به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ برنامه سینمایی «هفت» بامداد 6 شهریورماه با یک مناظره جنجالی همراه بود. هوشنگ گلمکانی و مسعود فراستی درباره جریان نقد در سینمای ایران با یکدیگر به گفتگو نشستند.
گلمکانی در ابتدای این گفتگو گفت: علت حضورم در «هفت» حرف های غلطی است که در قسمت گذشته این برنامه درباره مجله «فیلم» زده شد و امیدوارم پشیمان نشوم. با این اوضاعی که در جهان و اطراف ما هست، جنجال و حاشیه برای سینمای ما سم است. رسانه ای مثل تلویزیون بخاطر وسعت فراگیری اش باید همواره از جنجال و حاشیه دوری کند و نظیر نشریات زرد به این مسائل دستاویز نشود.
وی افزود: برنامه «هفت» همواره این گونه بوده است و البته در دوره جدید بیشتر شده است و مدام به دنبال ایجاد حاشیه است. مگر در سینما جنجال کم داریم؟ اگر به دنبال جذابیت برنامه هستیم بهتر است از حاشیه استفاده نکنیم. کسانی هستند که اساسا علاقه ای به سینما ندارند و دوست ندارند چیزی به اسم سینما در مملکت باشد. ته ذهن شان این است که خیلی از کشورها سینما ندارند و چه می شود که ما هم سینما نداشته باشیم؟! این برنامه نباید به این افراد کمک کند.
فراستی: دنبال حاشیه نیستم
در ادامه فراستی گفت: نه من و نه بهروز به دنبال ساخت حاشیه نیستیم. اما تو روحیه به شدت معتدل و محافظه کار داری که از همین انتقادت به برنامه و مدیریت 34 ساله ات در نشریه «فیلم» داری مشخص است. من نه در این هفت و نه در دوره های پیشین آن به دنبال حاشیه سازی نبوده ام. اما شاید پس از حرف هایم حاشیه ایجاد شده است.
وی افزود: فضای مدیریت سینمای ما فضای نقد، شفافیت و صراحت نیست. اگر ما تن بدهیم این دوستان فرهیخته ما هم همین را می خواهند. وقتی سینما منهی سرگرمی، شادابی، نقد و همه این شلوغی های طبیعی باشد می شود همین سینمایی که عده ای مسئولین را خوش می آید و در آن حیات و زندگی و نقد تند نیست. نقد نیز در چنین فضای غیرعادی ای، گاها واکنشی می شود. واکنش به این عبوسی و دروغ و فرهختگی کاذب!
گلمکانی: عده ای خواستند ما را به شجاعت طلبی دعوت کنند
در ادامه گلمکانی گفت: ایراد من با این حرف های تو منافات ندارد. من از دهه شصت می گفتم ما زندگی طبیعی نداشتیم. مردم برای سرگرمی سینما می روند و آن زمان عده ای تلاش داشتند که بگویند سینما تنها برای تفکر است. در سال های اخیر عده ای خواستند ما را به شجاعت طلبی دعوت کنند، اما من نمی خواهم وارد شوم، بله من محافظه کارم. شاخ و شونه نمی کشم. توی فراستی ممکن است بواسطه کلمه ای که جلوی دوربین می زنی، تنش و حاشیه زیادی برای سینما ایجاد می کنی که اگر هدفت همین حاشیه سازی است که موفق شده ای و اگر نیست چرا باید این انرژی را الکی تلف کنیم؟ شاید این لفظ را ما پای میز بیلیارد بگوییم اما در جلوی دوربین زنده باید دقت کنیم!
مسعود فراستی در پاسخ بیان داشت: من یک بار جمله مشابه ای درباره فیلم دیگری بکار بردم اما این عین نقد بود. این نبوده که من یک کار آوانگاردی کرده باشم. این که نقد از این وضعیت لوس بی خاصیت تبدیل به یک چیز اثرگذار شود، اتفاقی است که باید بیافتد. نقد به دنبال تغییر و تاثیر است. نقد تنها به دنبال آموزش نیست و منهای منتقد نیست. نقد به قول خودت شرح حال منتقد هم هست. اگر اینطور است لحن هوشنگ در نقدش می آید.
گلمکانی ادامه داد: فراستی! من خیلی از نظرات تو را قبول دارم. اصلا به نظر من جامعه نقد ایران به کسی مثل مسعود فراستی نیاز دارد. حتی به نظرم به چند نفر مثل تو نیاز دارد. اما مسئله چیز دیگری است. یک اینکه تو در تلویزیون داری حرف میزنی و برای مخاطبان الگوی نقدی و این میزان نقد درباره همه فیلم ها بد است.
این منتقد خاطرنشان کرد: من گاهی فکر می کنم تو از دیدن فیلم اصلا لذت نمی بری. همیشه همه فیلم ها از نگاه تو بداند، درنیامده اند و مقوا اند.
فراستی پاسخ داد: این جمله را مهرجویی هم درباره من گفت. این یعنی چی؟ یعنی من از تماشای اغلب فیلم ها لذت نمی برم. تو از یک فیلم لذت می بری مثل «اشک ها و لبخندها»، این از نظر من اصلا بد نیست! اما من لذت نمی برم. در عین حال فیلم هایی هم بوده است که من را به لذت برسانند. در مواقعی که فیلم من را به لذت نمی رساند، لذت نقد جایگزین آن می شود.
