گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» ـ محمدکاظم انبارلویی؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خبرگان، آخرین ارزیابی ها از مذاکرات هسته ای را در چند جمله کوتاه از باب روشنگری و بیدار باشی مطرح فرمودند.
1- تیم مذاکره کننده ای که رئیس جمهور انتخاب کرده اند خوب، امین، مورد قبول و دلسوزند.
2- باید از سطحی نگری درباره چالشهای موجود بین ایران و آمریکا پرهیز کرد.
3- مشکلات موجود بین ایران و آمریکا را باید ریشه یابی کرد و به راه حل منطقی رسید.
4- من نگرانم، چون طرف مقابل حیله گر و اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر می زند.
5- آمریکاییها با حیله و فریب عمل میکنند این واقعیت ما را نگران می کند.
6- نامه سناتورهای آمریکایی نهایت فروپاشی سیاسی از درون نظام آمریکاست.
7- مقامات جمهوری اسلامی کار خود را بلدند و می دانند اگر به توافقی هم برسیم چگونه عمل کنیم تا دولت آمریکا نتواند زیر آن بزند.
مخاطب این هفت بند در درجه اول دولت، تیم مذاکره کننده و در درجه بعدی مردم هستند. امروز ایران در مقطع حساسی در مناسبات خود با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا به سر می برد. گفتگویی که در سوئیس تحت عنوان گفتگوهای هسته ای در جریان است در نوع خود در تاریخ دیپلماسی ایران بی سابقه است. جمهوری اسلامی ایران در آغاز انقلاب اسلامی با چنین چالشی روبه رو بود. قرارداد الجزایر محصول توافق ایران و آمریکا بود.آن زمان تیم ایران مهارت کافی برای گفتگوها نداشت. طرف ایرانی که با آمریکاییها گفتگو می کرد اصلا دیپلمات نبود؛ از حقوق بین الملل و چالشهای حقوقی،مالی، سیاسی ایران و آمریکا بی خبر بود. نتیجه توافقات این شد که ایران به همه تعهدات خود عمل کرد اما آمریکاییها به هیچ کدام از تعهدات خود عمل نکردند. مهارت دیپلماسی آمریکایی در حیله، فریب، نیرنگ و دروغگویی و از همه مهمتر بدعهدی است. گفتگو با چنین مخاطبی نیاز به ایمان بالا، آگاهی وسیع و تعهد به مطالبات ملت دارد.
الحمدالله پس از 36 سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد در این مدت نظام توانسته است دیپلماتهای زبردست و ماهری را تربیت کند و برای این گفتگوها در نظر بگیرد. شهادت مقام معظم رهبری به سلامت تیم مذاکره کننده بویژه به صفت امین و دلسوز بودن، مقداری از نگرانیها و دلواپسی ها را کاهش می دهد.
اما همه این اطمینان بخشی ها نمی تواند ما را از نگرانی گزیده شدن دوباره از سوراخ دیپلماسی آمریکا برهاند.دولت باید مراقب باشد و ملت را از نگرانی برهاند.چه کسانی از پشت به ما خنجر زدند؟ بی تردید فتنه 88در تدارک سناریوی خنجر زنی از پشت به ملت ایران طراحی و عملیاتی شد. سران فتنه به کمک منافقین ، ضد انقلاب، بهائیان، سرویسهای جاسوسی دشمن و ... اقتدار و امنیت ملی را هدف قرار دادند و دشمن را در تجهیز خنجر از پشت زدن کمک کردند.
آنها اوباما و نتانیاهو را امیدوار کردند و نوید " تغییر از درون" را به دشمن دادند. سران فتنه وقتی با سد بیداری مردم و قیام تاریخی 9دی روبه رو شدند نمایندگان خود را به کنگره آمریکا فرستادند تا با تشدید تحریم ها پروژه فرودآوردن خنجر از پشت را عملیاتی کنند. قطعنامه 1929 در خرداد سال 89 محصول چنین خیانتی بود.
اکنون آمریکاییها علیرغم اینکه هیچ نشانه ای ازحیات فتنه در داخل ندارند، هنوز ناامید نیستند که پسمانده های فتنه کاری کنند. لذا آنها به دنبال خرید زمان هستند و الا توافق یک شبه عملی است و این همه کش و قوس لازم ندارد.
دولت و نخبگان باید نگرانی مقام معظم رهبری و مردم را از این باب رفع کنند . مراقبت های درونی امروز بیش از هر چیز مهم است.شوی نتانیاهو و نامه 47سناتور آمریکایی نوعی رونمایی از فریب جدید آمریکایی ها بود. تیم مذاکره کننده باید دشمن را با واقعیتهایی که خود بیان می کند بشناسد و از هر گونه خوش بینی و حسن ظن به دشمن پرهیز کند.
ما با دولتی داریم گفتگو می کنیم که از درون دچار فروپاشی سیاسی و اخلاقی است، با مشکلات زیادی در درون خود روبه روست، با متحدین جهانی خود درگیر است و بویژه با روسها تا یک جنگ هسته ای پیش رفته است.
بعید است با این بدعهدی آمریکایی ها و تزلزل در درون آنها به توافقی برسیم اما اگرافق روشنی برای توافق آن هم به دلیل صدق جمهوری اسلامی وجود داشته باشد باید همه تضمین های لازم برای رسیدن به یک توافق خوب راداشته باشیم.