*دیباچه، مساله و روش:
اسفند سال ۷۹ برای نخستین بار واژه جنبش نرم افزاری توسط مقام معظم رهبری وضع و اعلام شد و سپس با مفاهیمی مانند کرسیهای آزاد اندیشی تکمیل گردید . مروری گذرا نشان می دهد امروزه جنبش نرمافزاری خاصتا در حوزه علوم انسانی در لابلای سیاست روزمره داخلی و خارجی بهویژه در سطح گفتمان سازی و ایماژ و تبدیل آن به جریانی اجتماعی تا حدودی به فراموشی سپرده شده است.
اگر هم کسانی نیم نگاهی در سطح مطبوعات و میزگردهای علمی بدان دارند از چندین مشکل بزرگ رنج میبرند: یا بدون باور عمیق به اهمیت چنین کاری و احیانا با وجود داشتن روحیات ناسازگار خویشتن با اقتضائات این امر؛ صرفا از آن جهت این واژهها را تکرار میکنند که مقام معظم رهبری واضع آن بودهاند. یا اینکه صرفا کار کتابخانهای و خاصتا فلسفی و معرفت شناسانه کرده بدون اینکه وارد حوزه نقد عملیاتی و پیچیدگی فرهنگ و سیاست جمهوری اسلامی شده و یا بن بست عملیای را بشکنند.
سوم اینکه نوعا به محیط بینالمللی و عنصر سیاست خارجی بیتوجه بوده و نقش تعاملات بین دولت ـ ملتها و در یک کلام به تعبیر نظریهپردازن گفتمان «مقولههای ثانویه» (وضعیت و بسترهای جامعهشناسانه) را در جوشش و تولید سازوارههای مدنی داخلی از جمله جنبش نرمافزاری در نظر نمیگیرند. چهارم اینکه کار نظری خود را بر پایه ارزشهای انفرادی اسلامی مینهند در حالی که هنر نظریهپردازی در یافتن نقاط متناسب بین ارزشهای متزاحم و ایجاد توازن و ارتباط نظام مند بین آن ارزشها آنهم با عنایت به مسائل و معضلات عینی فرهنگ و سیاست است. در حالی که متاسفانه هر کس بر یک ارزش دینی تکیه و آنرا بسط میدهد و دیگری یک ارزش دیگر را مورد تاکید قرار داده و آنهم بدون توجه به عنصر «وضعیت»، معارف مرتبط با آن ارزش را تجمیع میکند.
با تکیه بر محورهای مزبور؛ این نوشته مدعی است درک و توسعه جنبش نرمافزاری باید با عنایت به دوگانههای فلسفه ـ جامعهشناسی؛ ماهیت (مظروف) ـ وضعیت (ظرف)؛ هویت ـ وضعیت؛ ذاتی ـ کارکردی و عارضی؛ آزادی ـ امنیت؛ نابگرایی ـ تدرج گرایی و... صورت بگیرد وگرنه محصول و مجموعهای انتزاعی و فلسفی و کتابخانهای بدست خواهد داد. به تعبیر دیگر جنبش نرمافزاری باید با ترکیب فلسفه و نگاههای هویتی و ماهیتی با اقتضائات اجتماعی و امنیتی و در یک کلام درک وضعیت کارکردی که کار جامعهشناسی است و همچنین آگاه از وضعیت بینالمللی و محیط جهانی طراحی و درک شود.
جنبش نرمافزاری نباید اسیر ذاتگرایی فلسفی و فقهی شود. البته بدین طریق کوشش گران این حوزه مشقت طاقتفرسایی را باید متحمل شوند، اما گریزی از آن نیست. دکتر رضا داوری اردکانی مینویسد که برای تحقق هر هدف بزرگی و شکستن هر بنبستی دهها راه ساده و یک راه پیچیده وجود دارد و لاجرم آن تکراه پیچیده است که به مقصد میرسد. هراکلیت میگوید: میتوان هارمونی موسیقی را به راحتی خلق کرد اما بهترین و ماندگارترین موسیقی آنی است که بین نتهای متضاد هارمونی به وجود آورد.
