گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، «مردم سوئیس روز یکشنبه با اکثریت قریب به اتفاق، با طرح پرداخت ماهانه 2500 فرانک به مردم مخالفت کردند.» خبری که دیروز خیلی سریع در خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی ایرانیان پخش شد. 2 سال پیش در چنین روزهایی دولت روحانی تجربه مشابهی داشت. نتایج البته 180 درجه متفاوت بود! بیش از 90 درصد ایرانیان خواستار دریافت یارانه بودند. اما چرا فقط 10 درصد مردم ایران از گرفتن یارانه انصراف دادند؟ تفاوت دولت ایران و سوئیس در چیست؟ چرا وعدههای اقتصادی روحانی برای انصراف مردم از دریافت یارانه موثر نبود؟
یک پدیده سوئیسی!
بر اساس قانون اساسی سوئیس هر شهروند سوئیسی اگر بتواند 100 هزار امضا برای یک قانون پیشنهادی جمع کند، قانون مذکور باید به همه پرسی عمومی گذاشته شود. مبدع طرح پرداخت ماهانه 2500 فرانک (2563 دلار) به بزرگسالان سوئیس «دانیل هائنی» بود. کافهداری که معتقد است با پرداخت این پول شأن و جایگاه مردم ارتقاء پیدا خواهد کرد. او با همین استدلال توانست 100هزار امضای لازم برای برگزاری همهپرسی فراهم کند. بر اساس این طرح، قرار بود به ازای پرداخت دستمزد ماهانه به مردم، بخش یا کل مزایای اجتماعی افراد لغو شود.
چرا سوئیس توانست اما روحانی نتوانست؟
با وجودتبلیغات گسترده موافقان این طرح 80 درصد مردم سوئیس با آن مخالفت کردند. مخالفتی که نشان میدهد مردم برای مدیریت اقتصادشان به دولت بیش از خودشان اعتماد دارند. اعتمادی که در ایران وجود ندارد. سال 93 پس از پایان زمان ثبتنام یارانهها و مشخص شدن تعداد ثبت کنندگان، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقالهاش نوشت: «پیش بینیهای دولتمردان درباره تعداد خانوادههای انصراف دهنده از دریافت یارانه نقدی چندان درست از آب در نیامد و درحالی که پیشبینی میشد حداکثر 40 میلیون نفر برای دریافت یارانه ثبتنام کنند، طبق آمارهای اعلام شده حدود 73 میلیون نفر خواستار دریافت یارانه نقدی شدهاند و تنها کمتر از 2.5 میلیون نفر از دریافت یارانه انصراف دادهاند. درحالی که تبلیغات فراوانی برای به انصراف کشاندن شهروندان از دریافت یارانه صورت گرفت بطوری که حجم وسیع تبلیغات در پارهای از اوقات به سوژهای برای ارسال پیامکهای طنزآمیز نیز تبدیل گردید، اما این حجم تبلیغات نیز نتوانست در بر آوردن انتظار دولتمردان برای قانع کردن مردم جهت انصراف از دریافت یارانه کمکی نماید.»
دولت یازدهم سال 93 را با تبلیغات گسترده برای ترقیب مردم برای انصراف از دریافت یارانهها شروع کرد. از تریبونهای نماز جمعه گرفته تا «نقی معمولی» و «چوچانگ» دست به دست هم داده بودند تا مردم را از دریافت یارانه منصرف کنند. تلاشی که با ثبت نام بیش از 90 درصد مردم با شکست کامل مواجه شد.
مردم ایران بر خلاف سوئیسیها که از یارانه حدود 9 میلیون تومان در ماه گذشتند از 45 هزار پانصد تومان نگذشتند. واضح است که ایرانیها به دولت اعتماد ندارند. سوئیسیها باور دارند اگر مدیریت این پول را به دولتشان واگذار کنند در ازای آن از امکانات و خدمات اجتماعی بهرهمند میشوند. مردم ایران اما چنین اعتمادی نداشتند. اگر منصفانه هم بیاندیشیم نباید هم داشته باشند. وقتی وزیر مسکن کشور به راحتی زیر همه قولها و مسئولیتهایش میزند و به دلایل سیاسی پروژههایی را که خود مردم سالها است پولش را پرداخت کردهاند، نیمهکاره رها میکند. وقتی مردم میبینند وزیر صنعت و تجارت کشورشان به جای تقویت صنایع داخلی و حمایت از کارگران ایرانی به دنبال واردات سیگار مارلبرو و شورلت آمریکایی است. وقتی رئیس دولت معتقد است که تأمین زیربناهایی مانند جاده، فرودگاه، راهآهن و... وظیفه دولت نیست؛ دلیلی ندارد که مردم بخواهند مدیریت پولشان را به دولت بسپارند.
ریشه بی اعتمادی کجاست؟
ایرانیها از 45 هزار پانصد تومان یارانه نگذشتند. مبلغی که هرچقدر هم اندک باشد در شرایط رکود اقتصادی فعلی برای خیلیها لقمه نانی میشود. اگر دولت در ادعای عبور از رکود و بهبود شاخصهای اقتصادی صادق بود بیشک نتیجه شبه رفراندوم ایران هم مثل سوئیس بود. اما وضعیت اقتصادی مردم بدتر از آن است که از همین مبلغ اندک هم صرفنظر کنند. بر فرض اینکه هم صرفنظر کنند، رفتار مسئولان امیدی برای آنها باقی نمیگذارد که بخواهند مدیریت پولشان را به آنها بسپارند. روزنامه «وطن امروز» اردیبهشت 93 در گزارشی به بررسی دلایل واکنش منفی مردم به درخواست دولت نوشت:« نمیشود برای همسرانتان میهمانی آنچنانی با هدایا و تشریفات کذا برگزار کنید، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفهجویی در هزینهها لبیک گوید! حالا بماند که برخی از مردم این مملکت توان برگزاری یک میهمانی کوچک خانوادگی را هم ندارند! نمیشود با هزینه بیتالمال استخر و سونا برای خودتان بسازید و لذتش را ببرید، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفهجویی در هزینهها لبیک گوید!
آقای دولت! کسی نمیگوید ریاکارانه تظاهر به سادهزیستی کنید اما حال که چنین خواستهای دارید لااقل این فاصله فاحش را به رخ ملت نکشید. فرمودهاند «الناس علی دین ملوکهم»، البته اکثر مردم که این خاصهخرجیها را ندارند و نمیتوانند در این هزینهها به دولت راستکرداران حتی نزدیک هم بشوند اما میتوانند به بالادستیها نگاه کنند ببینند سلوکشان چگونه است!»
رفراندوم سوئیس یادآور یک خاطره برای ایرانیها است. خاطره یارانهها و انصراف. خاطرهای تلخ برای دولت و چه بسا تلختر برای ملت! ملتی که بی مسئولیتی مسئولان و اوضاع نابهسامان اقتصادیش مجبورش کرده به مدیریت همین 45 هزار و پانصد تومان هم راضی باشد. ملت به این باور رسیده که مسئولان اقتصادی که هر روز با هم دعوا میکنند، صلاحیت مدیریت همین اندک پول را هم ندارند و خودشان بهتر میتوانند برایش برنامهریزی کنند.
بابا این یارانه رو که احمدی نژاد انداخت تو دامن مون
اون بود که می خواست نفت رو بیاره سرسفرمون
لازم نیست همه اعمال دولت 8 ساله را به پای دولت دوساله ثبت کنید.
آنجا قرار بود مالیات زیاد شود و یارانه.
اینجا یارانه ی کالایی شد نقدی.