Video Player is loading.
Play Video Play Current Time 0:00
Duration 0:00
Remaining Time -0:00
Fullscreen Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
Text Color White Black Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Opaque Semi-Transparent Background Color Black White Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Opaque Semi-Transparent Transparent Window Color Black White Red Green Blue Yellow Magenta Cyan Transparency Transparent Semi-Transparent Opaque
Font Size 50% 75% 100% 125% 150% 175% 200% 300% 400% Text Edge Style None Raised Depressed Uniform Dropshadow Font Family Proportional Sans-Serif Monospace Sans-Serif Proportional Serif Monospace Serif Casual Script Small Caps Reset restore all settings to the default values Done
Close Modal Dialog End of dialog window.
از اولین سفرتان به ایران بگویید، ذهنیت شما قبل و بعد از اولین سفرتان به ایران چه بود؟
اولین باری که به ایران آمدم؛ هفده سال داشتم و دانشجو بودم. برای اولین بار به عشق امام رضا علیهالسلام به ایران آمدم. قبل از ورود به ایران آنچه شنیده بودیم این بود که ایرانیها مردمی انقلابی هستند و پس از سفر به ایران نیز خیلی تحت تأثیر مردم ایران قرار گرفتم و الحمدالله این تصویر بهتر شد. الان میتوانم بگویم نصف جهان را دیدهام چون ایران را دیدهام. هر جای دنیا که میروم؛ آن را با بعضی جاهای ایران مقایسه میکنم. مثلاً وقتی در فلان محلهی سانفرانسیسکو هستم به خودم یا دوستان میگویم که مثلاً اینا شبیه فلان جای قیطریه نیست؟ با وجود اینکه اولین بار برای زیارت به ایران آمدم ولی بعداً تصمیم گرفتم در ایران بمانم. بعدازاین تصمیم من بود که پدرم خیلی اصرار داشت که به آمریکا بروم ولی من مخالفت میکردم چون میخواستم در ایران بمانم. یکی از اساتیدمان به من پیشنهاد داد برای اینکه پایم اینجا بند شود؛ از ایران زن بگیرم و حتی یکی از اساتیدمان چند جایی هم برای خواستگاری رفت.
امام خمینی «ره» را از کی شناختید؟ نظرتان راجع به ایشان چیست؟
وقتی ما چشممان را باز کردیم و فهمیدیم که اطرافمان چه خبر است؛ امام خمینی را دیدم. او شخصیتی بود که وارث انبیا، مجسم کردار انبیا و پدر روحانی ما بود. به خاطر همین بود که او را مرجع تقلید خودم انتخاب کردم. هر چه بیشتر نسبت به ایشان و انقلاب شناخت پیدا میکردیم؛ محبتمان نسبت به او بیشتر میشد. جدیداً وقتی با بعضی ایرانیها صحبت میکنیم؛ احساس میکنم که بعضی ایرانیها امام خمینی را درست نمیشناسند.
مهمترین ویژگیهای اجتماعی و اخلاقی موجود در آمریکا که موجب میشود آنها به اسلام رویآورند چیست؟ جایگاه اخلاق و دین در آمریکا چه طور است؟
من آمریکا را به سه قسمت تقسیم میکنم: اول آمریکای هالیوودی: مردم سایر کشورها وقتی به آمریکا میروند به دنبال این آمریکا هستند ولی آن را پیدا نمیکنند؛ چون این آمریکا در هالیوود ساخته میشود و با آمریکای واقعی متفاوت است.
دوم آمریکای سیاسی که آمریکایی وحشی، خونخوار و ظالم و خودخواه است که اصلاً نمیشود روی آن حساب کرد. آمریکای سیاسی نمیگذارد که شما بیایید آمریکای حقیقی را بشناسید به آنها کمک کنید. آمریکا از لحاظ معنوی از هم پاشیده شده است. اگر بتوانی به ایرانیهایی که در لس آنجلس هستند نزدیک شوی؛ واقعاً گریهات میگیرد ولی وقتی از همین فرد میپرسی آمریکا چه طور است؛ میگویند که خوب است چون میخواهند آن آمریکایی که به بیرون نشان دادهشده را به شما بگویند.
آمریکای سوم بین این دو است؛ آمریکای عام و عادی یعنی آمریکایی که در آن قانون است، آمریکایی که دردش روحانی است؛ یعنی اینها به دنبال معنویت هستند.
فساد موجود در آمریکا را هالیوود به وجود آورده است. جامعهی آمریکا در مقایسه با اروپا خیلی مذهبیتر است. ما در آمریکا یک آمریکایی خودمان ساختهایم که کاری با آمریکای هالیوودی ندارد. من وقتی در آمریکا احساس راحتی میکنم به خاطر این است که در آمریکایی که خودمان درست کردیم زندگی میکنیم.
گاهی اوقات مردم به تلویزیون ولایت زنگ میزنند و فحش میدهند. یک بار خانمی شب و روز فحشهای خیلی بدی میداد. من به او گفتم حاجخانم چرا داد میزنی؟ گلویت درد میگیرد من تلفن را قطع نمیکنم شما آرام صحبت کن من قول میدهم قطع نکنم. این خانم که یک مقدار آرام شد فهمیدم که با نظام سیاسی ایران مشکل دارد و آنهم به خاطر مشکلات اقتصادیاش بود.
نامههای رهبر انقلاب به جوانان و دانشجویان غرب چه مقدار بازتاب داشته؟ آیا این نامهها واقعاً به مخاطبان خود رسیده است؟
آقا نامه نوشتند به بدنهی دانشجویی غرب. نامهی آقا به گوش مردم رسیده ولی روی آن کار نشده. باید روی آن کار میشد؛ سمینار و همایش گرفته میشد. به نظر من وقتی نامه بهدست بچههای شیعه؛ آن چنانکه بایدوشاید نرسیده؛ ما نباید بیاییم روی این بحث کنیم که چرا نامه بهدست دانشجویان خارج از کشور رسیده یا نه.
درد ما در آمریکا این است که وهابیها و داعشی ها در آمریکا میآیند و کار میکنند و افرادی که جذب میکنند را برای عملیاتهای تروریستی در سطح جهان میفرستند و همین به اسم اسلام حقیقی تمام میشود. درد ما از این خلا است که کاری نمیکنیم و در عوض وهابیها؛ اسلام را به اسم خودشان تمام میکنند.
شما برای معرفی شیعه به آمریکا چهکارهایی میکنید؟ چگونه شیعه را به آمریکا معرفی میکنید؟
ما اولین کاری که در آمریکا کردم تأسیس مسجد امام علی علیه السلام کالیفرنیا بود که از طریق آن با مردم حرف بزنیم. مسجد پاتوقی بود برای ورود ما به جامهی آمریکا. کار دوم ما راهاندازی شبکه ولایت بود. این شبکه اولین تلویزیون انگلیسی و اردوزبانی است که از داخل آمریکا پخش میشود. جامعهی آمریکا نه به مباحث سیاسی نیاز دارد و نه به مسائل بین شیعه و سنی؛ بلکه جامعهی آمریکا به مسائلی دربارهی خانواده و زندگی روزمره نیاز دارد که این موضوعات در منابع اسلامی ما فراوان است. ما در حد خودمان تحولی به وجود آوردهایم و الحمدالله آینده آن را نیز روشن میبینم.
جمهوری اسلامی مملکت اما زمان است. وقتیکه من در آمریکا مردم را دعوت میکنم و میخواهم آنها را بهجایی بفرستم که قانون اسلام در آنجا جاری است؛ آیا میتوانم آنها را به عربستانی بفرستم که خانمها حق رانندگی ندارند؟ میتوانم آنها را به افغانستان بفرستم؟ نه نمیتوانم. فرستادن آنها به ایران منطقیتر و عملیتر است. بااینکه میدانم در ایران، تهران و از تجریش تا نازیآباد چه خبر است و چه مشکلاتی هست و نمیخواهم منکر آنها بشوم؛ ولی به نظر من اینجا جامعهی امام زمان است.
شبکه ولایت وابستهی به کیست و هزینههایش چه طور برآورده میشود؟
بنده در سال ۲۰۰۹ با هزینهی شخصیام شبکهای در آمریکا تأسیس کردم و آن را چهار سال اداره کردم. دو سه سالی میشد که این شبکه را با پول مردم اداره میکردم؛ اما بعدازآن بود که در دیداری که با آقای مکارم شیرازی داشتیم؛ ایشان گفتند که ما یک شبکهی خارج از کشور میخواهیم و ما این شبکه را تقدیم آقای مکارم کردیم. ولی برخلاف انتظاری که من داشتم این شبکهی ولایت از آمریکا جدا شد و کاملاً به قم رفت؛ مثلاً اینکه این شبکه در کالیفرنیا اذان قم را پخش میکرد. بعدازآن بود که ما مجدداً شبکهای راه انداختیم که همین شبکهای است که در دست من است. این شبکه را با ماهیانه ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار؛ هفت سالی است که اداره میکنیم.
خانمی بود که از تورنتو ۳۰ هزار دلار برایمان فرستاد و بعدازآن به ما زنگ زد و گفت من نذر کرده بودم که این پول را وقتی امام زمان «عج» ظهور کردند به امام زمان «عج» بدهم. من به او گفتم خب برای چه این پول را به ما دادی؟ او گفت: چون احساس میکنم این شبکه به ظهور امام زمان کمک میکند.
چه کسی باید به فریاد ایرانیانی که در لس آنجلس اند، برسد؟ شبکه تلویزیون ولایت، قدمی در این راستا به راشت. وقتی من در کالیفرنیا بنشینم و صحبت میکنم قطعاً تأثیرش بیشتر از آن است که من بنشینم در قم و همان حرفها را بزنم.
آیا تابهحال در جریان کارتان در آمریکا به مشکلی برخوردهاید؟ خط قرمز آمریکا برای اینگونه کارها چیست؟
من نمیدانم دقیقاً خط قرمز آمریکا چیست و به خاطر همین هم در شبکهی ولایت چیزهای مختلفی امتحان میکنیم که تا الان حساسیتی نداشته است و پایمان به مین نخورده است. اما در کل خط قرمز دولت آمریکا این است که برای سیاست و دولت آنها مزاحمت ایجاد نکنید مخصوصاً وقتی بدانند که این جریان از بیرون خط میگیرد. تا وقتی در آمریکا وارد این خط قرمز نشدهاید هر کاری میتوانی بکنی.
آنچه به نظر من میرسد اگر ما اسلام را درست انتقال دهیم؛ مسئولینش امکانات هم در اختیار ما قرار میدهند؛ مثلاً یک باریکی از شهردارهای آمریکا به مسجد ما آمد و گفت: من از مسلمانها خیلی راضی هستم؛ چون ازنظر آماری جرم مسلمانها در آمریکا صفر است. خب به نظر شما آیا آنها بدشان میآید ما جوانانشان را بهجای اینکه جرم و جنایت مرتکب شوند و آدم بکشند؛ بیاوریم در مساجد بنشانیم و برایشان دعای کمیل بگیریم؟
گروههای تکفیری، وهابی و جریان شیرازیها چه مقدار در خارج از کشور فعال هستند و چه کارهایی میکنند؟
راستش نمیدوانم از چه واژهای برای زیاد بودن میزان فعالیتشان استفاده کنم. جریان شیرازیها خیلی خیلی فعال هستند. بهطوریکه دارند حسینه های، مراکز اسلامی و سازمانهای ما را کمکم میبلعند چون ورود ما در آنجا کمرنگ بوده است و آنها خیلی کار میکنند. خیلی از افراد و هیئتها را میشناسم که اول انقلابی بودند ولی چون سخنران نداشتند و در دام سخنرانهای وابسته به جریان شیرازیها افتادند و کم کم رنگشان عوض شد. شیرازیها کمبود بودجه ندارند ولی بااینوجود مردم هم وجوهات شرعیشان را به آنها می هند. شبکهی امام حسین اولش یکی بود ولی الان دو و سه را هم راهاندازی کردند و چهارمی هم دارند راه میاندازند؛ آنهم با زبانهای مختلف ولی ما متاسفانه همین کربلا را رها کردهایم و فقط مناسبتی در کربلا کار میکنیم درحالیکه شیرازیها بسیار فعال هستند در این زمینه.
من اگر در شبکهای که در آمریکا دارم برنامههای مرتبط با اختلافات شیعه و سنی درست کنم؛ بودجه کم ندارم. ولی نیاز واقعی آمریکا چیز دیگری است. شبکههایی که این کارها را میکنند اولش پولشان را از مردم گرفتهاند؛ چون برنامههای موردعلاقهی آنها را پخش کردهاند و بعدازاینکه خود را ثابت کردند بحث را به پیرامون مسائل شیعه و سنی و اینطور مسائل کشیدهاند و بودجههایشان را از جاهای خاصی گرفتهاند که از اینجور مباحث سود میبرده اند.
اصلاً شما میدانید پشت قضیهی مستند سید ظهیر چیست؟ مسئولین ما و حتی اساتید حوزه ما نمیدانند که دقیقاً چه خبر است. من وقتی به کربلا میروم؛ مراسم تلویزیونی در شبکه کربلا دارم؛ این شبکه؛ شبکهی آقای سیستانی است. منبعد از اجرا کردن برنامه در این شبکه بود که خیلی از مسئولین کشور و اساتیدم میگفتند: «آقا سید ظهیر؛ دیگه از شما انتظار نداشتیم که بروید با شیرازیها کارکنید.» بعد که من آنها را توجیه میکردم که شبکهی کربلا از شیرازیها نیست؛ تعجب میکردند. افق تی وی آمد که مستندی دربارهی بنده بسازد که بگوید وقتی سید ظهیر در فلان شبکه میرود؛ کاری و ربطی به جریان شیرازیها ندارد. در حال حاضر و حتی در بین مسئولین و حوزویها؛ تبادل ذهنی دربارهی شبکهی کربلا؛ شبکهای است که وابسته به شیرازیهاست.
