گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو-محمد جواد ساکت، انرژی و ارتباط آن با موضوعاتی نظیر دیپلماسی و اقتصاد، در کشوری مانند ایران که صاحب منابع عظیم نفت و گاز است، یکی از مهمترین موضوعات کلان کشور است. مسئله انرژی دارای ابعاد مختلفی است که پرداختن به هر بخش از آن میتواند تأثیر بزرگی بر وضعیت کشور بگذارد. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در حرم مطهر رضوی در راستای تحقق شعار سال، ده موضوع را یادآور شدند که میبایست در جهت رشد اقتصادی به آنها پرداخت. یکی از این موضوعات، بهرهوری انرژی بود. ایشان در اینباره فرمودند: « اگر ما بتوانیم بهرهوری انرژی را ارتقا بدهیم، بالا ببریم و صرفهجویی کنیم، صد میلیارد دلار صرفهجویی خواهد شد؛ مبلغ کمی نیست، مبلغ زیادی است؛ این را جدّی بگیرند».
برای تحلیل وضعیت کشور در زمینه بهرهوری شاخصهایی تعریف شده که میتوان از آنها برای تبیین و پیشبینی روند مصرف و تولید انرژی استفاده کرد.
شدت انرژی
«شدت انرژی» شاخصی در تحلیل مصرف انرژی و ارتباط آن با اقتصاد کشور است. مقدار این شاخص برابر با نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی در یک کشور است. لذا شدت انرژی، این مفهوم را میرساند که «به ازای یک واحد تولید ناخالص ملی، چه مقدار انرژی مصرف شده است». در این صورت، هرچه مقدار این شاخص برای یک کشور کمتر باشد، نشاندهنده این است که صنایع آن کشور، فناوری پیشرفتهتر، مصرف انرژی کمتر و سودآوری بیشتری دارند.
نمودار زیر، نشانگر روند تغییرات این ضریب را در سالهای اخیر برای ایران نشان میدهد:
نمودار ۱. روند تغییرات شدت انرژی در ایران
همانطور که مشخص است، این نمودار تا سال ۱۳۸۹، روند روبهرشدی داشته و این به معنای مصرف انرژی در کشور، با کارآیی پایین است. اما از سال ۱۳۸۹ و همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانهها، این روند رو به کاهش نهاد و تا سال ۱۳۹۱ ادامه یافت؛ اما پس از آن، همزمان با رشد تورم و کم شدن [نسبی] قیمت سوخت در مقابل سایر قیمتها، دوباره روند روبهرشد شدت انرژی تکرار شده است.
ضریب انرژی
از طرفی «ضریب انرژی»، شاخصی بسیار شبیه به شدت انرژی است و شاخص مهم دیگری در تحلیل مصرف انرژی کشورها میباشد. مقدار این شاخص برابر است با نسبت «نرخ رشد» مصرف انرژی به «نرخ رشد» تولید ناخالص داخلی در یک کشور؛ یعنی در واقع برابر با نرخ تغییرات شدت انرژی است. لذا نمایانگر این است که کشور به ازای یک واحد رشد در تولید ناخالص داخلی، چه مقدار مصرف انرژی داشته است. کمتر بودن این ضریب به معنای بهتر بودن عملکرد کشور در افزایش رشد ناخالص داخلی در کنار افزایش حداقلی انرژی است.
نمودار زیر نمایانگر تغییرات ضریب انرژی برای ایران و سایر کشورها است:
نمودار ۲. ضریب انرژی در کشورهای مختلف جهان
تحلیل شاخصهای بهرهوری در ایران
چنانچه مشاهده میشود، ایران توانسته است طی سال ها، مقدار ضریب انرژی را از ۲٫۴۹ به ۱٫۴۸ و نهایتا به ۱٫۰۳ کاهش دهد، یعنی با افزایش کمتری از مصرف انرژی به میزان بیشتری از رشد در تولید ناخالص داخلی برسد. پیشبینیها نشان میدهد که در دهه تا سال ۲۰۲۲ میلادی، مقدار ضریب انرژی ایران به ۰٫۶۱ خواهد رسید. هر چه مقدار ضریب انرژی کمتر باشد، نشاندهنده کاهش وابستگی رشد تولید ناخالص داخلی کشور به انرژی است.
نمودار ۳. تغییرات ضریب انرژی ایران
بررسی دو شاخص شدت انرژی و ضریب انرژی در ایران نشان میدهد که شدت انرژی همواره در حال رشد بوده، اما ضریب انرژی رو به کاهش است. این به آن معنی است که کشور به سمتی حرکت میکند که رشد شدت انرژی را متوقف کند و روند کاهشی به آن ببخشد. این روند کاهشی از طریق افزایش کارایی در سیستمهای انرژی کشور خواهد بود و به جایی خواهد رسید که به ازای یک واحد رشد در تولید ناخالص داخلی، مقدار ناچیزی در مسیر مصرف بیشتر انرژی حرکت کنیم.
تحلیل سایر کشورها
بررسی وضعیت سایر کشورهای جهان در این زمینه نشان میدهد که طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲، کشورهای آمریکا، ژاپن و کشورهای توسعهیافته (OECD) به مقداری منفی از ضریب انرژی دست یافتهاند و این یعنی توانستهاند تولید ناخالص داخلی را بیشتر از قبل افزایش دهند، درحالیکه رشد مصرف انرژی نهتنها زیاد نشده، بلکه کاهش نیز یافته است.
در طی همین ۱۰ سال، مشاهده میشود که تنها ایران در بین این کشورها دارای ضریب انرژیِ بیشتر از یک میباشد. حتی عربستان که در سال های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲ دارای ضریب انرژی ۲٫۷۹ بوده است، توانسته با افزایش تولید ناخالص داخلی -بدون جلوگیری از افزایش نرخ مصرف انرژی- به ضریب انرژی ۰٫۸۹ برسد.
از سویی مشاهده میشود که چین طی سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲، دارای ضریب انرژی ۰٫۱۹ بوده است؛ اما در دهه بعد از آن، یعنی ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲، ضریب انرژی آن به ۰٫۶۹رسیده است و این نشانگر رشد زیادی در میزان مصرف انرژی است؛ با بررسی دقیقتر مشاهده میشود که در ده ساله دوم، نرخ افزایش سالیانه تولید ناخالص داخلی در چین نسبت به ده ساله اول، تقریبا ۹ درصد افزایش یافته است. این در حالی است که نرخ رشد مصرف انرژی در ده ساله دوم نسبت به ده ساله اول، ۴ برابر شده است. این به معنای رشد اندک تولید ناخالص داخلی در کنار رشد پرسرعت مصرف انرژی در این کشور است.
نکته دیگر آن که در بین این کشورها، آمریکا، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، نروژ، پاکستان و عربستان در دهساله دوم، ضریب انرژی بیشتری نسبت به ده ساله اول و سوم دارند. این به آن معنی است که پس از دوره ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ یعنی طی سال های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲، نرخ رشد مصرف انرژی نسبت به نرخ رشد GDP سرعت بیشتری داشته و این به دلیل پیشرفت فناوری در این سالها بوده است. اما در دهه سوم، مشاهده میشود که صنایع و خدمات ارزشآفرین، با مصرف بهینهتر انرژی باعث کاهش ضریب انرژی شدهاند.
جمعبندی
مقایسه ایران با سایر کشورها از بهرهوری پایین مصرف انرژی در کشور حکایت دارد. شرایط حال حاضر کشور ایجاب میکند که در مقابل آسیبهایی چون بهرهوری پایین انرژی مقابله و از فرصتهای بخش انرژی به درستی و در زمان مناسب استفاده شود. وضع ساختارهای رگولاتوری در کنار قوانین موجود و همچنین عدم دخالت دولت به عنوان صاحب نفع در این موضوع، میتواند بستری ایجاد کند تا تحولات مفید مدنظر با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.