«ندامت نامه» یا «توبه نامه»
گلمکانی بیان داشت: من به رسمیت می شناسم سلیقه تو را اما آدم هایی هستند که وسواس اند و تو آنقدر سخت گیر هستی که تعداد اندکی از فیلم ها تو را به شگفت در می آورند. اما من نمی دانم ترویج این نوع از نگاه در جامعه آن هم در جامعه پریشانی که امروز داریم، چقدر درست است؟
این منتقد افزود: من با لحن نقدهای فراستی مخالفم. این تکرار نفی، تکرار منفی بافی، تکرار درنیامده و... اینها را خنثی می کند و این دافعه سبب می شود که حرف های او کارآیی اش را از دست دهد. مجله فیلم بعد از آن «ندامت نامه» همچنان منتشر می شود و نقد یکی از اکران مهم این مجله است. وقتی ما شروع کردیم به انتشار این مجله، قصد انتشار یک مجله انتزاعی روشنفکرانه نداشتیم. قصد داشتیم سنت مداوم نقد فیلم ایرانی را پایه گذاری کنیم. قصد نمایندگی تفکر، قصد آموزش دهی و ... را نداشتیم. آن چیزی که از دلم برمی آمد و بدان اعتقاد داشتم را می نوشتم. حالا عده ای خوششان آمده و عده ای هم بدشان آمده؛ اما بدها از بسیاری از فیلمسازان جوان این سال ها شنیدم که ما هرچه یاد گرفتیم سینما را از مجله «فیلم» یاد گرفتیم. اما من به همه آنها می گویم که ضمن خوشحالی، به هیچ وجه چنین نیتی نداشتیم.
فراستی گفت: در آن مقاله چنین آمده که از برخی فیلم های ضعیف نخواهیم نوشت و برخی فیلم ها را بیشتر تقویت خواهیم کرد. یکی از دو خط گذار سینمای جشنواره ای مجله «فیلم» است و دیگری آقای بهشتی است. دفاع کننده اصلی از محسن مخملباف و فیلم ساختن برای او که خودت ساختی و تو بورس کردن سینمای روشنفکری و ... همگی سیری است که در مجله فیلم پیگیری شد.
خط سینمای جشنواره ای
منتقد «هفت» خطاب به گلمکانی بیان داشت: در بخشی از «ندامتنامه» نوشته ای "یک اتهام را تکذیب نمی کنیم که انتقادها درباره چند فیلم آرام تر است و نقاط منفی آنها را ضعیفتر و نقاط قوت آن را پررنگ تر می بینیم!
فراستی ادامه داد: همان زمان که شما از مخملباف تعریف می کردید و برای او فیلم می ساختید، من علیه او در مجله «سروش» نقد می نوشتم! شما با این توجیه که با یک نقد مجله را تعطیل نکنیم خط سینمای جشنواره ای و روشنفکری را دنبال کردید. کیارستمی محصول مجله فیلم و فارابی و مخملباف محصول مجله فیلم و حوزه هنریست!
گلمکانی در پاسخ به فراستی گفت: ما شیوه فیلمسازی جشنواره ای را نهادینه نکردیم، این اتفاقی بود که در حال رخ دادن بود. به هر حال این بود که ما طرفدار سینمای فرهنگی بودیم و هستیم. و فیلم های فرهنگی هستند که به جشنواره های خارجی می روند نه فیلم های تجاری! به هر حال محل ارزیابی فنی فیلم ها کجاست؟ یکی نقد است و یکی جشنواره ها!
فراستی در ادامه بیان داشت: جشنواره ها در دوره ای کلاس و پرستیژ داشتند و منتقدان در راس آن بودند. اما بعد از مدتی تاجران و سیاست مداران بر سر جشنواره ها نشستند و گاها به دنبال تصویر بدبخت ماقبل تمدن از ایران بودند. نامه مدیر جشنواره را به یاد بیاور که گفت ما نمیخواهیم ایرانی متمدن با اتوبان را برای ما نشان دهد، میخواهیم ایران عقب افتاده را برای ما بیاورید. این مجموعه ی تصویری است که از ایران نشان دادند.
گلمکانی پاسخ داد: ما تنها منعکس کننده بودیم.
فراستی با بیان آنکه من یک پرونده 20 صفحه ای از مجله «فیلم» سراغ دارم ادامه داد: این پرونده به جشنواره های خارجی اختصاص داده شده است.
در ادامه گلمکانی با اعتراف به نیت منفی جشنواره های خارجی گفت: من خودم معتقدم که غربی ها دوست دارند شرق را به همان شکل که طی سال ها به آنها القا شده، ببیند. من با این نظر تو موافقم!
فراستی نهایتا بیان داشت: این همان نظر من است اما شما یک نظر منفی درباره این جشنواره ها نرفتید! من از زبان خود آقای بهشتی شنیدم که ما ریلی را در سینمای ایران گذاشتیم که هنوز آن ریل ادامه دارد. آن ریل چیست؟ این ریل همان سینمای جشنواره ای بی هویتی است که تنها یکی دو فیلم خوب در آن دیده می شود. و این جریانی است که از سال های سال قبل توسط فارابی و شما بنا نهاده شد.
گلمکانی اظهار داشت: ما مجله فیلم را با عشق شروع کردیم و با عشق ادامه می دهیم. شما در سوره، جیرانی و دوستانش در جای دیگر، با خشم و نفرت علیه مجله فیلم شروع کردید. ما با وجودی که شما میگویید ناسالم بوده ایم و...، اما بر جریان نقد در سینمای ایران اثرگذار بوده ایم.