گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «آل سعود شیخ باقر نمر النمر را اعدام کرد» هنوز ظهر نشده بود که این خبر سرخط رسانههای کشور شد و متعاقب آن کاربران شبکههای اجتماعی هم به ابراز انزجار نسبت به این اقدام جنایتکارانه پرداختند و در کمتر از چند ساعت کمپینهای #تسلیت_به_امام_زمان و #بیعت_با_امام_زمان نیز تشکیل شد.
انتشار این خبر هولناک همچنین باعث شد تا شاعران دردمند و مردمی با ابزار قریحه و هنر خود آنچه تمام سیاستمداران در گفتن آن ناچار به رعایت مناسبات سیاسی هستند بهصراحت بیان کنند. سرودههاي شاعران خوش قریحهی حرفهای و آماتور در این میان بهسرعت وارد شبکههای اجتماعی شد و در میان امواج پیامهای تسلیت مخاطبان در اپلیکیشنهای پیامرسان دستبهدست شد. اشعار بسیاری که بعضي بدون هیچ نام و نشانی از سراینده گویای غم و اندوه برخاسته از این اقدام مذبوحانه و جنایتکارانه آل سعود بود.
نناضِلُ ضدّ هذا الجورِ والشیطانُ نرجمُهُ
ونبقی کلّنا نمرٌ و صوت ُ الحَقِّ مَعلَمُه ُ
فَمِن دَمِنا الی العَلیاء ِحدُّ المجد ِنرسِمُهُ
و لو أنّا علی حَجَرٍ ذُبِحنا لَن نّساوِمُهُ
هِتافُکَ هیکَلُ الإیمانِ شبَّ بظُلمِهم برقا
ستبقی أنتَ «نمرُ الحَقّ »حیثُ الجورِ لایبقی
برُغم القیدِ لَن ترکَع أمام َ الظّالم ِ الأشقی
ویسجُدُ حَبلَهُم طوعاَ لرأسِکَ عِندَما یرقی
قطیفُ الصبرِ هذا الیوم تنعا نمرها الأزهر
وتنعی خیره الشبان من بالقید قد تاسر
فها نبقی بإذن الله یبقی صوتنا أجهَر
وتبقی الثورةَ العصماءِ ضِدّ الغَیّ ِوالمُنکَر
لال است رسانه گرچه داغ از خبر است
هرچند همیشه گوش بیداد کر است
تا کور شود چشم سعودی گوئیم
شیخی که نمرده و نمیرد نمر است
ﻗﻄﯿﻒ ﻫﻢ ﺯﺧمی ﺳﻘﻔﯿﻪ است
ﺯﺧﻤﯽ ﻋﻤﯿﻖ
ﺁﻩ ﺁﻩ آه
ﮔﻠﻤﯿﺦ ﺩﺍﻍ مدینه
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ فریاد
ﺷﯿﺦ ﻧﻤﺮ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﻬﯿد ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ، ﺳﺮﻫﺎﯼ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺳﺮﺑﺪﺍﺭ
ﺷﻬﯿﺪ ﺍﻭﻝ
ﺷﻬﯿﺪ ﺛﺎﻧﯽ
ﺷﻬﯿﺪ ...
ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ :
ﻫﯿﻬﺎﺕ ﻣﻨﺎ ﺍﻟﺬﻟﻪ
هنوز هم نشده شعله پشت در خاموش
به سازمان ملل رفته این خبر ، خاموش
"نِمَر" اشاره ی سبابه اش برای جهاد...
بشر اشاره کند پیک نامه بر خاموش
شبیه خار به بوم زمانه می سوزد
نمی شود اثر مرد باهنر خاموش
هزار تکه اگر هم شود نمی میرد
که دیده است شود ذره ای گهر خاموش
عمود خیمه بپا و نسوخت پروانه
اگرچه گشته سر شمع با تبر خاموش
که نای زخمی مظلوم ،خانمان سوز است
نشد به لحظه ای اربابِ تشت زر خاموش
بخوان دوباره بخوان قتل قوم کافر را
نمی شود پدری بر سر پسر خاموش...
دوباره نور جدیدی میان ظلمت راه…
که کرده است"نِمَر باقِر النِّمَر" روشن
با اين همه جنايتِ بي وقفه،هم چنان
دنيا سكوت كرده و اي ننگ بر جهان!
اينجا كمر به قتلِ گلِ سرخ بسته اند
با هرچه شد، به هر روشي، سخت و ناگهان
آنقدر پشت هم، همه خون گريه كرده ايم
بر غربت هميشگيِ #شيعه ،بي امان-
حالا كه آسمان نرسيده ست تا زمين،
مي ترسم اين زمين برود سمت آسمان!
ما با دلِ شكسته ي خود، داد مي زنيم:
عَجِّل علي ظُهورِكَ يا صاحبَ الزّمان!
پنهان نمي شود دگر از چشم هيچ كس
در پشت پرده، سايه ي شوم يهوديان
اين مشت هاي ما همه از غم،گره شده ست
آل سعود!گوش كن!اين خطّ و اين نشان:
رهبر اگر اشاره كند ،محو مي شوي!
