آخرین اخبار:
کد خبر:۵۶۰۰۸۱

کودکان در کانون اصلاح و تربیت چه وضعیتی دارند؟

کودکانی در جایی به نام کانون اصلاح و تربیت به سر می برند که بیشتر تاوان اشتباه والدین خود را پس می دهند تا اشتباه خود.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روز سرد پاییزی که باد بی رحمانه بر صورت درختان شلاق می زند و یک یک برگهای طلایی را نقش زمین می کند، در گوشه ای از این شهر بزرگ دخترکان و پسرکانی هستند که از این تازیانه باد زندگی با رفتار اشتباه خود در امان نماندند. دخترکان و پسرکانی که اغلب آنان تاوان زندگی ناموفق والدین خود را در حقیقت در جایی به نام کانون اصلاح و تربیت پس می دهند. چه بسا اگر پدران و مادران شان باهم رفتار محبت آمیزی می داشتند و بقول یکی از همین نوجوانان خوب زندگی کردن در کنار یکدیگر و خوب تربیت کردن فرزندان را بلد می بودند، پای جگرگوشه هایشان به این کانون باز نمی شد.


اگر آن پدر بیش از حد بر نوجوان خود سخت نمی گرفت و به او اجازه می داد مادر خود را ببیند شاید با دست فرزند خود کشته نمی شد و نوجوانش هم الان در کانون نبود؛ شاید اگر مادری که می دانست دختر 17 ساله اش با یک مواد فروش دوست است و با او همه جا می رود ، مانع این کار می شد امروز دخترکش را به جرم نگهداری مواد مخدر دستگیر نمی کردند و به دست کانون نمی سپردند؛ شاید اگر آن پدر دختر 12 ساله اش را در این سن کودکی شوهر نمی داد و او مجبور نمی شد بخاطر رها شدن از زیر بار کتک، همسرش را با چاقو بترساند امروز بجای رفتن به کلاس درس، مجرم شناخته نمی شد و هزاران شایدهای دیگر.


با ورود به حیاط کانون اصلاح و تربیت از دور روی دیوار نقاشی های کودکانی به چشم می خورد که نخست مهدکودک در نظر تصور می شود اما با نزدیک تر شدن به دیوار و نقاشی، دردهای پنهانی در پس هر نقاشی که شاید دردهای این پسرکان و دخترکان باشد جلب نظر می کند.


غیر از سربازان و نیروهای اداری، معمولا کسانی که در این مجموعه فعالیت می کنند زندانیان رای باز(زندانیانی که روز در بیرون از زندان کار می کنند و شب برمی گردند) هستند و بیشتر کارهای خدماتی را انجام می دهند. اگرچه محوطه کانون بسیار تمیز ، اما در عین حال کاملا فضای سرد و بی روحی بر آن حاکم است.


«اینجا کارگاه سازمان فنی و حرفه ای است»؛ این جمله را روابط عمومی کانون که راهنمای خبرنگار و عکاس ایرنا است می گوید و ادامه می دهد : در این قسمت برق خودرو، مکانیک خودرو(تعمیر موتورهای بنزینی)، برق ساختمان، معرق، پیرایشگری پسران و صندلی سازی چوبی به پسران کانون آموزش داده می شود.


به گفته وی، سازمان فنی و حرفه ای پس از اتمام هر دوره در محل کانون نخست آزمون کتبی و سپس آزمون عملی برگزار و به قبول شدگان مدرک فنی و حرفه ای اعطا می کند.


با ورود به کارگاه با نوجوانانی مواجه می شوید که در حال پشت سر گذاشتن سن غرور خود هستند و فقط و فقط بخاطر اینکه خود را خلاف تر و قلدرتر از بقیه نشان دهند روی بازوان، دور گردن، و صورت آنان بریدگی بریدگی هایی می بینی که در نتیجه خودزنی است و البته بسیاری از اینها از همان بیرون از کانون خودزنی می کردند.


«اساتید را خود سازمان فنی و حرفه ای معرفی می کند» ؛ روابط عمومی کانون با گفتن این جمله گویی که ذهنت را خوانده سعی می کند رشته افکارت را پاره کند. عکاس در حال تهیه گزارش تصویری از کودکان است و در این میان پسرکانی هستند که هنوز برایشان آبروی خود و خانواده مهم است و می خواهند تا از صورت شان عکس گرفته نشود و درعین حال برخی دیگر که هنوز در عالم کودکی خود سیر می کنند و از دنیای بیرون بی خبرند از عکاس می خواهند تا عکسی زیبا از صورت آنان بیندازد و در رسانه ها منتشر کند.


پیرایشگاه کارگاه جالبی است؛ جایی که در آن نوجوانان در حال آموختن اصلاح کردن سر و صورت همدیگر هستند؛ پسرکی که از حیث جثه از بقیه کوچکتر است سعی می کند روی بقیه سیاست داشته باشد و با گفتن جمله «اضافه ها از کارگاه بیرون بروند» به نوعی قصد خودنمایی دارد.


_ «پیرایشگری می کنی؟»


- «بله».


_ « به ظاهرت نمی آد بلد باشی!»


- با قاطعیت هر چه تمامتر«بلد هستم» .


و دیگری که کنار دست اوست دستی روی موهای خود می کشد و می گوید: «نگاه کن! موهای سرم را او اینقدر قشنگ کوتاه کرد».


_«راستی خانم ما اینجا نشریه هم داریم» این جمله را پسرک دیگری که قصد دارد توجه را به سمت خود جلب کند بیان می کند و می افزاید: اسم نشریه ما 'خانه امید' است و روابط عمومی هم در تکمیل حرف های این نوجوان می گوید: ماهنامه خانه امید ماهی یک بار با همت بچه های خود کانون منتشر می شود و همه مطالب آن را همین بچه ها آماده می کنند.


_« در کدام بخش نشریه فعالیت داری؟»


_ «سرگرمی»


_«مطالب سرگرمی را از اینترنت می گیری؟»


_ « نه خانوم، دوستان که جوک و لطیفه تعریف می کنند، مطالب آنان را جمع می کنم».


در انتهای سالن کارگاه معرق است؛ نوجوانان به قدری زیبا روی چوب هنرنمایی می کنند که گویی همه دردهای چندساله و چند ماهه خود را روی صفحه چوب تخلیه می کنند.


«دوره آموزشی معرق قبلا سه ماهه بود که با تغییر استاندارد فنی و حرفه ای شش ماهه شد»، مربی کارگاه معرق ادامه می دهد: 22 بهمن امسال قرار است نمایشگاهی از آثار هنری کل زندانهای استان تهران برپا شود که کار بچه های اینجا هم در آن نمایشگاه در معرض دید قرار می گیرد.


_ «چند وقت است اینجا کار می کنی؟»


_ «تازه آمده ام». این پاسخ پسری بود که در گوشه ای از کارگاه بی هیچ ابزاری نشسته بود. او ادامه می دهد: اصلا مدرسه نرفتم ولی قصد دارم درس بخوانم و در کنارش در کلاس های آموزشی در کارگاه ها شرکت کنم.


بالا دست فضای کارگاه ، محوطه بزرگی که حیاط مدرسه کانون است مقابل چشمان هر مراجعه کننده قرار دارد که باد پاییزی برگهای زرد ، قرمز و طلایی درختان را در هر گوشه از حیاط به رقص در می آورد و دو زندانی رای باز که در حال جمع کردن این برگ ها هستند، همراه با برگ های نقش زمین شده به این طرف و آن طرف می روند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار