آخرین اخبار:
کد خبر:۶۳۳۷۵۷
شهید حمیدرضا زمانی،

مدافع حرمی که برای دفاع از کربلا سرش رفت

شهید حمیدرضا زمانی پس از حضور در صفوف مدافعان حرم در ۴ آبان ماه ۱۳۹۳ مصادف با اول ماه محرم در عملیات عاشورا و آزاد سازی شهر «جرف الصخر» که گلوگاه مهم در تأمین امنیت کربلا بود؛ بر اثر اصابت گلوله راکت به درجه رفیع شهادت رسید و تنها سر خونین و دست قطع شده او به میهن بازگشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ همسر شهید مدافع حرم حمیدرضا زمانی در ویژه برنامه " در کوی نیکنامان" با بیان این مطلب گفت: شهید «حمیدرضا زمانی» همزمان با نخستین روز از ماه محرم و ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در سال ۱۳۹۳ به شهادت رسید.

وی با با تأکید بر اعتقادات عمیق و علاقمندی شهید به اهل بیت علیهم السلام افزود: تقریبا هر وقت با هم صحبت می‌کردیم همسرم خیلی از ائمه اطهار و اهل‌بیت صحبت می‌کرد برای من ارادت خاص او به اهل بیت اثبات شده بود و او دقیقا همان کسی بود که من در ذهنم تصور می‌کردم، چون همیشه می‌خواستم همسر آینده ام معقتد و مذهبی باشد.

این همسر شهید با بیان اینکه با خانواده شهید همسایه بودیم و قبل از خواستگاری و صحبت‌های مربوط به ازدواج شناختمان در حد دو همسایه بود، اظهار داشت: رفت و آمدهایمان با خانواده شهید به همسایه بودنمان محدود نبود، اما آنقدر‌ها هم جدی نبود مثلا با هم هیأت می‌رفتیم تا اینکه پدر حمید با پدرم درباره ازدواج پسرش صحبت می‌کند و یک روز را برای آمدن به خانه ما تعیین می‌کنند.

وی تصریح کرد:برخلاف تصور همه نه تن‌ها نظامی و سپاهی نبود بلکه کارمند هم نبود همسر شهیدم شغلش آزاد بود و تراشکاری می‌کرد.

همسر شهید زمانی با اشاره به اینکه یک روز خیلی جدی بمن گفت: "دیگه نمیتونم بی‌تفاوت زندگی کنم نمی‌تونم نسبت به اتفاقی که توی سوریه می‌افته سکوت کنم و برای حفظ حرم اهل بیت (س) به عراق یا سوریه نروم"، ادامه داد: خاطرم هست تلویزیون اخبار مربوط به عراق و سوریه را پخش می‌کرد و حمید با حساسیت کامل همه اخبار را دنبال می‌کرد و درست زمانی که خبر تهدید حرمین پیش آمد؛ وقتی گفتند ممکن است تروریست‌ها آسیبی به حرم اهل‌بیت بزنند حمید خیلی ناراحت شد.

وی با تأکید بر اینکه پذیرفتن اینکه همسرت در آن شرایط برود وسط غائله جنگ خیلی سخت است، ادامه داد: دخترم کوچک بود ما مستأجر بودیم و شرایط مالی خوبی نداشتیم حتی پدر و مادر حمید هم وقتی از تصمیمش باخبر شدند گفتند در نبودنت همسر و دختر اذیت می‌شوند نرو، اما انگار حرف هایم تغییری در تصمیمش ایجاد نمی‌کرد من هم در نهایت رضایت دادم که برود.

همسر شهید زمانی عنوان کرد: سه دوره ۴۵ روزه به جبهه مقاومت اسلامی اعزام شد برای اینکه ما را نگران نکند مدام می‌گفت: من در خط جنگ نیستم و در آشپزخانه کار می‌کنم، اما من و خانواده اش هیچوقت باور نکردیم.

وی با بیان اینکه هشت سالی از ازدواجمان می‌گذشت حلنا بزرگتر می‌شد و فرزند دوم مان هم در راه بود، گفت: شش ماهه باردار بودم خبر شهادت همسرمم را آوردند اصلا هیچوقت انتظار شهید شدنش را نداشتم و حتی به لحظه شنیدن خبر شهادتش فکر هم نمی‌کردم.

همسر شهید حمیدرضا زمانی با بیان اینکه شهید در خواب از مادرش خواسته بود پسرمان هم نام خودش باشد، افزود: ۴ ماه بعد وقتی قرار بود فرزندم به دنیا بیاید مادرشهید زمانی در خواب دیده بود که حمیدرضا با لباس نظامی وارد منزل شده بود، نوزادی که نورانی بوده را به او سپرده و گفته بود "فرزندم را به شما می‌سپارم مواظبش باشید " همین خواب باعث شد مادرشهید اصرار کنند که نام حمیدرضا را برای فرزندش انتخاب کنیم.

وی با اشاره به اینکه حمید فرزند دومش را ندید، اظهار داشت: حمیدرضا ۴ ماه بعد از شهادت پدرش بدنیا آمد هربار که اسمش را صدا میزنم احساس می‌کنم قرار است این حمیدرضا راه حمیدرضای شهید مدافع حرم که پدرش بود را ادامه دهد.

همسر شهید زمانی در پایان با بیان اینکه حلنا هنوز چشم انتظار هدیه پدرش است، عنوان کرد: آخرین بار که از منطقه زنگ زد به حلنا گفته بود برایت عروسک می‌آورم بعد از خبر شهادتش خیلی‌ها برای حلنا عروسک هدیه آوردند، اما دخترم هنوز می‌گوید "من عروسک نمی‌خوام بابام قول داده وقتی برگرده برام عروسک میاره".
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار