آخرین اخبار:
کد خبر:۵۲۱۰۶۷
گزارش/

آغاز پایان رویاهای اروپا/ چرا انگلیسی‌ها از اتحادیه رفتند؟

آیا اتحادیه‌ی اروپا می‌تواند در برابر امواج ایجاد شده از اقیانوس اطلس مقاومت کند یا اینکه سونامی این جدایی، دومینوی فروپاشی اتحاد اروپا را به ارمغان می‌آورد؟

گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، همه‌پرسی خروج از اتحادیه اروپا در سایه‌ی تمام نگاه‌های مثبت و منفی جهانی برگزار شد. یک همه پرسی که تأثیر مهمی بر حال و روز ناخوش جهان و علی‌الخصوص اتحادیه اروپا خواهد گذاشت. مهم‌تر از پیروزی و جشن کمپین خروج از اتحادیه اروپا یا همان (Brexit)، نگرانی‌ها و تشویش‌هایی بود که ذهن سیاستمداران و صاحب نظران سیاسی، اقتصادی جهان را به خود مشغول ساخته. مارین لوپن در دسامبر گذشته اعلام کرد که اگر انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا رأی دهد، این کار در حد سقوط دیوار برلین در سال 1989 است.

 

با نتایج به دست آمده این تردید بیش از پیش عینیت یافته که آیا اتحادیه‌ی اروپا می‌تواند در برابر امواج ایجاد شده از سمت اقیانوس اطلس و جزیره نشینان مقاومت کند یا اینکه سونامی این جدایی، دومینوی فروپاشی اتحاد اروپا را به ارمغان می‌آورد. در میان تمام این تردیدها و خوش بینی‌ها که اهمیت فراوانی دارد اما موضوع چالش برانگیز تر این سؤال است: چرا مردم به این جدایی آری گفتند؟

 

 آری به جدایی، ترس‌ها و امیدها

هر چند در مجموع بریتانیا به این خروج رأی مثبت داد ولی واقعیت آماری نشان می‌دهد خارج از قلمرو انگلستان تداوم حضور در اتحادیه‌ی اروپا مقبولیت بیشتری داشته و عملاً خواست مردم انگلستان در برابر دیگر کشورهای بریتانیا قرار دارد. اکثریت مردم کشور ولز، اسکاتلند، ایرلند شمالی، جبل‌الطارق و... مخالف خروج از اتحادیه اروپا بوده‌اند. این کشورها نگران تبعات منفی و همه جانبه این تصمیم بر کشور و ملت خود هستند. درک رأی آری مردم انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا وابسته به شناخت چند عنصر در فرهنگ و سیاست انگلیسی است چرا که این مردم علی رغم احتمال فروپاشی بریتانیا و اتحادیه‌ی اروپا به جدایی رأی داده‌اند.

 

انگلستان آتلانتیکی نه اروپایی

انگلستان از دیرباز خود را یک قدرت آتلانتیکی دیده است تا یک کشور اروپایی. جمله تاریخی مارگرت تاچر که جدایی قلمرو انگلستان از بقیه اروپا را مشیتی الهی خوانده بود تبلور این دیدگاه است. این امر یک مؤلفه‌ی فرهنگی مهم در درون جامعه و سیاست انگلستان است. این جمله‌ی معروف انگلیسی‌ها که خورشید هرگز از سرزمین‌های ما خارج نمی‌شود خود نشان عریانی از نگاه فرا منطقه‌ای انگلیسی‌ها به خود است. به همین دلیل انگلستان چندان تمایلی نداشته و ندارد که محصور در چارچوب‌های خشک همکاری‌های منطقه‌ای قرار بگیرد. از همین روی ورود و بقای انگلیس به اتحادیه اروپایی  بیش از آنکه انعکاس دهنده خواست عمومی و منافع ملی این کشور باشد، حاصل تشویق‌های آمریکا و امتیازات کشورهای محوری اروپایی یعنی فرانسه و آلمان بوده است.

 

این دورنمای اقتصادی مثبت و بهره برداری از ظرفیت‌های اتحادیه اروپا بود که موجب عضویت انگلستان شده و به همین دلیل ایراد شک و تردیدهای عمیق در رسیدن به این اهداف علی‌الخصوص پس از بحران مالی گسترده در اتحادیه‌ی اروپا مردم انگلستان را از ادامه‌ی این راه دل سرد و نا امید نموده بود. اصلی‌ترین انگیزه که دست آویز تبلیغات خروج از اتحادیه اروپایی قرار می‌گیرد، معمولاً مسائل اقتصادی و هزینه‌های مالی عضویت برای کشورهای ثروتمند شمال اروپاست. همان عللی که مانع پیوستن نروژ به اتحادیه اروپایی شده است، محور تبلیغات اروپایی گریزی در انگلیس و کشورهای حوزه اسکاندیناوی است.

