به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، روزنامه اصلاحطلب شرق به انتقاد از قراردادهای جدید نفتی پرداخته است: قراردادهای جدید نفتی (IPC) از زمره مباحثی است که به سیاست آغشته شده، اما درعینحال کارشناسان بر آن نقدهایی دارند. غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد نفتی، در این رابطه نقدهایی را به این نوع قرارداد و همچنین استفاده از خارجیها در پروژههای نفتی (البته نه همه پروژهها) وارد کرده و در کنار بیان دیدگاههای خود به این نکته میپردازد که «اگر همانگونه که معاون اول رئیسجمهور تأکید کرده «ردپاهایی داریم که کشورهای مقابلمان خرج میکنند که جلو توسعه میادین مشترک را بگیرند»، چرا این ردپاها پیگیری نمیشود؟». او در قالب نمونه به لایه نفتی پارس جنوبی و برخورد شرکت مرسک در آن اشاره میکند و غیرعادیبودن آن را یادآور میشود و میپرسد: «معاون اول محترم کجا دنبال ردپا میگردند؟»...
فرشاد مومنی در این باره گفته است: درباره قراردادهای نفتی واقعیتی وجود دارد که وزارت نفت در دوره قبل از دولت قبلی، ذیل عنوان قراردادهای بیع متقابل، سهلانگاریها و خطاهای بسیار بزرگی صورت داده بود. در همان زمان نامهای منتشر کردیم که امضای بیش از صد کارشناس فرارشتهای علاقهمند به توسعه را پای خودش داشت و با کمال تأسف همه پیشبینیهایی که در بیانیه صورت گرفته بود، در دوره قبلی مسئولیت مهندس زنگنه در کادر قراردادهای بیع متقابل صورت گرفته بود، محقق شد.
بنابراین به طور طبیعی به اعتبار آن تجربه تاریخی و به اعتبار ضریب بالای سرنوشتسازی قراردادهای نفتی، به نظرمان باید به قراردادهای نفتی به مثابه یک مسئله ملی توجه شود و هر قدر حضور و نقش فعالیتهای کارشناسی و دانشگاهی بالاتر برود راه بیشتر به روی برخوردهای فرصتطلبانه در این زمینه بسته میشود.
در زمانی که قراردادهای بیع متقابل به شکل سهلانگارانه و پیدرپی امضا میشد ادعا این بود که تمرکز روی میادین مشترک خواهد بود. درحالیکه آنچه عملا اتفاق افتاد همانطور که کارشناسان پیشبینی کرده بودند، این بود که سهم میادین مشترک در قراردادهای غیرمتقابل نزدیک به صفر بود. وقتی این سابقه وجود دارد این حساسیت باید وجود داشته باشد چون اکنون هم دوباره برای بستن باب گفتوگو ادعا میشود که در حال ازدستدادن زمان هستیم. بحث ما این است که همه این هزینهها را در ١٠ سال گذشته پرداخت کردهایم بنابراین به جای اینکه بیهوده نوعی اضطراب در جامعه راه بیندازیم، بهتر است با خرد کارشناسی و با استفاده از حداکثر ذخیره دانایی جامعه قراردادها را ارزیابی کنیم...
درباره ماجرای نفت هم این نکته که در همین دوره سهساله گذشته بدون اینکه مشارکت محسوسی از ناحیه خارجیها باشد نظام ملی با استفاده از بضاعت کارشناسی بومی توانسته افزایش خیلی معنیدار در سطح تولید نفت بدهد، به معنای این است که در هر قراردادی توجه به ظرفیتها و بنیه تکنیکی، علمی و فنی حیطه نفت باید در مرکز توجه باشد. خیلی اظهار شگفتی میکنم دولت فعلی که این قابلیت بزرگ را زیر سایه تواناییهای داخلی به دست آورده و توانستهایم بخش بزرگی از افت تولید را با تکیه بر تولید داخلی پوشش دهیم، چرا با جامعه دراینباره صحبت نمیکنند. آیا این احتمال وجود ندارد صحبتکردن دراینباره به این معنا خواهد بود که قراردادهای خارجی حتما باید حساب و کتابهای جدیتری داشته باشد. این افتخاری ملی است که در مناطق نفتخیز جنوب به نمایش درآمده و ما تقریبا بدون اینکه بهرهمندی خاصی از طرفهای خارجی داشته باشیم، توانستهایم حدود یک میلیون بشکه بر تولید نفت بیفزاییم. چرا درباره این تحول افتخارآمیز موافقان و مخالفان دولت صحبت نمیکنند؟...
غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد انرژی هم گفته است: همانقدر که توسلجستن بیعمتقابل اشتباه بوده، همانقدر بحث IPC هم اشتباه است. چرا باید در میدانی که احیانا ریسک کمی دارد و پیچیدگی ساختاری ندارد، یا سرمایه زیادی نیاز ندارد و تکنولوژی پیچیدهای برای بهرهبرداری لازم ندارد، تعهد ٢٠ تا ٢٥ساله برای کشور ایجاد کنیم...
تعجب میکنم معاون محترم رئیسجمهور میگویند ردپاهایی داریم که کشورهای مقابلمان خرج میکنند که جلو توسعه میادین مشترک را بگیرند. چرا این ردپاها را پیگیری نمیکنند؟ یادم هست در دولت اصلاحات وزیر وقت میگفت مافیایی در نفت هست که نمیگذارد ما کار کنیم. روزنامه «ایران» که وابسته به دولت بود، چهار صفحه مطلب درباره مافیای نفت نوشت که ظاهرا نشان میداد اطلاعاتی دارد اما با کمال تعجب کسی سراغ مافیا نمیرفت. بارها گفتهام چرا به لایه نفتی پارسجنوبی اولویت نمیدهید؟ بهتازگی شنیدهام در دولت اصلاحات شرکت «مرسک» که بعدا در قطر کار کرد و لایه نفتی پارسجنوبی را در قطر توسعه داد (که قطریها به آن الشاهین میگویند)، پیشنهاد داده بوده این لایه را در سمت ایران توسعه دهد و ظاهرا آن زمان گفتهاند این لایه ساده است و ما این لایه را خودمان توسعه میدهیم! و مرسک رفت و برای قطر ٥٠٠ هزار بشکه ظرفیت ایجاد کرد. این موارد به نظرم واقعا عادی نیستند امیدوارم این شنیده درست نباشد. معاوناول محترم کجا دنبال ردپا میگردند؟
آیا نحوه برخورد با مسئله یعنی تقلیلدادن همه مسائل توسعه بالادستی به قرارداد در کنار فهرست میادینی که گاهبهگاه برای توسعه مطرح میشود و خیلیهایشان اولویتدار نیستند، نشاندهنده این نیست که طرح جامع توسعه میادین وجود نداشته و سرگردانی در توسعه بالادستی نفت وجود دارد؟ دائم میگویند بیع متقابل برای شرکتهای خارجی جذاب نیست. همان زمان هم میگفتیم شرکتهای خارجی طبیعی است که برای چانهزنی باید چیزی بگویند و بهنظر من دروغ میگفتند چون اکنون در دنیا کمترکشوری است که قرارداد مشارکتی ببندد. آیا بهتر نبود اگر مشکلی در بیع متقابل بود، گزارش دقیقی از وزارت نفت درباره عملکرد بیع متقابل خواسته میشد که مشکل و اشتباه کجاست تا آنها را دیگر تکرار نکنیم؟
باید توجه کرد در هیچ قراردادی لزوما منافع ملی یعنی منافع صاحب میدان و مخزن با منافع سرمایهگذار منطبق نیست؛ بنابراین نباید خوشخیال بود که اگر شرکت خارجی در بهرهبرداری حضور داشته باشد، سر ما کلاه نمیگذارد. مسئله دیگر انتقال و جذب تکنولوژی است که به نظرم با آن برخوردی سادهاندیشانه میشود، بهاینمعنا که خیلی وقتها گفته میشود از مدیریت میدان و تکنولوژی چیزی نمیدانیم. بنابراین باید قرارداد ببندیم که تکنولوژی را جذب کنیم. اگر درباره مسئلهای چیزی نمیدانید، چطور میتوانید آن را جذب کنید...
بنده که سالهاست در این زمینه کار میکنم، هنوز نمیدانم مدل مالی و نحوه بازپرداخت این قرارداد چیست؟ میگویند شما میگویید میادین با هم فرق دارد و قراردادهای ما هم انعطاف دارند. اما به هر حال قرارداد ٢٠ساله است و شرکت خارجی علاوه بر ساخت و توسعه میدان در بهرهبراری هم حضور خواهد داشت. من میگویم درباره بعضی میادین کمریسک که نیازمند تکنولوژی پیچیده نیست، چه دلیلی دارد که قرارداد ٢٠ساله ببندیم؟
به نظر من درباره قراردادی که برای نسل و دولتهای آینده تعهد ایجاد میکند، باید شفافیت کامل وجود داشته باشد. ما را نقد میکنند که اینها اجازه نمیدهند سرمایه وارد کشور شود. من میگویم جواب این حرف را در آسیبشناسی بیع متقابل میتوانید پیدا کنید. کدام بیع متقابل به اهداف تولید رسید؟ هزینههایش برای کشور چقدر بود و چقدر تولید شما را اضافه کرد؟ چرا هیچ کدام از قراردادهای بیع متقابل نفتی که با شرکتهای خارجی بسته شد، در میادین مشترک نبود.