خلاصه نگارنده با عنایت به خدمت یک دههای در دستگاه دیپلماسی کشور مدعی است که مانع شکوفایی علوم انسانی و پروژههای مد نظر مقام معظم رهبری نه صرفا معرفتی ـ فلسفی و ماهوی بلکه جامعه شناسانه، سیاسی و امنیتی و مرتبط با سیاست خارجی نیز هست و پژوهشگران این حوزه بعضا بیجهت همواره به سراغ مباحث معرفتشناسانه و فلسفی رفتهاند و باید بیشتر زمینهها و بسترهای اجتماعی ـ سیاسی و امنیتی و کارکردی جنبش نرمافزاری را مد نظر قرار دهند وگرنه باید صرفا به تعریف نقاط مغایر اسلام با غرب و تمییز ایدئولوژی اسلامی با ایسمهای غربی بسنده کنند که البته تا حدودی ارزشمند و تا حدودی نیز تکرار و توصیف آموزههای پیشگامان مسلمان از سید جمال تا شهید مطهری است.
جهت روشن شدن بیشتر اهمیت موضوعات جامعه شناسانه، کارکردی، عارضی و امنیت و در یک کلام «وضعیت و ظرف» تطورات اسلام و ایران در مقابل متغیرهای ذاتی، فلسفی و ماهوی یک مثال تاریخی مورد عنایت قرار میگیرد: محسن مهدی می نویسد که ابن خلدون سالهایی از عمر خود را صرف تعلیم و آموزش فضیلت فلسفه به دولتمردان مسلمان خاورمیانه و آندلس کرد اما بعدها و بهدلیل عدم توفیق در ماموریت خویش با این پرسش مواجه شد که دلایل و علل این بیتوفیقی چیست.
طرح همین پرسش کافی بود که وی از فلسفه به جامعه شناسی و روانشناسی روی آورد زیرا به این باور رسید باید نخست بستر اجتماعی و روانی فلسفی خود را بشناسد. به عبارت دیگر او به فراست دریافت که نخست باید بداند بذر فلسفه را در چه بستر و زمینی میکارد. همین پرسش شگرف کافی بود که وی رسما به گوشه عزلت نسبی رفته و تا آخر عمر به کندوکاو جامعه شناسانه و روحیات و بیماریهای دولتمردان مسلمان اشتغال ورزد. نتیجه اینکه هرگونه طرح برای پیشبرد جنبش نرمافزاری باید به بسترهای جامعهشناسانه عنایت ویژه داشته باشد.
*جنبش نرمافزاری در ارتباط با امنیت و سیاست خارجی
در میان محورهای معطوف به وضعیت جامعه شناسانه در جمهوری اسلامی ایران؛ در این نوشتار صرفا متغیر «امنیت» و «سیاست خارجی» و ارتباط آن با جنبش نرمافزاری مورد عنایت قرار میگیرد و با یک مشاهده عینی در جریان های کشور چه از نظر فکری و چه تبدیل جنبش نرمافزاری به کنشهای کلامی گفتمانی؛ در پایان راهکار اصلاحی خود را ارائه خواهد نمود. مبرهن است که انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ارزشهایی مانند مکارم اخلاق، عدالت، آزادی و احیای ارزشهای اصیل اسلامی شکل گرفته و تاکنون توفیقات عظیمی نیز رقم زده است.
اما به مدت سه دهه فشارها و توطئههای مفرط خارجی و منطقهای همواره فضای مدنی را در مضیقه قرار داده و تا حدود زیادی امنیت را بر مدنیت و حقوق و قانون مقدم نموده است. این امر طبیعی هم بوده است و اساسا قصد این نوشته نقد آن نیست. باید اعتراف کرد فشارها به قدری زیاد بوده است که بعضا باعث تضییق فضای مدنی شده و اردوگاه های سیاسی تا حدود زیادی به جای توجه به اصول و ارزشهای ایجابی، منفعلانه و دلواپسانه اسیر اقدامات سلبی ضد دشمن خارجی شدهاند.