 

انگلستان سنّتاً یک کشور قوی از منظر اقتصادی و سیاسی بوده است و تمایلی به بر دوش کشیدن بحران دیگر کشورها مانند یونان و اسپانیا را ندارد. همین امر موجب می‌شود با تغییر در ترازوی منافع به دلیل نبود پیوستگی‌های فکری با منطقه امر خروج از اتحادیه‌ی اروپا در دسترس باشد.

 

فرزند خوانده نه بنیان گذار

انگلستان بخشی از بنیان گذاران (Founding Fathers)  اتحادیه اروپا نبوده است. این کشور در سال 1973 به عضویت این اتحادیه در آمد در حالی که ریشه‌های این اتحادیه به پیمان رم در سال 1957 باز می‌گردد. همین امر موجب شده است حاکمان و مردم انگلستان پیوند قلبی و تاریخی و نگرانی برای تداوم این اتحادیه نداشته باشد و بیشتر به عنوان یک فرزند خوانده‌ی لوس و نا همگون در جمع کشورهای اروپایی شناخته شود (بر خلاف نوع نگاه به سازمان ملل و ساز و کار آن). زمانی مارشال دوگل انگلستان را اسب تروای آمریکا در اروپا خوانده بود، انگلستان نیز هرگز حاضر نیست آلمان و فرانسه را به عنوان قدرت‌های هم طراز خود محاسبه کند چرا که انگلستان پیروز جنگ جهانی دوم بود و بر خلاف آلمان کرسی دائم در شورای امنیت را نیز در اختیار داشت. اتحادیه‌ی اروپا اما جولانگاه قدرت این دو کشور بوده و همین امر باعث جدایی بیش از پیش انگلیسی‌ها از اتحادیه شده است. نمود بارز این امر در مخالفت انگلستان با سیاست‌های حمایت مالی برای یونان و اسپانیا است که انگلستان حاضر به پذیرش تصمیمات فرانسه و آلمان نشد و سیاست‌های مالی اتحادیه را غیر عقلانی خواند.

 

این دو عامل مهم تأثیر به سزایی در شکل گیری این تصمیم داشته است و علی رغم آینده‌ی نا معلوم انگلستان خارج از اتحادیه اما استدلال خروج مقبولیت بیشتری یافته است.

 

 تأثیرات این همه پرسی

کارشناسان اغلب اندیشکده‌های بزرگ نسبت به تبعات این تصمیم انگلیسی‌ها هشدار داده و نوشته‌اند که اقتصاد و سیاست اروپا برای دوره‌ای نسبتاً طولانی با عدم اطمینان مواجه می‌شود. تضعیف انگلستان، اتحادیه اروپا و تقویت جریان‌های راست‌گرا از مهم‌ترین مواردی است که در این تحلیل‌ها به آن‌ها اشاره شده‌است. تاثیرات رأی مثبت مردم به خروج بریتانیا را می‌توان در چند بخش بررسی کرد

 

بریتانیا:

با این تصمیم بریتانیا در خطر تکه شدن قرار گرفته است چرا به غیر از انگلستان بقیه کشورها خواهان و نیازمند ادامه‌ی عضویت در اتحادیه اروپا می‌باشند و به همین دلیل احتمال تقویت حرکت‌های استقلال طلبانه بسیار افزایش یافته تا جایی که احزاب مخالف جدایی از اتحادیه در اسکاتلند در خواست برگزاری مجدد همه پرسی  استقلال نموده‌اند. اندیشکده‌های مهم جهان همانند (کارنگی)، (آمریکن اینترپرایز)، (بروکینز) و (چتم هاوس) نیز بر این امر تاکید کرده‌اند. «اندیشکده بروکینگز» در بخشی از یادداشت خود در این باره تاکید کرد: رأی مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا عامل سال‌ها آشوب و تردید می‌گردد؛ چراکه در این مدت انگلیس که شرایط جدایی خود را با اتحادیه بررسی می‌کند و واحدهای بریتانیا (اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) نیز با تبعات این جدایی دست و پنجه نرم می‌کنند

 

از طرف دیگر آینده‌ی اقتصادی و جایگاه سیاسی انگلستان پس از جدایی در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد، سقوط ارزش بازارهای مالی انگلستان و کاهش ارزش برابری پوند انگلیس از تبعات اولیه‌ی این شوک بوده است. جیمز کامرون نخست وزیر کنونی نیز برای خلاصی از این آینده‌ی نا معلوم استعفا از پست خود را اعلام کرده است هر چند این نتیجه تا همین جا موجبات بی آبرویی و بدنامی او را به بار آورده است. جرمی کوربین رئیس دولت در سایه و رهبر حزب کارگر نیز همانند کامرون مخالف سر سخت جدایی از اتحادیه‌ی اروپا بوده است اما ناچار از پذیرش این تصمیم و ارائه‌ی راهکارهای خود برای دوران خروج از اتحادیه‌ی اروپاست.

