنويت نشسته تا از كوچكترين عبارت ما كوهي بزرگ براي تبليغات خويش در ضربه زدن به كيان اصيل انقلاب فراهم آورند.
هر انسان بالغ و عاقلي كه كوچكترين علاقه اي به اسلام ناب و فرزند برومند آن موهبت بي بديل يعني انقلاب اسلامي ايران كه بدون كوچكترين شبهه اي به انقلاب جهاني حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه منتهي خواهدشد،داشته باشد، حاضر نيست منويات مدبرانه وتاريخ ساز در حوزه مديريت انقلاب چه در اصل محدثه و چه در اصول مبقيه خدشه اي وارد شود. امروز روز ما گرفتار جنگي رسانه اي و تهاجمي تمام عيار فرهنگي با هزينه هايي ميليارد پوند و دلاري از طرف دشمنان انقلابيم.
انسانها بايد چشم عقل و فهم و شعورو درايت خويش را ببندند تا تعداد بوق ها اعم از گفتاري و ديداري و نوشتاري عليه انقلاب را نبينند. انسانها بايد خود را به نا آگاهي بزنند تا منويات دشمنانه و موذيانه ستيزه جويان انگليسي و امريكايي را كه بدست عوامل خود اعم از نفوذي و مزدوران در حيطه هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و با اين همه شبكه هاي اجتماعي و ابزارهاي اطلاعاتي را نديده بگيرند.
اما و صد البته گذار مديران انقلاب از تنگناهاي طوفاني و گردابهاي دشمن ساز بدون ترجيح اهمّ نسبت به مهم امكان پذير نبوده و نيست و نخواهد بود؛ چرا كه تاريخ جهان و اسلام بوضوح نشان داده است كه رهبران جامعه در مقطع اتخاذ تصميمات چه بلحاظ شرايط طبيعي و اجتماعي و باورها و چه بلحاظ شرايط فراهم آمده توسط دشمن بر سر دوراهي هاي ناخواسته واقع ميشوند و بدليل شاكله هاي لازم در رهبري مجبور به اتخاذ تصميمند.
شكست غزوه احد و آنهمه تحمل مصائب بدليل انتخاب عوامل ناساخته از حيث علقه به مال دنيا مبين اين است كه گاهي عوامل تحت مديريت دست به اقداماتي ميزنند كه رهبري را به واكنش و اتخاذ تصميمي بد نسبت به تصميمي بد تر ميكنند.
پذيرش حكميت در صفين مگر از همين مقوله نبود؟ كه اميرمومنان را وادار به امري نمود كه تاثير تاريخي آن كوهي از مشكلات و مفارقه در امت اسلامي فراهم آورد و اين نيز در شرايطي واقع شد كه آن دُرّ يگانه عالم خلقت مجبور به اتخاذ تصميمي ناخواسته و مبتني بر شراط تحميلي گرديد كه آثار آن هنوز باقيست.
من و امثال شما، بجا و بهتر است به جاي كتمان واقعيت به تحليل واقعيت بپردازيم.
به نقاط و اطلاعاتي رجوع دهيم كه مديران و رهبران در ادوار گذشته ناخواسته و دفعتاً با شرايط آن مواجه بوده اند، و بالاجبار براي دفع شري بزرگتر مجبور به اتخاذ تصميم گرديده اند وچه بسا روزي زمينه هاي باز شماري و علل بوجود آمدن آن شرايط در كشور فراهم آيد.
حضرت امام (ره) در جريان انتخاب بازرگان خود ميفرمايند من از اين تصميم توبه ميكنم حال آنكه حقير در جريان اين تصميم كه با پيشنهاد مشفقانه و دور انديشانه مرحوم استاد شهيد مطهري مطرح شد و در برابر توطئه اي كه ميخواست مسعود رجوي را جابياندازد، مطرح ميشد في الواقع نقش مديريت و انتخاب بين بد وبدتر داشتند.
ده سال رابطه بني صدر قبل از انقلاب با نزديكان امام (ره) و تعاريف كاذبي كه از اين عنصر صهيونيست و دست پرورده ام آي سيكس نزد امام (ره) شده بود كافي بود حضرت مستطابشان را به احتياط در برخورد مستقيم دعوت نمايد.
در جريان نامه ٨ نفر نماينده به ولايتي هم موضوع از همين جنس است و به عبارتي علاج بعد از وقوع است.
اينكه حضرت آيت الله حاج سيد محمد خامنه اي در نحوه بيان موضوع بدون توجه به كمين روباهان رسانه اي بيش از مقدار صراحت لازم، صراحت لهجه هزينه نموده اند، به نظر حقير صحيح است و اينكه تشخيص تدبير شهيد بهشتي در تمركز روي اسلام ناب با روحيه اي مسالمت جو را تماميت خواهي تشخيص داده اند نيز محل انتقاد است، اما و صد ها هزار امٌادر مصاحبه ايشان دريچه هايي از واقعيات وجود دارد كه روزي بايد محل مداقه و بررسي واقع شوند و طراحي هاي خط دار كه بعضاً وارداتي و بعضاً اقتدارطلبانه كشور را با بحران مواجه مينموده اند از واقعيات تميز و تشخيص و تبيين گردند.
شك نكنيد كه بروز زواياي ناشناخته و پشت پرده تصميمات به شفاف شدن راه انقلاب مي انجامد.
ما از معصوم جلوه دادن امام امت رضي الله عنه گناهان ديگران را اعم از اينكه خيرخواهانه يا مغرضانه مطرح شده اند، نپوشانيم.
براي ما «قداست امام(ره) عين كياست امام(ره) و كياست امام (ره) عين قداستشان است»
براي ما هر اقدامي و هر تدبيري از ايشان در زمان خود مدبرانه و مشفقانه و كياست محور است، ولي امّا بعد از سي سال تحليل شرايط آن روز و دليل دست يازيدن ايشان به آن تصميم لازم است، چرا كه پاسخ به درك وقايع و سوال تاريخ است.
كما اينكه ما با همان مقدار اطلاعات از غزوه اُحُد و همان مقدار اطلاعات از ماجراي حكميت موقعيت پيامبر و امير مومنان را تحليل ميكنيم.
اينكه آقاي هاشمي رفسنجاني براي پاسخ به حضرت آيت الله سيد محمد خامنه اي بگويند ايشان انقلاب را از ريشه دست آورد امريكا ميدانند بدون كوچكترين شبهه آدرس غلطي است كه براي پوشاندن واقعيتي پنهان به ايشان نسبت داده ميشود.
شما كوچكترين شبهه اي در خصوص تقابل منافع انقلاب و منافع دو قطب غربي يعني انگليس و امريكا نداشته باشيد.
و همينگونه اطمينان داشته باشيد كه هم شوروي وهم انگليس و هم امريكا در جريان شروع و تحقق اتقلاب بدنبال بهره برداري خود در عين دشمني پنهان با يكديگر بوده اند و براي رسيدن به منظور و مقصود خود سازماندهي هاي عجيب و غريبي نموده اند.
خط ترور از قرني تا جريان حزب و بعد از آن شهداي محراب تا شهيد صياد شيرازي همه و همه منويات موكول به سياستهاي طراحي شده در سرويسهاي اطلاعاتي دشمنان است اعم ازاينكه آنان آلترناتيو نباشند و يا اطلاعات واقعي را بروز ندهند.
كتمان السرّ سينه شهدا تا وقت شهادت نيز از شفقت و مصالح جويي تك تك آنان حكايت دارد.
در اتاق فكر دشمن گاهي طرحي مطرح است كه باطل السرّ آن طرح نزد اشخاصي است و بايد ازميان بروند و اين نيز بخشي از ماجراي جنگ نهان و آشكار با انقلاب است.
قبول بفرماييد كه در ايران انقلابي و در حفظ منافع ميتوان استدلال نمود كه سه جريان منفك و گاهي متصل بهم وجود دارد.
و هر جريان در تدارك فراهم آوردن و قدرت بخشيدن به قرارگاههاي خود است.
باور كنيد كه ميدانم باورداريد امريكائيها در ايران براي اقتدار خود پنهان و آشكار هزينه حزبي ميكنند.
باور كنيد انگلستان براي تحقق سياستهاي شكست خورده خود در تقابل با امريكا در جريان نفت سازماندهي وسيعي از قبل از سالهاي وقوع انقلاب نموده است.
باوركنيد كه اصول گرايان و پيروان خط اصيل انقلاب در تشتت و تفرقه و دشمن ناشناسي بسر ميبرند.
باور كنيد كشور بدست عوامل نفوذي دستخوش طراحي هايي است كه از منويات اصيل انقلاب فاصله بگيرد و ما البته گاها خود آب به حلقه پروانه آسياب دشمن ميريزيم و ناخواسته به گردش سنگهاي او سرعت ميدهيم.
برادر عزيزم جناب شريعتمداري من و شما بخش از طراحي هاي پشت صحنه در جهت گيري اهداف دفاع مقدس را ديده و طبعاً براي هر يك اطلاعات تحليل خود را داريم. شايد نه امروز و شايد فردايي لازم آيد بخش و يا همه را بازگو كنيم و آن روز بشكافيم كه چه تصميمي در كشور مبتني بر چه شرايطي اتخاذ شده است.
شك نكنيد كه افرادي با درست كردن يك جريان باندي از روزهاي قبل از انقلاب در تلاطم تحقق انقلاب نقشه ها داشته اند.
شك نكنيد كه روزي بخواست خدا و تطهير انقلاب از نبودن پاسخ به بعضي كرده ها مطالب مهمي افشاء خواهند شد.
من يكبار ديگر خلوص و تعصب پاك و غيرت انقلابي شما را ميستايم و رجاء واثق دارم نيتي بجز هدايت نسلهاي امروزي بسمت و صلاح دين و انقلاب نداريد
سلامتي و موفقيت شما و همكاران گرانقدرتان را از درگاه باريتعالي مسئلت ميكنم.