به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، مانور دولت در بخشهای مختلف اقتصادی که از بعد از پیروز انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی شدت گرفت، بهعنوان اصلیترین علت آسیبپذیر بودن اقتصادی کشور مطرح میشود. اقتصاد دولتی از سوی هیچکدام از اقتصاددانان در کشورهای توسعهیافته دنیا توصیه نشده است و بهنظر میرسد اقتصاد بیمار ایران که طی سالهای گذشته هیچگاه نتوانسته روند بهبود پیدا کند، چارهای جز اجرای اقتصاد مقاومتی بر مدار خوداتکایی و خودکفایی ندارد.
هرچند الگوی اقتصاد مقاومتی در کشورهای منطقه وجود ندارد و ایران بهعنوان یکی از سردمداران اجرای این الگو محسوب میشود، اما ضرورتی که رهبر انقلاب اسلامی طی ۲۰ سال گذشته با وابستگی نفت آن را مورد توجه و تأکید قرار داده، ضرورت توانمندسازی اقتصاد داخلی بوده است که جز با اقتصاد مقاومتی و بر پایه خوداتکایی و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی میسر نخواهد بود. تجربه جنگ تحمیلی و خودکفایی ایران در حوزه تسلیحات نظامی بهعنوان یکی از الگوهای پایهای اجرای اقتصاد مقاومتی است که میتواند ظرفیتهای نادیده درون کشور را بازخوانی کند. در این باره با محسن رفیقدوست، نخستین وزیر سپاه انقلاب اسلامی به گفتگو نشستهایم. متن کامل این گفت و گو در ادامه آمده است:
چرا نظام اقتصادی ایران تا بدینحد آسیبپذیر شد؟
زندگی مردم، حیات مردم و پیشرفت مرد حتی در سایر بخشها نظیر اجتماع، سیاست و فرهنگ وابسته به اقتصاد است. هرچند ما مثل مارکسیستها اقتصاد را محور همهچیز نمیدانیم، اما دینی داریم که معتقد است فقر مساوی کفر!
علت اینکه نظام اقتصادی کشور تا بدینحد آسیبپذیر شد، این بود که پس از انقلاب اسلامی و اتمام عمر نظام فاسد حاکم (که دقیقاً هزارفامیل لقب گرفته بود و اقتصادی بود که همه سرنخهای درآمدهای قابل توجه کشور در جیب هزارفامیل شاه جلو میرفت)، اقتصاد در اختیار دولت قرار گرفت و پس از آن، کمتر از یک سال و نیم برای مبارزه با پدیده گذشته و همچنین درگیر شدن کشور با جنگ تحمیلی، حضور دولت در بخشهای مختلف اقتصادی شدت گرفت تا بتواند هم اقتصاد جنگی و هم کشور را اداره کند.
حضور دولت در اقتصاد چگونه اقتصاد کشور را آسیب پذیر کرد؟
اساساً دولت تاجر خوبی نیست، دولت صنعتگر خوبی هم نیست، کشاورز خوبی هم نیست و نمیتواند خدمات خوبی هم ارائه کند. اقتصاد دولتی عبارت است از آنکه کشاورزی، صنعت، مسکن و خدمات در اختیار کارمندان دولت قرار گیرد. دولتی که باید با کمک قوه مقننه که قانونگذاری میکند، نظارت، هدایت و حمایت کند، دخالت میکند و دخالت دولت هیچگاه نمیتواند منجر به شکوفایی اقتصادی شود.
مشکلات اقتصادی طی سه دهه گذشته وجود داشته است اما اقتصاددانان نتوانستند راهحل مناسبی برای چالشهای اقتصادی پیدا کنند و اکنون شاهدیم که رهبری مستقیما و ناگزیر به مباحث اقتصاد ورود می کند. دلیل این اتفاق چیست؟
اوایل ورودم به دولت در سال ۱۳۶۲ بحثهای واگذاری امور به مردم یا دولت در هیأت وزیران مطرح بود. با وجود آنکه ۱۹ رأی داده شد، اینجانب نظر خود را منوط به مشورت با رهبری کردم؛ لذا خدمت امام رفتم و از ایشان پرسیدم با شناختی که نسبت به اقتصاد اسلامی دارید، آیا صنعت، کشاورزی، مسکن و تجارت باید در اختیار مردم باشد یا دولت؟ امام خمینی(ره) فرمودند: "دولت باید هدایت، حمایت و کنترل کند. زندگی مردم را در دست کارمندان قرار ندهید."
امروز رهبری ناگزیر میشود برای برونرفت کشور از مسائل اقتصادی ورود پیدا کند. قانون سهولت کسب و کار تدوین میشود. این قانون یعنی کارمندان دولت آنقدر در امور ریشه و مانعتراشی کردهاند که کسب و کار به سهولت انجام نمیشود.
اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد مردمی! مردمی که آزاد باشند و بتوانند نیاز خود را تولید کنند. وقتی مردمی به این پایه توانمندی برسند، کی تحریم اثر دارد و کجا میتواند فشار به مردم وارد کند؟
آیا اقتصاد مقاومتی میتواند گره و مشکل از دیپلماسی سیاسی باز کند؟
کشوری که در مقابل دنیا قاطع باشد، لباس، خوراک و پوشاک مردم را از خارج وارد نکند و از منابع تولیدی خود مایه بگذارد، قطعاً اقتصادی مقاوم است که میتواند در حوزههای سیاسی نیز با اقتدار عمل کند.
شاید ایران در برابر نیازهای همه مردم در همه حوزهها، مزیت نسبی ۱۰۰ درصد نداشته باشد، اما در کشوری که رتبه علمی آن از ۱۴۰ به کمتر از ۱۶ رسیده و بهزودی به ۱۰ میرسد، انتظار اقتصاد مردمی داشتن و مردممحوری گزاف نیست.
اگر اقتصاد مردمی باشد، دیگر نیازی نیست در مقابل چین دست دراز کنیم که هرچه تولید کرد، به داخل بازارهای ایران بریزد و صنعت کشور را تا مرز ورشکستگی ببرد. اقتصاد مقاومتی یعنی تولید توسط مردم بدون مزاحمت و بدون سنگاندازی کارمندان دولت صورت گیرد. تولید و بهبود اقتصاد مشکلات فرهنگی و دیپلماسی را حل میکند. اینکه گفته میشود چرا جوانان تمایلی به ازدواج ندارند، به مسائل اقتصادی بازمیگردد. اگر اقتصاد حل شود، بسیاری از گرههای فرهنگی کشور نیز مرتفع خواهد شد.
جناب رفیق دوست، چرا گفته میشود شاه بیت اقتصاد مقاومتی، اتکا به درون است؟ اتکا به درون چه ظرفیت ویژه ای در اقتصاد ایجاد می کند؟
شاه بیت اقتصاد مقاومتی توسعه کشاورزی است. در چند سال گذشته دیدیم که دادن یارانه نقدی به کشاورزان و روستاییان که مصرف قابل توجهی در برق و بنزین نداشتند، بیمعنا بود. طی ۱۰ ماه دولت به یک خانوده ۱۰ نفره روستایی، چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان یارانه پرداخت کرد و کشاورز برای مصرف نقدینگی که در اختیار داشت، راهی بازارهای شهری شد. این در حالی بود که به جای یارانه باید تراکتور و کمباین میدادیم یا چاههای کشاورزان را برقی میکردیم و تجهیزات تولید را غنیتر میکردیم تا به جای تمرکز بر افزایش نقدینگی، افزایش تولید را محور قرار داده باشیم. هرچند هنوز هم دیر نشده است.
توسعه در کشاورزی و افزایش تولید در محصولات کشاورزی شاهبیت اقتصاد مقاومتی است. کشوری که بتواند امنیت غذایی و استقلال غذایی داشته باشد، در بسیاری از حوزهها آسیبپذیر نخواهد بود.
تجربه موفقی برای الگوگیری در اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟
برای پاسخ به این پرسش باید بگویم کسی طرف این سؤال است که از دریای عظیم اقتصاد، به اندازه یک ذره سهم داشته و به اندازه همان یک ذره سخن میگوید. در فضای جنگی ابتدای انقلاب، در چنان محاصره و تحریمی قرار داشتیم که سیم خاردارهایی که ارتش خریده بود، در آذربایجان برای چندین سال توقیف شد؛ یعنی تحریم شرق و غرب را یکزمان داشتیم. در آن شرایط با اتکاء به توانمندی جوانان به جایی رسیدیم که اکنون موشک قارهپیما تولید میکنیم، زیردریایی میسازیم و موشکهای دوربرد ارائه میکنیم و میتوانیم از ستمدیدگان دنیا حمایت کنیم.
بهترین نمونه موفق در کشور، تجربه خودکفایی در حوزه نظامی و در زمان جنگ است. در همان دولت سالهای جنگ، یکی از وزیران دولت که متشرع و مقید هم بود، اعتقاد عجیبی به بکارگیری کارشناسان خارجی داشت. این در حالی بود که من در حضور امام گفتم اگر جوانان تحصیلکرده غربی که مغزهایی آلوده به الکل دارند، میتوانند در اروپا کارهای بزرگ کنند، چرا جوانهای نماز شبخوان ما نتوانند. امام فرمود: "ادله بسیار صحیحی است." با این تفکر، بر توانمندی جوانان داخلی اتکاء کردیم و در حوزه نظامی توانستیم به خودکفایی برسیم.
اگر دولتی به اقتصاد مقاومتی اعتقادی نداشته باشد، چطور میتوان آن را بهعنوان مطالبه مردمی تبدیل کرد؟
مردم باید دولت را در جایی قرار دهند که این جرأت را پیدا کند که از اقتصاد واقعی بیرون بیاید.
یک اقتصاد دیگر نیز وجود دارد که آن اقتصاد مالی است، اقتصادی که در آن بورس، بیمه و لیزینگ وجود دارد و دولت آنها را به حال خود رها کرده است و بسیاری از مشکلاتی که در این حوزهها وجود دارد، با نظارت دولت مرتفع میشود. مردم باید دست به کار شوند و بدانند که برای خوداتکایی هیچ نیازی به دولت ندارند.
متأسفانه در چند وقت اخیر شاهدیم که همه راهحلهای اقتصادی و مشکلات کشور به نتیجه مذاکرات و تحریمها گره زده میشود؟ به نظر شما منطق این رفتار چیست؟
چون مسئولین، مردم را باور ندارند. چون ملت را باور ندارند. مخالف مبارزه برای تحریم نیستم. من همواره موافق مذاکره هستم، اما در چارچوب و با در نظر داشتن خط قرمز! برای گذر از تحریم نباید خدای ناکرده اجازه دهیم از مراکز نظامی ما بازدید شود. آیا شهدای هستهای ما کافی نبود؟
ما نمیتوانیم با آمریکا به نتیجه برسیم. انقلاب ما و مبنای تفکر انقلاب با اندیشههای آمریکا در تضاد است. نخستین سفیر گورباچوف اعلام کرد: "شما با انقلابتان، تمام معادلات غربی را از هم پاشیدید."
آمریکا به یک رژیم جعلی و پوشالی به نام اسرائیل معتقد است که معشوق و محبوب آن است، در حالی که چنین عقیدهای در ایران اسلامی وجود ندارد. مردم آمریکا مجبورند به کاندیدهای دو حزب رأی دهند. آیا همه ایالات متحده آمریکا در این دو حزب خلاصه میشود؟ پس مردم آمریکا آزاد نیستند. آمریکا نمیتواند با ایران به توافق ۱۰۰ درصد برسد و همه تحریمها را بردارد؛ چرا که ناگزیر به فروپاشی خواهد شد. پس بهتر است حل مشکلات مردم را به تحریم متصل نکنیم.
برای شروع اجرای اقتصاد مقاومتی از کجا باید آغاز کرد؟
آحاد ملت و تحصیلکردهها، افراد متمکن، کسانی که درد دین دارند، درد ایران دارند، باید از خود شروع کنند. چرا باید هفتهای یکبار یک کارآفرین نشان داده شود، در حالی که ما میلیونها کارآفرین داریم. کسانی که دین و ثروت دارند، از ثروت خود برای رشد اقتصاد کشور استفاده کنند و به جوانان ایرانی و تحصیلکردههای دانشگاهی اعتماد کنند. اعتماد به توامندیهای داخلی، نخستین گام برای شروع اقتصاد مقاومتی است.