بین شیوخ منطقه شیخی کبیر بود
بر مسند حقیقی دل ها امیر بود
نسلش به برکه های پر از نور می رسید
از جنس عاشقان شهید غدیر بود
بین شیوخ نفتی تقوا نداشته
او روزه دار سفره ی نان و پنیر بود
روحی بزرگ داشت ، شبیه پیمبران
آل سعود بین دو دستش اسیر بود
در گردباد حادثه قلبی سلیم داشت
در آخرالزمان زمین بی نظیر بود
خون قطیف و خون خدا وصل شد به هم
او واقعا حقیقت خیر کثیر بود
در بین مردگان زمین نیست نام او
با خون خود نوشت که«شیخی نمیر بود»
هرکس که برد نام علی،بنده شد به عشق
نوشید جام ماتم و زیبنده شد به عشق
بار دگر پیام شهادت ، پیام خون
شیعه ز درد بود که پاینده شد به عشق
گویا خبر رسیده عدالت به دار شد
شیخی غریب مرد،دل آکنده شد به عشق
پیشانی زمین عرق شرم کرده و بعد
داغی نشست بر دل و سوزنده شد به عشق
نام تو نیز *شیخ نمر* ماندگار شد!
《هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق》
با پرچم یا امام بر خواهد خواست
مستحکم و مستدام بر خواهد خواست
هیهات که شیعه تا ابد بنشیند
یک روز به انتقام بر خواهد خواست
سوگند که بعد شب سحر خواهد شد
این کشته یقین که زنده تر خواهد شد
چون آینه ای که هدف سنگ شود
جمعیت شیعه بیشتر خواهد شد
به درد آميختند انگار مشروح خبر ها را
خدا لعنت كند باني اين خونِ جگر ها را
بدون سر فتوح جنگ ها كم اعتباري نيست
كه ما در كربلا ديديم از اين بيشتر ها را
بگو تاريخ از جرم و جنايت هايشان ، فردا
كه فرزندانشان بالا نمي گيرند سر ها را
صدا از تك تك حلقوم شيعه مي زند بيرون
نبين خاموش مي سازند اين "شيخ نمر" ها را
به خون حنجرت سوگند بي پاسخ نخواهد ماند
به شمشيرت حمايل بسته ايم اينجا كمر ها را
"نمر"زنده است حتي بي سرش هم مي زند فرياد
بگو تا پر كنند از اين حقيقت گوشِ كر ها را
به غير از نطفه ي نا پاك از كس بر نمي آيد
كه در تا ريخ هم داريم از اين بي پدر ها را
سعودي را سقوطي مي نويسيم آن زماني كه
خدا رجعت دهد آن مرد غايب از نظر ها را
قسم به نور که فیض سحر نخواهد مُرد
چو هست ریشه و ساقه، ثمر نخواهد مرد
کسوف، عزّت خورشید را نمی کاهد
خسوف رخ بدهد هم، قمر نخواهد مرد!
میان آتش نمرود زنده ماند خلیل ..
که رود، بین لهیب و شرر نخواهد مرد
به حکم آیهی «لَا تَحسَبَنَّ أمواتاً»
«نمر» نمرده و مرد خطر نخواهد مرد
به لحن شعر بخوانید حرف فلسفه را:
اگرچه جسم بمیرد، اثر نخواهد مرد
رسیده پای شیاطین به نقطهای که دگر
از این مقام کسی بیشتر نخواهد مرد
تر شد از موج خبر، چشم همه، ساحل ها
حبس هرگز نشود کشتی خون، در گِل ها
سر به دارند در این قافله، دریادل ها...!
.
ناله را وقت، فراخ است! به خود برگردیم!
باز تنهاست «محمد»... به اُحُد برگردیم!
.
گر به دندان سعودی، جگر آید، بهتر!
بالش نیزه اگر زیر سر آید، بهتر!
رجز از سینه صدچاک برآید، بهتر!
.
دار بر دوش، کِشد پشت سرش حیرت را
معنی تازه دهد شیخ نمر، غیرت را
.
آه، ای شیخ! زمان را سپسی داده خدا
از شهادت، به تو تازه نفسی داده خدا
مرگ نمرود به دست مگسی داده خدا
.
شفق قتل تو گوید ز شبِ صدها ایل
می چکد خون تو از کنج لب اسرائیل
.
رعد و برقیم و جنون باور و مرگ آگاهیم
امت واحده و قوم شهادت خواهیم
سنی و شیعه، نمک خورده ی روح اللهیم
.
سر به داری، نمک سفره ی بیداری شد
خون زهراست که در رگ رگ ما جاری شد
.
خون مظلوم، «گواه» است! شهادت، این است!
حج ما، بر سرِ نیزه ست، عبادت، این است!
بکُشید امت حق را که سعادت، این است!
.
خاک پای شهدا، تاج شرف خواهد شد
برکت خون «نمر»، مکه، نجف خواهد شد
.