 

اتحادیه اروپا:

اندیشکده «مرکز اصلاحات اروپا» (CIR) در این باره می‌نویسد: خروج انگلستان از اتحادیه اروپا تمامی نیروهایی را که برای ادغام هرچه بیشتر این اتحادیه تلاش می‌کنند، تضعیف خواهد کرد و موجبات تقویت جریانات راست گرا در اروپا را در پی دارد. (جودی دمپسی) در گزارشی برای اندیشکده (کارنگی) می‌نویسد: ((رأی مردم بریتانیا تأثیراتی فوری دارد از جمله اینکه احزاب مخالف اتحادیه اروپا در سرتاسر اروپا قوت قلب گرفته و از این موضوع حداکثر بهره برداری را می‌کنند. راست‌های افراطی در کشورهای فرانسه، اتریش، دانمارک،‌ مجارستان، هلند و لهستان احزاب پوپولیست و ضد مهاجرت در حال تقویت هستند. رهبران اروپا در آلمان، فرانسه و سایر کشورها تاکنون نتوانسته‌اند با افزایش این جنبش‌ها مقابله کنند.))

 

«اندیشکده کارنگی» در این باره نوشت: نتیجه این همه‌پرسی نه تنها برای بریتانیا بلکه برای برای سراسر اروپا بسیار ناامیدکننده بود. در چنین وضعیتی جایگاه اروپا در جهان نیز همانند جایگاه بریتانیا تضعیف خواهد شد. تغییرات گسترده در توان اقتصادی اتحادیه‌ی اروپا یکی از تبعات این امر تلقی می‌شود. به همین دلیل اندیشکده‌های معتبر معتقدند پیش از اجرایی شدن این خروج، دو طرف باید به یک توافق واحد بر سر مسائل مالی و پولی دست پیدا کنند. این توافق از آن جهت اهمیت دارد که می‌تواند تأثیرات مخرب خروج انگلستان را کاهش داده و چشم انداز مثبتی برای هر دو طرف ایجاد نماید.

 

جهان:

در سطح جهانی علاوه بر تأثیر پذیری مالی و اقتصادی تمامی اقتصادها از این تصمیم، باید گفت دوران جدید اقتصادی و سیاسی انگلستان در جهان دست خوش بسیاری تحولات مثبت و منفی خواهد بود. به نوشته  اندیشکده آمریکایی «موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» این امر می‌تواند ضربه شدیدی به موضوعات مختلف اقتصادی و دیپلماتیک بزند. از لحاظ مالی هر چند انگلستان عضو منطقه یورو نیست اما این تصمیم ضربه‌ای به یورو نیز خواهد بود. تضعیف بیشتر یورو پیامدهایی نیز برای دلار آمریکا خواهد داشت و به احتمال زیاد موجب تقویت دلار می‌شود و از این رو گسترش تجارت آمریکا را دشوار می‌سازد.

 

اندیشکده موسسه واشنگتن در مطلبی به قلم «مایکل سینگ» مدیر این اندیشکده نوشت: این تصمیم موجب تقویت این احساس می‌شود که نظم بین‌المللی در حال از بین رفتن است و از این رو روابط آمریکا را با اتحادیه اروپا پیچیده می‌سازد، بنا بر این واشنگتن باید اقداماتی برای اطمینان بخشی به کشورهای عضو ناتو انجام دهد. مدیر موسسه واشنگتن افزود: حمایت اتحادیه اروپا برای موفقیت سیاست‌هایی مانند تحریم‌ها علیه ایران و نیز تحریم‌ها علیه روسیه بسیار حیاتی است؛ تحریم‌هایی که اتحادیه اروپا باید هر شش ماه برای تمدید آن رأی گیری کند.

 

از دید این اندیشکده‌ها مهم‌تر از تأثیرات مالی و پولی که ممکن است اقتصادهای جهان را درگیر خود کند، اصل نظم موجود در جهان است که با این تصمیم به خطر می افتد. شیوع تفکرات ناسیونالیستی و منفعت محور می‌تواند همکاری‌های بین‌المللی را کاهش داده و صلح و امنیت بی نالملل را به مخاطره اندازد.

 

فرجام

پاسخ آری مردمان انگلستان به جدایی از اتحادیه اروپا را می‌توان امری برخاسته از فرهنگ خاص انگلیسی و محاسبات خیالی سود و زیان این امر دانست. این امر علاوه بر انگلستان بر تمام جهان تأثیر مثبت و یا منفی خواهد گذاشت. جنبش‌ها برای کاهش تأثیرات منفی این اقدام در بعد جهانی آغاز شده است و باید منتظر ماند و دید در دو سال پیش رو جهان برای مقابله با امواج منفی این تصمیم چه سیاستی اتخاذ خواهد نمود.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۷ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴
به جهنم که این دشمنان فرو به پاشند
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار