میرسلیم گفت: بنیصدر در فرانسه مشغول نظریهپردازى بود و در زمینه جامعه و سیاست، بدون امکان صحهگذارى اجتماعى آن نظریات تألیفاتى داشت. وی، چون سالهاى متمادى از جامعه ایران دور افتاده بود، از ظرفیت و تجربه لازم براى مواجهه با مسائل کشور و انقلاب اسلامى برخوردار نبود و در مقابل تحولات روزمره جامعه انقلابى نمىتوانست سعه صدر نشان دهد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سید مصطفی میرسلیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال ۵۸ تا سال ۶۱ معاونت سیاسی اجتماعی وزارت کشور را بر عهده داشت، در طول این مدت مسئولیت اجرایی همهپرسی قانون اساسی، برگزاری اولین دورههای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی را نیز عهدهدار بود. از این رو در متن بسیاری از وقایع سالهای اولیه استقرار نظام جمهوری اسلامی بوده است.
وی همچنین یکی از افرادی بود که در نخستین روزهای ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر به عنوان نخستوزیر پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. میرسلیم در آن زمان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود. وی که شناخت فراوانی از بنیصدر دارد طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار "پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی" قرار داده است به بررسی سابقه، نحوه ورود بنیصدر به ارکان نظام، اشتباه وی در تحلیل انقلاب، مناسبات با روحانیت و ارتباط با منافقین پرداخته است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
** بنیصدر در مقابل تحولات روزمره جامعه انقلابی نمیتوانست سعهصدر نشان دهد
ابوالحسن بنیصدر در فرانسه مشغول نظریهپردازى بود و در زمینه جامعه و سیاست، بدون امکان صحهگذارى اجتماعى آن نظریات تألیفاتى داشت. وی، چون سالهاى متمادى از جامعه ایران دور افتاده بود، از ظرفیت و تجربه لازم براى مواجهه با مسائل کشور و انقلاب اسلامى برخوردار نبود و در مقابل تحولات روزمره جامعه انقلابى نمىتوانست سعه صدر نشان دهد.
**خودباوری اغراقآمیز بنیصدر را به شیفتگی از خویش کشاند
بنیصدر بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، بدون هیچ تجربه عمل انقلابى در کشور پا به صحنه ملتهب ایران مىگذارد و سریعا گرفتار کیش شخصیت، که خود او نظریهپردازش بود، مىشود و به آفات قدرت مبتلا مىگردد. خودباورى اغراقآمیز، او را به شیفتگى از خویش مىکشاند.
**اشتباه در تحلیل انقلاب و شناخت امام
به دلیل بیگانه بودن با واقعیتهاى انقلاب اسلامى و همدل نبودن با امام، به تحلیلهاى خودبافته و غلط مىرسد و امر بر او مشتبه مىشود و خود را برتر از صاحبان انقلاب قلمداد مىکند.
**بنیصدر نسبت به شهید بهشتی حسادت میورزید
عدهاى از روحانیان به مناسبت شناختى که از پدرش داشتند، با عاطفه متوجه او شدند و او براى استحکام جایگاه خویش از آنها استفاده ابزارى کرد، به گونهاى که حتى جامعه روحانیت مبارز تهران او را نامزد انتخابات ریاست جمهورى اول معرفى کرد. اما بنیصدر با بقیه روحانیان به مقابله و حتى مبارزه برخاست. بیش از همه وی نسبت به شهید بهشتى حسادت مىورزید.
** مرحوم آیت میگفت: بنیصدر قالتاق سیاسی است
بنیصدر کسانى را که در انقلاب استخوان خرد کرده بودند ارزش نمىنهاد و بسیارى را تمسخر مىکرد. مرحوم آیت او را شارلاتان (قالتاق) سیاسى خطاب کرد. او با حزب جمهورى اسلامى از سر حقد برخورد مىکرد و از این لحاظ مردم سالارى را، وقتى موافق طبعش نبود، بر نمىتافت.
**افتادن در دام منافقان
بنیصدر به راحتى با منزوى کردن خود از انقلابیون اصیل گرفتار وسوسههاى منافقان شد و نهایتاً براى نجات خود چارهاى نیافت جز آن که به آنها پناه ببرد؛ پس در دام آنها افتاد و اسیرشان شد.
**عدم درک جایگاه مشاورت
او منزلت مشاورت را متوجه نبود و لذا افراد فرصتطلب زیادى به عنوان مشاور دورش جمع شدند و با اطلاعرسانىهاى مغرضانهاى که خوشایند او بود، بر باورهاى غلط او صحه گذاشتند و اشتباهات سیاسى او را دامن زدند.
**ضعف خانواده
انسجام خانوادگى او و مراعات مراتب عفت و حرمتها به تدریج تضعیف شد به گونهاى که در جمع خانوادگى، از برخوردهاى تمسخرآمیز و طنزآلود با انقلاب ابا نداشتند.