وقت آن است حجاز از جگرش آه کشد
از قطیف، آه کشد! تا به یمن راه کشد
یوسف فاطمه، بیرون ز دل چاه کشد
.
سنی و شیعه، کند آنچه دل احمد خواست
«امت واحده از شرق به پا خواهد خاست»
.
از یمن تا به منا، خاک سیاهید شما!
انتقام، آتش غیرت شده! «کاهید» شما!
«کدخدا»، چاهکن است و تهِ چاهید شما!
.
سنی و شیعه، به تکفیر، حریفیم همه
از یمن تا به دمشق، اهل قطیفیم همه
عباس احمدی در شعری که ابتدای آن گفته با یاد شهید شیخ باقر النمر و دیگر شهدای شیعه عربستان سروده، چنین گفت:
کشتههای منا فقط بس بود تا جهان از تو منزجر بشود
میزنی سنگ و غافل از اینکه، نور آیینه منکسر بشود
ای تجلای صهیونیسم عرب، قاتل کودکان شام و حلب
فکر آنی که دین و اصل و نسب در نتاج تو منحصر بشود؟
از عراق و حجاز تا به یمن، هم ز دریای فارس تا به عدن
تو مپندار ملک اهلالبیت خالی از باقر النمر بشود
رسم ما رسم آن جماعت نیست که به لب مهر خامشی زدهاند
تا مبادا روابط حسنه، با شما گرگها کدر بشود
باز جوشیده است خون حسین از قطیف و مدینه و بحرین
هر قدر بیشتر شهید کنید، بیشتر زخم، منتشر بشود
آی ای تولههای بو سفیان، آل نحس خلیفه و نهیان
هست تا نسل بوذر و سلمان، بیشتر شیعه مقتدر بشود
آید از آن عقال و دشداشه بوی مردار و جیفه و لاشه
یا علی گفته میکشم ماشه، نسل وهاب منفجر بشود
آسمان بغض در گلو دارد، تشنه نغمه انا المهدی است
شیعه را شور تشنگی باید، شیعه باید که منتظر بشود...
علیاکبر لطیفیان دیگر شاعر نامآشنا در رباعی خود در مدح شیخ نمر چنین سرود:
دینی که قیام ندارد دین نیست
در مکتب ما حرف ببین، بنشین نیست
با سر علم فاطمه را بالا برد
از شیخ نمر توقعی جز این نیست"
علی علیخانی نیز خطاب به آل سعود چنین سرود:
" گر تو صدها چون نمر اعدام و سرکوبش کنی
شیعه چون عمار و سلمان، پای عهدش باقی است
ریشهات را میزنم، اذنم دهد "سید علی"
جام "احلی من عسل" اینجا به دست ساقی است"
وقتی خبر رسید و دلم بی قرار شد
ابیات نو رسیده من داغدار شد
پیشانی زمین عرق شرم ریخته است
دست خودش نبود اگر شرمسار شد
کشتند عشق را و جهان هم سکوت کرد
دنیا چقدر مرده و بی اعتبار شد
خونی که ریختند مدال شهامت است
دیدیم اینکه خون سند افتخار شد
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
حسین صیامی هم در تازهترین سروده خود در رثای شیخ گفت:
الحق که نام شیخ نمر ماندگار شد
از خون این شهید زمستان بهار شد
هر که با عشق علی خو کرده تاوان میدهد
مثل یاسی بین آن دیوار و در جان میدهد
عشق حیدر، با سرشک و خون به امضا میرسد
عشق حیدر بر جنون سینه درمان میدهد
ما سپرهای نبرد و مرد میدانهای رزم
عشق حیدر بر مرام مرده ایمان میدهد
در کنار شعرای نام آشنا، بودند شاعران گمنامی نیز که در توفان اشک و نفرت تماشایی مردم ایران، سرودههای دلنشینی را سرودند، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
عربستان دچار خواهد شد
بعد از این تار و مار خواهد شد
این دم ریخته بر روی زمین
یک دم ذوالفقار خواهد شد
***
شده اسلام کشی رسم مسلمانیها
نیست اسلام، مسلمانی این جانیها
ای صبا!منتقم خون نمر درراه است
این خبر را برسان بر عربستانیها
***
مانند تو غرق نور میباید زیست
در حسرت چشمان تو خورشید گریست
ای سرو! تبر در تو ندارد تأثیر
در چشمه خون خویش هم راست بایست
این اشعار شاید نتواند دردی از دل مسلمانان و آزاده خواهان در قبال این حادثه اسفناک بردارد اما با انتشار آن در شبکههای اجتماعی راهی است تا صدای اعتراض، انزجار و ابراز همدردی با شیعیان مظلومان جهان به گوش غاصبان و جلادان داعشی، تکفیری، وهابی و دست نشاندههای رژیم صهیونیستی و نژاد ناپاک آل سعود برسد تا "ای صبا!منتقم خون نمر در راه است..."
افراشتهاند بیرقی از آهت
رفتی تو ولی ادامه دارد راهت
«وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ» میبینیم
آن روز که از راه رسد خونخواهت
http://karavanedel.blog.ir/post/63