آخرین اخبار:
کد خبر:۶۶۴۴۱۳
فجرنگار ۴ / روزنوشت‌های خبرگزاری دانشجو از جشنواره فیلم فجر؛

مسیر انحرافی «کامیون» در جشنواره

کارگردان جشنواره‌ای سینمای ایران سعی کرده فضایی هالیوودی را در محدوده قوانین سینمای ایران و به شکل ظاهرا اخلاقی درست بکند.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛  آرش فهیم

«کامیون» یک فیلم به اصطلاح جاده‌ای است که درام آن در مسیری انحرافی شکل می‌گیرد!
زن و مردی از دو ملت، قوم، مذهب و گروه سنی متفاوت که ناخواسته در یک سفر با هم همراه می‌شوند و رفته رفته به هم وابسته می‌شوند. زن از وطن ناامن خود بریده و گریخته و به مرد و وطنی دیگر پناه آورده تا همسر مفقود شده خود (بروژ) را بیابد. اما در این میان، بین زن و مرد، نوعی وابستگی و ارتباط عاطفی ایجاد می‌شود.
ایده اولیه «کامیون» که هیچ ارتباطی هم با مسائل منطقه و داعش نداشته، ایجاد ارتباط و علقه از طریق دو چشم است. چون زن ایزدی در بیشتر لحظات فیلم، روبنده به رخ دارد و فقط دو چشمش به چشم می‌آید. قرار داشتن عکس دو نگاه بر صدر اتاق کامیون نیز تلمیحی به همین ماجراست. اما درام کامیون دقیقا در مسیری حرکت می‌کند که مقصد ندارد؛ پیوند عاطفی زن متأهل با یک مرد غریبه در طی یک سفر! ماجرایی که در فیلم‌های هالیوودی و بالیوودی بسیاری تکرار شده است و این بار کارگردان جشنواره‌ای سینمای ایران سعی کرده چنین فضایی را البته در محدوده قوانین سینمای ایران و به شکل ظاهرا اخلاقی درست بکند.
اما ساختار فیلم «کامیون» نیز همچون محتوای آن دچار ضعف اساسی است. در خبر‌ها آمده بود که فیلم جدید کامبوزیا پرتوی با موضوع تکفیری‌ها و داعش ارتباط دارد. اما به جز سکانس افتتاحیه فیلم که به بازسازی نه چندان هنرمندانه به اسارت بردن زنان ایزدی توسط داعش می‌پردازد، این موضوع هیچ کارکردی در طول داستان فیلم ندارد. به طوری که می‌توان هر ماجرای دیگری را به جای سکانس افتتاحیه قرار داد! مثلا می‌توان داستان یک بانوی افغانستانی را که برای جست وجوی شوهرش به تهران می‌آید را جایگزین کرد.
اتفاقات داستان فیلم، ارتباط ارگانیکی با هم ندارند. طبق اصول فیلمنامه نویسی –همچنین داستان نویسی- هر اتفاقی در طول روایت باید معلول اتفاق قبلی باشد و هر حادثه‌ای باید علت واقعه بعدی بشود. اما در «کامیون» همه اتفاقات صرفا برای این رخ می‌دهند تا زمان فیلم را پر کنند! مثلا در یک سکانس این فیلم می‌بینیم که سرنشینان کامیون برای یافتن شوهر زن ایزدی به مغازه‌ای که او قبلا در آن کار می‌کرده می‌روند و مغازه دار از پاکدستی و چشم و دل سیر بودن بروژ سخن می‌گوید. اما در مرحله بعدی جست وجو، همکاران بروژ به او توهین می‌کنند و به قصد گرفتن خسارت یا دین، به اموال و حتی فرزند بروژ حمله می‌برند. هیچ گاه مشخص نمی‌شود که بروژ چه کرده و چرا یکجا او را تحسین می‌کنند و جایی دیگر تخریب! به طور کلی فیلمنامه این أثر خلل‌های بسیار زیادی دارد و بین اتفاقات هیچ چفت و بستی ایجاد نشده است. از همه بدتر انتهای فیلم است. جایی که راننده کامیون رد و نشان جدیدی از بروژ می‌یابد و می‌فهمد که می‌توان جای او را در محلی پیرامون تهران یافت. اما وقتی به آنجا می‌روند، هیچ کاری برای ردگیری بروژ انجام نمی‌شود و ناگهان زن ایزدی و برادر شوهرش تصمیم می‌گیرند که همانجا اتاقی را اجاره کنند و بمانند!
بخش مضحک فیلم، حضور چند دقیقه‌ای نیکی کریمی در نقش خودش است! آخر هم معلوم نشد که کارکرد حضور وی و پیدا شدن عکس یادگاری او با بروژ چیست؟ احتمالا این ماجرا نیز همچون بسیاری دیگر از اتفاقات فیلم، فقط برای پر کردن زمان فیلم بوده و بس!
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار