محبت‌های خواهرانه پسر دانشجو را از بند اعتیاد نجات داد
داستان واقعی؛
چشم بسته در لبه پرتگاه پيش مي رفتم و نمي دانستم چه بلايي تهديدم مي كند. داشتم نابود مي شدم كه يك نفر دست نوازش به سرم كشيد و نجاتم داد.
تعداد نظرات: ۴
مهتاب
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴
خدارو شکر..
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴
عالی بود
ali
Iran, Islamic Republic of
شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴
موفق باشی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۴
خیلی خوب.
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار