به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، ایران و روسیه در دو سال اخیر و به ویژه پس از رفع تحریم ها دوره جدیدی از روابط را آغاز کردهاند و همکاری های دو کشور در موضوع سوریه زمینه جدیدی از همکاری های نظامی میان دو کشور را فراهم نموده و قدرت مانور روسیه در سطح منطقه را به لحاظ نظامی افزایش داده است. همکاری میان یک قدرت منطقه ای مانند جمهوری اسلامی ایران و یک قدرت جهانی مانند روسیه در هر سطحی که میسر شود، می تواند پیامدهایی استراتژیک برای منطقه و جهان در پی داشته باشد. با توجه به این شرایط و نظر به اهمیت موضوع، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) گفتگویی را با امیر دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان ترتیب داده است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
ایراس: ایران و روسیه در دو سال اخیر و به ویژه پس از رفع تحریم ها دوره جدیدی از معامله های نظامی را آغاز کرده اند. از نظر شما تا چه اندازه روابط ایران و روسیه در این همکاری های نظامی از یک رابطه ساده خریدار- فروشنده فراتر می رود و به یک همکاری نظامی استراتژیک نزدیک می شود؟
امیر دریابان علی شمخانی: خرید و فروش سلاح بخش بسیار کوچکی از روابط دفاعی میان جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه است. از نظر ما، این روابط به ویژه از زمان ورود جدی و موثر روسیه به صحنه مبارزه با تروریسم در سوریه به شکل راهبردی در جریان است و همکاری های نظامی و دفاعی مشترک با توجه به وجود منافع مشترک شکل گرفته است.
همکاری راهبردی هم به لحاظ سطح روابط و دیدارها میان روسای جمهور دو کشور، ملاقات ها وتماس های روسای ستادهای کل نیروهای مسلح، شورای امنیت ملی و وزارت دفاع پیگیری می شود و هم به لحاظ میدانی و اقدامات عملیاتی در صحنه قابل مشاهده است.
برخلاف برخی از کشورهای منطقه که صرفا خریدار و انباردار سلاح های آمریکایی هستند، ایران نوع سلاح مورد نیازش را خود انتخاب می کند و البته نسبت به سلاح هایی که در داخل طراحی و تولید می شوند نیز بسیار محدود هستند.
ایراس: همانطور که می دانیم همکاری های ایران و روسیه در موضوع سوریه زمینه تازه ای از همکاری های نظامی میان دو کشور را ایجاد کرده است (مانند شلیک موشک های کروز از طریق ایران و استفاده از پایگاه نوژه) و قدرت مانور روسیه در سطح منطقه را به لحاظ نظامی افزایش داده است. آیا ایران نگران این افزایش قدرت مانور روسیه در منطقه نیست؟
امیر دریابان علی شمخانی: طبیعتاً زمانی که مانورهای نظامی با هماهنگی و هدف مشترکی صورت گیرد جای نگرانی وجود ندارد. ما نگران مانور نظامی کشورهایی هستیم که در مسیر خلاف تامین امنیت در منطقه حرکت می کنند. کشورهایی که حامی تسلیحاتی، مالی و اطلاعاتی داعش و دیگر گروه های تروریستی هستند، برای حمایت از آن ها در شورای امنیت قطعنامه پیشنهاد می دهند و همچنین مانع از حل سیاسی بحران های امنیتی در سوریه و یمن می شوند.
همکاری های ایران و روسیه نیز در چارچوب همکاری های راهبردی مشترک به منظور مقابله با تروریسم در منطقه صورت می گیرد و طرفین در این زمینه هم سود هستند.
ایراس: از زاویه دیگر، آیا این همکاری های نظامی را باید مقدمه یک ائتلاف منطقه ای و یا حتی جهانی جدید دانست یا صرفا یک همکاری های مقطعی است که تاثیر ماندگاری بر روابط مناسبات منطقه ای وجهانی ندارد؟
امیر دریابان علی شمخانی: در صورت استفاده از ظرفیت ها و فرصت های پدید آمده می توان شاهد ائتلاف های منطقه ای موثر به منظور تامین امنیت منطقه و جهان بود. نمونه اخیر ائتلاف میان ایران، روسیه، سوریه عراق و حزب الله لبنان در صحنه سوریه توانست معادلات را تغییر داده و تروریست ها را پس از سال ها عقب براند و حلب را آزاد نماید.
از نظر من این ائتلاف ها از شکل مقطعی به واسطه اینکه هدف آن ها مقطعی نیست عبور کرده اند. بی تردید هنوز تهدید تروریسم در رأس تهدیدات امنیتی ملی جامعه جهانی است. اگر چه قدرتمندترین گروه تروریستی یعنی داعش در طی دو سال اخیر روند رو به اضمحلالی داشته و اکثر مناطق تحت تصرف خود در عراق و بسیاری از مناطق تحت کنترل در سوریه را از دست داده است، اما این به مفهوم کاهش تهدید تروریستی نیست.از یک سو، جغرافیای عملیاتی داعش از سوریه و عراق به مناطق جدید تغییر خواهد کرد و از سویی دیگر، ماهیت تهدید از نظامی و تصرف سرزمینی به تهدید امنیتی و تروریستی تغییر خواهد کرد. بدین منظور حفظ ائتلاف ها با توجه به این تغییرات در معادلات راهبردی و امنیتی ضروری است.
این ائتلاف حتی اگر نیازی به اقدام نظامی نیز نداشته باشد اما از نظر فکری بسیار حائز اهمیت است. چرا که روش مقابله با یک تشکیلات تروریستی متفاوت از شیوه مقابله با تفکرات تروریستی است که ریشه کنی تفکر تروریستی مستلزم از بین بردن زمینه های آن و اصلاح تفکرات انحرافی و افراطی است.
ایراس: همکاری میان یک قدرت منطقه ای مانند ج.ا.ایران و یک قدرت جهانی مانند روسیه در هر سطحی که باشد نه تنها پیامدهای استراتژیک برای منطقه و حتی جهان خواهد داشت، بلکه ممکن است ج.ا.ایران را به مسیری هدایت کند که عملا راه بازگشتی برای آن وجود نداشته باشد. تا چه اندازه جمهوری اسلامی ایران قادر است که هم از محاسن همکاری با یک قدرت جهانی بهره ببرد و هم اسیر بازی قدرت های جهانی نشود؟
امیر دریابان علی شمخانی: همکاری میان ایران و روسیه در موضوع مبارزه با تروریسم در ابتدا در چارچوب عزم روسیه برای پشتیبانی از دولت قانونی سوریه در جنگ با تروریسم و منافع راهبردی مشترک در این بخش آغاز شد و ادامه پیدا کرد . به صورت طبیعی برخی مواقع ممکن است اهداف ما در موضوعی مثل رژیم صهیونیستی همراستا نباشد که طبعاً در این خصوص به شکل دیگری عمل خواهد شد. اما هر کشوری دارای استقلال است و سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی خود تنظیم می نماید. سیاست ج.ا.ایران نیز از ابتدای انقلاب بر مبنای اصل استقلال و عدم وابستگی به قدرت های جهانی دنبال شده است. توجه شود که همکاری به معنای عبور از استقلال نیست بلکه هدف های مشترکی وجود دارد که می تواند در قالب همکاری به آن ها دست یافت.
از سوی دیگر پس از همکاری های راهبردی میان ایران و روسیه در سوریه، وضعیت معادلات سیاسی نیز تغییر کرده است. زمانی آمریکا و چند کشور عربی با لابی های مالی سعی داشتند مشروعیت دولت قانونی سوریه را زیر سوال ببرند اما امروزه ضمن تثبیت وضعیت و اقتدار دولت سوریه، مذاکرات آستانه شکل گرفته که بخش مهمی از پیشرفت در روند سیاسی و مذاکرات را پیش می برد. این واقعیت هایی است که طی 6 سال بحران سوریه بایستی دیده شود و تحلیل از همکاری بدون در نظر گرفتن وضعیت گذشته و امروز سوریه کامل نخواهد بود.
ایراس: در صحنه عملیاتی نبرد در سوریه تلاش هر دو کشور ایران و روسیه این بود که روسیه به نیروی هوایی ایران و ایران به نیروی زمینی روسیه تبدیل نشود. در واقع ما با الگوی همکاری بدون تعهد میان ایران و روسیه در سوریه مواجه بودیم. اگرچه این الگو تا حدود زیادی در صحنه عملیاتی با موفقیت همراه بود، اما چنین الگویی هیچ الزامی برای تداوم در صحنه سیاسی ایجاد نمی کند. با توجه به این مسئله ایران چه ابزاری برای تداوم این همکاری در مرحله مذاکرات سیاسی در اختیار دارد؟
امیر دریابان علی شمخانی: پیش فرض این سوال قابل تایید نیست. همکاری نظامی راهبردی به این معناست که از ظرفیت های نظامی یکدیگر به منظور هم افزایی و دست یابی به اهداف طی یک اتاق فرماندهی مشترک استفاده شود. توانایی هر یک از کشورها و گروه ها نیز در وضعیت میدانی کاملاً مشخص است و اگر احساس استقلال و بی نیازی در طرفین به یکدیگر وجود داشت اصولاً ائتلافی برای همکاری نیز شکل نمی گرفت.
همانطور که بیان شد این الگوی همکاری در عرصه سیاسی نیز موفقیت های خود را نشان داده است که نمونه بارز آن شکل گیری مذاکرات آستانه است که طی آن، جداسازی صف مسلحین سوری از گروه های تروریستی و برقراری آتش بس با آنهاو اخیراً نیز تعیین مناطق کاهش تنش در سوریه مورد تصویب قرار گرفت که گامی بسیار مهم است.
مهمترین مسئله این است که تحلیل مشترکی نسبت به آینده تحولات منطقه، فراگیر شدن خطر گروه های تروریستی و نقش منفی آمریکا و ائتلاف های ساختگی آن در منطقه وجود دارد که بر اساس آن انسجام خوبی در استراتژی ها در مبارزه با تروریسم و تبادل تجارب شکل گرفته است.