در یادداشت امروز کیهان آمده است: رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنرانی روز ۱۴ خرداد در حرم مطهر امام خمینی (ره) به راهبرد سه وجهی دشمن در مقطع فعلی پرداخته و «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی» را محورهای این راهبرد معرفی کردند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد صرفی در یادداشت امروز کیهان نوشته است: رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنرانی روز ۱۴ خرداد در حرم مطهر امام خمینی (ره) به راهبرد سه وجهی دشمن در مقطع فعلی پرداخته و «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی» را محورهای این راهبرد معرفی کردند. شناخت مختصات هر کدام از این محورها، چگونگی پیوند و اثر تشدید کنندگی آنها بر یکدیگر برای شناخت نقشه راه دشمن و خنثیسازی آن ضروری است. درباره طرح دشمن برخی نکات قابل تامل و مهم است. همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این سخنرانی اشاره فرمودند، برخلاف تبلیغات رایج دشمن هدف اصلی تحریمها مردم ایران هستند و نه حکومت ایران. دوگانهسازی میان مردم و نظام جمهوری اسلامی مسئلهای است که در اغلب موضعگیریهای مقامات طراز اول آمریکایی دیده میشود. ترامپ در سخنرانی نوروزی امسال خود و سخنرانی ۸ می (روز خروج از برجام) آشکارا سعی کرد چنین دوگانهای بسازد و مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا و جان بولتن مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز در موضعگیریهای مهم خود این دست فرمان را حفظ میکنند. اما ترامپ و مردانش درباره هوش ایرانیها دچار خطای محاسباتی در حد فاجعه هستند. ترامپی که سفر ایرانیها به آمریکا را ممنوع کرده و بولتن که معتقد بود برای توقف فعالیتهای هستهای ایران باید این کشور را بمباران کرد، چطور انتظار دارند مردم ایران ادعاهای ابلهانهشان را باور کنند؟! آنهایی که درباره میزان خصومت و دشمنی آمریکا با ملت ایران دچار شبهه و سؤال هستند، کافی است کتاب جدید ریچارد نفیو -مشهور به معمار تحریمهای ایران- را که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس ترجمه شده، مطالعه کنند. نفیو در این کتاب با عنوان «هنر تحریمها» که به طور ویژه به موضوع تحریمهای ایران میپردازد، به طور صریح و واضح مینویسد نباید از ترس مسائل بشردوستانه و تحت فشار قرار گرفتن مردم کشور هدف، فشار تحریمها را در برخی موارد کم کرد چرا که اساساً هدف تحریم ایجاد درد است و با دغدغههای اینچنینی تضاد دارد. وی مینویسد؛ «هدف غایی از اعمال تحریمها، درد و تغییر در سیاستهای کشور هدف است و اگر بخواهیم بعضی از این دردها و فشارها را از برنامه تحریم برداریم ممکن است جنبه تبلیغاتی بهتری پیدا کند، اما هدف تحریمها و کارایی و اثرگذاری آن در جنبه عملی از بین خواهد رفت و اگر تحریمکننده بخواهد مسائل بشردوستانه را نیز مد نظر قرار دهد عملاً دردی که از تحریمها بهوجود میآید را نیز کاهش داده است.» تمام شدن رادیو داروهای ایران که در درمان بیماری سرطان کاربرد دارد و ممانعت غربیها از دادن سوخت ۲۰ درصد برای تولید رادیو دارو به ایران یکی از این نمونههای دردآور و البته عبرتآموز است. ماجرایی که در نهایت با مجاهدت علمی و گمنام دکتر شهریاری منجر به خودکفایی کشور در این زمینه شد و دشمن را چنان عصبانی و خشمگین کرد که پاسخ این دانشمند بزرگ و مخلص را با ترور دادند. شاید برخی مدعی شوند آنچه امروز با آن مواجهیم و تهدید به تحریم و ایجاد مشکل برای ملت ایران مربوط به فلان حزب یا چهره سیاسی است و عمومیت ندارد و مثلاً دموکراتها اهل تعامل و مذاکرهاند و جمهوریخواهان اهل فشار و جنگافروزی! بررسی روند کاری ریچارد نفیو برای ایجاد حداکثر فشار به ایران، برای ابطال این فرضیه کفایت میکند. نفیو کار خود را در دولت بوش پسر از حزب جمهوریخواه آغاز کرد و با روی کار آمدن باراک اوبامای دموکرات، وی جزو معدود مدیرانی بود که تغییر نکرد و بهقول خود آمریکاییها این پیامی برای ایران بود که سیاست فشار تغییر نکرده است. اما اینکه چرا عدهای در داخل کشور اصرار دارند پیامها و مواضع صریح و بیپرده آمریکاییها را در داخل به نحو دیگری جلوه دهند، به محور دوم نقشه دشمن یعنی «عملیات روانی» باز میگردد. مشاهدات و تجربیات -بهخصوص در چند سال اخیر- نشان میدهد این محور اصلیترین محور فعالیت دشمن است و بیشترین تمرکز و سرمایهگذاری در این جبهه انجام شده است. گزارش چندی پیش رویترز از آموزش فارسی در سرزمینهای اشغالی به صهیونیستها یکی از هزاران نشانه این جبهه گسترده و پیچیده است. فضای مجازی با مختصات خاص خود که فراگیری و سهلالوصول بودن، از مهمترین ویژگیهای آن است، انعطافپذیری و پتانسیل بسیار بالایی به این موضوع بخشیده است. میتوان و باید این مسئله را از زوایای متنوع و گستردهای مورد تحلیل و موشکافی قرار داد، اما در این مجال به سه نکته کوتاه بسنده میشود. اول آنکه نباید مقهور قابلیتهای تکنیکی و سختافزاری، فعالیت گسترده و پر سر و صدای دشمن در این حوزه شد. هیچ آفتی بالاتر از مرعوب شدن در جبهه نبرد نیست. آنکه مرعوب میشود، با دست خود، خود را نابود میکند. اگر قرار به محاسبات تحمیلی دشمن باشد، ایران باید همان سال ۱۳۵۹ و در پی هجوم ارتش بعث با پشتیبانی بلوک شرق و غرب، دستها را بالا برده و تسلیم میشد. نکته دوم آنکه در جنگ روانی طرفی برنده است که در حالت آفند قرار دارد. نقل قولی انگلیسی میگوید؛ تا حقیقت شلوار خود را بالا بکشد، دروغ نصف دنیا را طی کرده است! نمیشود و نباید همیشه در موضع واکنش و انفعال بود. فضای مجازی و جهان شبکهای همانقدر که برای دشمن فرصت است برای ما نیز میتواند فرصتساز باشد. همت و خلاقیت لازم دارد و البته کار گروهی و همافزایی. نکته سوم آنکه عملیات روانی دشمن که زمانی رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان تهاجم و شبیخون فرهنگی نیز یاد کردند، نسبتی فوقالعاده ظریف و البته حساس و موثر در زمینه فشار اقتصادی دشمن دارد. نفیو در کتاب خود به ظرایف این موضوع به خوبی میپردازد. بطور خلاصه در این زمینه میتوان گفت؛ استحاله فرهنگی جامعه، پیشزمینه و جاده صافکن فشار اقتصادی دشمن است و آنان که به ایمان، فرهنگ و باورهای عمیق جامعه میتازند، پیشقراولان چریکهای اتاق جنگ آمریکا یعنی وزارت خزانهداری این کشورند. فشار اقتصادی دشمن مشکل و مانع ایجاد میکند و عملیات روانی آن، مشکلات را صدچندان و البته لاینحل نشان میدهد. ترکیب این دو محور شوم، زمینه را برای فشار عملی فراهم میسازد که عبارت از ایجاد ناآرامی و آشوب در کشور با سوءاستفاده از مطالبات طبیعی و برحق مردم است. رسیدگی به موقع و صادقانه مطالبات بحق مردم از سوی مسئولان و پرچمداری رسانههای خودی در طرح و پیگیری این مطالبات، از جمله سرفصلهایی هستند که فشار عملی دشمن را خنثی میکند. ترامپ برخورد با ایران را با معاملات تجاری اشتباه گرفته است. شش رئیسجمهور پیش از او نیز روی شکست جمهوری اسلامی شرطبندی کرده بودند و باختند. سیاست او نیز تا کنون تنها یک نتیجه بیشتر نداشته است؛ افزایش انسجام و اتحاد ملت ایران.