همین متغیر اعوجاجات دامنهدار تفسیری ـ کارکردی و اتفاقا انفعال به جای مقاومت را رقم زده است. بهعنوان نمونه قاعده کلیدی «شادی و غم دشمن» مد نظر امام راحل (ره) که ناظر بر لزوم هوشیاری درمقابل دشمن بوده است از قاعده به اصل تبدیل شده و در میان اصول نیز به نقطه مرکزی اصلالاصول برکشیده است. به تعبیری دیگر بخش زیادی از کنشگران و اردوگاههای سیاسی تا حدود زیادی به جای پرداختن به مکارم اخلاق اسلامی و عدالت و جمهوریت به مثابه ارزشهای مرکزی انقلاب اسلامی و سپس نظریه پردازی نقادانه و طرح جنبش نرم افزاری، همواره به شادی و غم دشمن و امنیت اندیشیدهاند. غافل از اینکه اولا دال مرکزی انقلاب اسلامی مکارم اخلاق است که بناست با جنبش نرمافزاری توسعه و تعمیق شود و جدال با دشمن در قالب اصل نفی سبیل در ردیف بعد قرار می گیرد (البته نفی سبیل بسیار فراتر از شادی و غم دشمن است که بحث مستقلی است).
همین اعوجاج و زیاده روی در ارزش امنیت ارزش آزادی و نقد و جنبش نرمافزاری را تا حدودی عقیم نمود چرا که جنبش نرمافزاری در حوزه علوم انسانی بدون سه عنصر نقد، اجتماعی شدن دانش و کنکاش در مسایل جنجالی عملی میسور نیست. به عکس علوم دقیقه که میتواند در آزمایشگاه و پشت درهای بسته توسعه یابد علوم انسانی یک تکاپوی عملی ـ نظری نقادانه و همراه با مقاومت و درد است که بروزی اجتماعی ـ سیاسی داشته و در جلوی چشم رقیبان و دشمنان صورت میگیرد. در یک جامعهای که در چنبره حاد امنیتی محیط پیرامونی است عملا نقد بایسته و حتی امکان مداقه در مسایل حاد عملی وجود ندارد. چرا که در مرحله عمل بسیاری از تکاپوهای علمی با استدلال شادی و غم دشمن که با تیتر شبکههای خارجنشین سنجش میشود؛ به محاق میروند.
زیرا تبلیغاتچیها در هر حال از همه چیز حتی از خالصانهترین و اسلامیترین نقدها بهرهبرداری میکنند و بدین طریق حقیقت فدای مصلحت مفرط و امنیت (امنیت هم به مثابه امری عینی و انگارهای و ایماژ) میشود. همین شرایط نه فقط جنبش نرمافزاری مد نظر رهبری عالیقدر انقلاب بلکه بینادهای «سیاست داخلی» ما را نیز نحیف و مغشوش و بخشهای زیادی از اردوگاه فکری موسوم به اصولگرا را از نظر علمی به مجموعهای محافظهکار و کمپویش خلاف اصول تبدیل کرده است. آنها اتفاقا پیشروی و زایندگی انقلاب اسلامی ایران را کاهش و انفعال آن را افزایش میدهند.
بسیاری از مدعیان اصولگرایی با اسیر شدن در چنبره امنیت بدون اینکه خود وقوف داشته باشند منفعلترین گروهها در مقابل ناتوی فرهنگیاند. یعنی در بازی گفتمانی با غربگرایی تقریبا از ایفای هرگونه نقش سازنده و پیشروانه عاجزند.زیاده روی در مقوله امنیت موجب می شود اردوگاه فکری اصول گرا به جای اصول گرایی بافت محافظه کاری به خود بگیرد که بحث مستوفایی است. برجسته شدن غیراستاندارد ارزش امنیت دو عارضه مهم بر «سیاست خارجی» جمهوری اسلامی ایران نیز وارد نموده است. نخست اینکه با این وضعیت گر چه جمهوری اسلامی ایران همواره توانسته الهام بخش جنبشهای جهادی و ضد ظلم باشد اما در عین توفیقات عظیم ؛ بدلیل غلبه منطق محافظه کاری آنطور که که باید و شاید نتوانسته در الگوسازی برای طبقات روشنفکر و متوسط خاصه در وضعیت بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا کسب توفیق کند. دوم اینکه بخش پروسهای (اشاعه گفتمانی) به عنوان محور کمهزینه سیاست خارجی ایران نتوانسته همگام با محور پروژهای حرکت نماید. از این رو پیشبرد اهداف ملی کشور همواره با هزینه مضاعف محقق میشود.
*نتیجهگیری و راهکار
مساله نگاه انفرادی به ارزشهای اسلامی از معضلات اساسی تاریخی و کنونی ما است که علامه سید منیر الحسینی الهاشمی سالها پیش طرح نگاه نظاممند به ارزشها با عنایت به مسائل و معضلات روز را پیش میکشد و تا جایی که دانش کم این نویسنده اجازه میدهد بنای منطق اسلامی را نیز از این نقطه میگذارد. یعنی منطق اسلامی در نظر او حلقهای است که ارزشهای مختلف و متعارض را دور هم جمع کرده و برآیندهای آنرا با حفظ اصل و فرع و حاشیه ـ مرکز و پاسخگو به پرسشهای روز به دست دهد. او از این نگاه به کل گرایی و تجمیع شئون مختلف بشری به طور متناسب تعبیر می کند. سید منیر حتی در تعریف پدیدهها نیز عنصر «وضعیت و تحول و تکامل تاریخی» را لحاظ میکند که این نقطه می تواند در ایجاد دینامیسم فکری در ایران و دنیای عمل جمهوری اسلامی بسیار راهگشا باشد که بحث مستوفایی است یعنی نگرشهای جامعهشناسانه را به منزله دستیار در کنار نگاههای اصیل فلسفی و فقهی قرار میدهد.
از نظر وی همه امور و پدیده ها (از جمله جنبش نرم افزاری) مرکب بوده و در تماس با سایر پدیده ها تعریف می شوند. لذا جنبش نرم افزاری باید در ارتباط با امنیت و.... و در ارتباط تکاملی با عینیات اجتماعی طراحی گردد. روش شناسی علامه طباطبایی در تفسیر قران نیز شگفت انگیز است.او قران را آیه به آیه تفسیر می کند. ما هم باید یاد بگیریم انقلاب اسلامی را ارزش به ارزش تفسیر نماییم و بدین طریق بر مشکلات مختلف تاویل اعم از تاویل غرب گرایانه و یا اقتدارگرایانه و محافظه کارانه که یکی از موانع توسعه جمهوری اسلامی است فائق آئیم.
طه حسین به درستی می نویسد که یکی از مشکلات اساسی مسلمانان صدر اسلام رواج تاویل و عجز در تهیه و تعریف منشور واحد فکری و عملی بوده است که این مشکل هنوز هم تداوم داشته و بحث مفصلی است. ماکس وبر در بحث توسعه نیافتگی دنیای اسلام مینویسد که اسلام مشکلی با توسعه و پیشرفت ندارد و آموزههای پیامبر اسلام مترقی هستند. اما مشکل دنیای اسلام این است که همواره اسیر چنبره امنیت بوده است. مشکل دنیای اسلام نه ذات معارف اسلامی بلکه شیوه اعمال آنها بوده است که همواره اسیر عینکهای نظامی ـ امنیتی بوده است. او میافزاید در دنیای اسلام حتی مدینه (شهر) به عکس نامش که باید به مثابه پهنه مدنی و تمدنی نگریسته میشد همواره به منزله پهنه نظامی و استراتژیک نگریسته شده است. نتیجه اینکه رویکرهای حاکم به توسعه مسلمانان منجر نشده است.