به نظر شما ازلحاظ معنوی؛ مردم ایران جلوتر هستند یا تازهمسلمان شدههای آمریکا؟
به نظر من انصاف نیست آنها را با ایرانیها مقایسه کنیم چون مقایسهی اینها با ایرانیها مثل مقایسهی یک بچهی ابتدایی با یک دانشجوی دانشگاه امام صادق است ولی درمجموع معنویت مردم ایران بیشتر از مسلمانهای آمریکاست. من گاهی اوقات که به مشهد میروم؛ جوانهایی را میبینم که نصف شب آمدهاند و در هوای سرد نماز شب میخوانند؛ شما این را کجای دنیا میتوانید ببینید؟ ما در کربلا و در ماه محرم بعد از نماز صبح وقتی پخش مستقیم داریم و یا از شبکههای دیگر پخش مستقیم نگاه میکنیم؛ تقریباً اطراف ضریح امام حسین علیهالسلام را خلوت میبینیم ولی شما در ایران چه موقعی اطراف ضریح امام رضا را خلوت میبینید؟
چه طور شد پاکستانی که یک زمانی در آن شیعیان حرف اول را میزدند و جایگاه خوبی داشتند؛ به پاکستانی که یکی از مراکز اصلی تأمین نیروهای تروریستی، داعش و طالبان است؛ تبدیلشده؟ درمجموع اوضاع پاکستان را چه طور ارزیابی میکنید؟ کشمیر چه طور شد که بهکارش به اینجا رسید؟
پاکستان ازلحاظ جمعیتی شیعه، سنی و وهابی و ... دارد. عربستان سعودی در پاکستان کارکرد. طبیعتاً هرکس در آنجا کار کند نتیجه هم میگیرد. عربستان در پاکستان مدرسه و مسجد ساخت و از طرف دیگر گروه جهاد افغانستان هم در آنجا به سعودیها کمک کرد و همهی اینها پاکستان را به پاکستان امروزی تبدیل کرد. با صراحت میتوانم بگویم که دولت پاکستان هم جدیداً کپی ییست دولت سعودی است تقریباً. الان در پاکستان بعضاً جلوی عزاداریهای امام حسین را میگیرند. این یک طرف ماجراست و از سمتی دیگر نیز ما هم هنوز وارد حکومت و سیستم پاکستان نشدهایم. اما احمد الله شیعیان در حال حاضر در حال نفوذ در مراکز سیاسی و قدرت هستند و این کاری بود که باید بیست سال قبل میکردیم. اوضاع در پاکستان خیلی بد است. عربستان به حدی در پاکستان کارکرده که بهنوعی میتوان گفت دولت پاکستان در حال حاضر نیابه العربستان سعودی دارد عمل میکند.
اما قضیهی کشمیر فرق میکند. هند در کشمیر واقعاً ظلم کرد. ما در برنامهی سلام بر حسین که از شبکهی کربلا پخش میشد؛ بعضیها بودند که از کشمیر به ما زنگ میزدند و گریه میکردند که نمیگذارند برنامهی عزاداری برگزار کنیم. از طرف دیگر هم پاکستان در قضیهی کشمیر کاری نکرده و ضعیف بوده.
ما دانشجوها برای معرفی شیعه به غرب چهکارهایی میتوانیم بکنیم؟
امروز ما در دهکدهی جهانی زندگی میکنیم. به نظر من باید از جایی شروع کنیم. ایده آلش این است که دانشجوهایمان در خارج با آنها ارتباط بگیرند و برنامه داشته باشند. ولی قبل از آنها از راه رسانههای جمعی و فضای مجازی میتوان کارهایی کرد. در غرب تشنگی مردم زیاد است و مردم آمادگی پذیرش اینگونه محصولات هستند.
شما الحمدالله در خبرگزاریتان خیلی زیاد زحمت میکشید و موفق هستید. اما بااینوجود اگر ده تا پنج درصد همین زحمت را وقف کارهایی به زبان انگلیسی کنید؛ بعد خودتان میبینید نتیجهی کارهایتان چه میشود. از این طریق این کارها میآیند سراغ شما و با شما ارتباط میگیرند و شما هم با فضای آنها آشنا میشوید.
لینک کوتاه: https://snn.ir/002M4u لینک کپی شد
این خبر را به اشتراک بگذارید