این مشکل کاکردی و جامعه شناسانه هنوز هم تداوم دارد. قرن ۲۱ قرن روشها است. اسلامگرایی و اصولگرایی بدون عطف توجه به روش؛ بنیادگرایی محسوب میشود. امروز بزرگترین فقر معنوی انقلاب اسلامی؛ فقر روش است. به طوریکه مدعیان پیشبرندهی جنبش نرمافزاری تا حدود زیادی دچار مسمومیت فلسفه از یک سوی و امنیت از سوی دیگر شدهاند. درست است که مضیقه امنیت؛ از قدرتهای خارجی به درون ساطع و تزریق میشود اما باید بدانیم این نوعی انفعال است و کوشش و مقاومت حداکثری جهت خروج از این انفعال به خرج دهیم.
اساسا مفهوم «مقاومت» و انفعال نیازمند بازتعریف جدی است و در این بازتعریف ای بسا که برخی اهل پایداری؛ در قبال غرب منفعلترین اردوگاهها شناسایی شوند. منطق انقلاب اسلامی باید بتواند بین ارزشهای مختلف به طور متناسب (نه بهینه) از جمله آزادی و امنیت ترکیب نموده و از تاویل و تفسیرهای اقتدارگرایانه از یک سوی و غرب گرایانه از سوی دیگر ممانعت نماید. نه فقط سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است بلکه سیاست داخلی نیز ادامه سیاست خارجی است و رابطه اینها گلنگدنی است. توسعه و تعالی اسلامی در داخل بدون سیاست خارجی روشاندیش تا حدودی دور از ذهن است.
سیاست خارجی از عناصر زمینهساز جنبش نرمافزاری در علوم انسانی و کرسیهای آزاداندیشی است. شایسته است کسانیکه دل در گرو انقلاب اسلامی دارند به درک و فهمی نوین از سیاست خارجی و محیط بینالمللی و دیپلماسی نائل آیند. خاصتا هر دو اردوگاه فکری و سیاسی در ایران نیازمند درک جدیدی از ماهیت سیاست خارجی و محیط بین الملل هستند و با اتکا بر خوانشهای کلیشه ای دستگاه سیاست خارجی را آزار می دهند. استدلالهای فوق برخی کلیدواژههای اعتدالگرایی را به ما نشان میدهد. دولت تدبیر و امید اگر متعهد به اعتدال است؛ باید از این سکو از خود دفاع کند.
سکویی که دولت خود را نه دگراندیش بلکه روشاندیش معرفی میکند و هرگز اجازه شکلگیری شائبه خروج از اصول را نمیدهد. این روشاندیشی پایگاه معنوی و مادی قوه مجریه را به شدت ارتقا خواهد داد و اعتدالگرایی را ماندگار خواهد نمود وگرنه این مفهوم نیز با غلتدیدن به مسیر افراط؛ ضد خود را تولید و بسط داده و تا انجایی که تجربه سه دهه ای نشان می دهد در نهایت قدرت را به اضداد خود واگذار خواهد نمود.
نعمت الله مظفرپور-انتشار یادداشتها به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات است.
منابع:
- در خصوص هراکلیت رک مقدمه وصیتنامه فلسفی روژه گارودی
- در خصوص مقولات ثانویه رک فصل نخست قدرت ، دانش و مشروعیت ؛ نوشته داود فیرحی
- در خصوص ماکس وبر رک فصل آخر دولت عقل ، اثر حسین بشیریه
- در خصوص سید منیر رک جزوات فرهنگستان علوم اسلامی در قم
- در خصوص ابن خلدون رک فلسفه تاریخ ابن خلدون نوشته محسن مهدی
- در مورد اهمیت وضعیت و جامعه شناسی در تطورات فکری رک دو اثر فرهنگ و سیاست و دو دولت برتراند بدیع ؛ ترجمه دکتر احمد نقیب زاده
- در خصوص طه حسین رک انقلاب بزرگ ؛ علی و فرزندانش ، ترجمه احمد آرام از: نعمتاله مظفرپور دیپلمات و پژوهشگر حوزه روش، نظریه و دیپلماسی