هرچه بیشتر درباره امور جنسی با نوجوانان حرف بزنید، آنها روابط جنسی بیشتری خواهند داشت و نتیجه کار، بارداریهای ناخواسته بیشتر خواهد بود.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، شاید با خود بیندیشید این موضوع که خیلی روشن است. اما دهههاست که تشکیلات لیبرال دقیقا عکس این میاندیشد. به اعتقاد آنها اگر درباره خطرات رابطه جنسی محافظت نشده با نوجوانان حرف بزنید، آنها کمتر این کار را انجام میدهند یا تفکرات ناشی از قضاوت سوء آنها از بین خواهد رفت.
اما اکنون یک مطالعه دانشگاهی کاملا نشان داده که این افکار مترقیانه چقدر گمراهکننده بودهاند.
«دیوید پتون» از مدرسه بازرگانی دانشگاه ناتینگهام و «لیام رایت» از دانشگاه شفیلید دریافتهاند در مناطقی که شوراها بودجه خود را برای برنامههای آموزش امور جنسی به شدت کم کردهاند، بارداری نوجوانان عملا کاهش یافته است.
به نوشته نشریه هلت اکونومیکز این دو چهره دانشگاهی به این نتیجهگیری رسیدهاند که «صرف هزینه روی پروژههای مرتبط با بارداری نوجوانان میتواند نتایجی وارونه به بار بیاورد.»
به عبارت دیگر هرجا که دولت تلاش کرده با آموزش امور جنسی به نوجوانان آنها را از رفتن به سمت روابط جنسی دلسرد کند، نتیجه عکس حاصل شده است.
این مطالعه اثرات کاهش شدید بودجه را بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸ از سوی مقامات محلی مورد بررسی قرار میدهد؛ بودجهای که تا پیش از آن در قالب میلیونها دلار هر سال صرف تدارک تمهیدات پیشگیری جنسی نظیر در دسترس قرار دادن قرصهای نظارت بعد از رابطه، استخدام هماهنگکنندههای کارشناس در زمینه بارداری نوجوانان، راهاندازی کلینیکهای سلامت جنسی و برگزاری کلاسهای آموزش سکس و روابط بین دو جنس در مدارس میشد.
نکته تکاندهنده این است که این تازهترین مطالعه دقیقا همان چیزی را ثابت میکند که عدهای از ما که در این حوزه صاحب تخصص هستیم، سالها از آن سخن میگفتیم.
به طور خاص در سال ۲۰۰۴ گزارشی از سوی تراست آموزش خانوادگی- یک اندیشکده مستقل که اثرات فروپاشی خانواده را مورد مطالعه قرار میدهد- نشان میداد در مناطقی که بیشترین پروژههای مرتبط با بارداری نوجوانان در آنها اجرا میشد، بارداری درمیان نوجوانان در حال افزایش بود.
در این گزارش – با عنوان آموزش جنسی یا شستشوی مغزی؟ - به طور مشخص آمده بود که جزوههای آموزشهای صریح جنسی و کاندوم رایگانی که در قالب طرحهای دولتی در اختیار دختران کمسن و سال قرار داده میشود، صرفا آنها را تشویق به برقراری روابط جنسی میکند. این گزارش ادعا میکرد که ارتباط مستقیمی بین آموزش جنسی به نوجوانان از این نوع و افزایش شمار نوزادن متولد شده وجود دارد.
امروز یک بار دیگر شواهد روشنی از وجود ارتباطی مستقیم بین آموزش جنسی و نوجوانانی که اقدام به برقراری رابطه جنسی میکنند وجود دارد. با این حال رویکرد دولتی اصرار بر این دارد که آموزشهای جنسی- از سنینی هر چه پایینتر- تنها پاسخ این بحران است.
تنها در سال جاری رویال اسنت اختصاص داده شده به کودکان و قانون کار اجتماعی سال ۲۰۱۷ تمام مدارس راهنمایی در انگلیس را ملزم به آموزشهای جنسی و مدارس ابتدایی را ملزم به گنجاندن مفاهیم مربوط به «روابط» در برنامه درسی میکند.
اگرچه برای برخی از دانشآموزان این نوع درسها میتواند در سن مناسب مفید باشد، اما هم اکنون با فشار شدیدی از ناحیه صنعت آموزش جنسی مترقیانه برای پایین آوردن مداوم سن آموزش این مفاهیم مواجهایم.
چند سال پیش تحقیقی که از سوی خیریه موسسه مسیحی انجام شد، دریافته بود که مدارس ابتدایی از درسهای آموزش جنسی با استفاده از تصاویر گرافیکی به شکل قصههای مصور با توضیحات همراه با کاریکاتور درباره خودارضایی و ارگاسم و طرحهایی مدادی برای توضیح تفاوت بین ناهمجنسخواهی و همجنسخواهی چشمپوشی کردهاند.
در عین حال ماه گذشته نمایندگان کنفرانس اتحادیه ملی معلمان در کرادیف خواستار آن شدند که به کودکان نوپا در مهدکودکها درباره مسائل مربوط به دوجنسگرایی، همجنسگرایی و اختلال هویت جنسی آموزش داده شود. گذشته از اینکه چنین کاری سرقت خوفانگیز معصومانگی از کودکان است، این رویکرد نسبت به آموزشهای جنسی حتی برای کودکان بزرگتر همچون سیلی بر صورت عقل سلیم است.
اگر آموزشهای جنسی به کودکان را در سنینی هرچه پایینتر شروع کنید، پیامد اجتنابناپذیری که در پی میآید این خواهد بود که آنها از سنینی هرچه پایینتر دست به کار خواهند شد و برای تجربه کردن این روابط تلاش خواهند کرد.
دلیل چنین اتفاقی این است که مقدار اندکی از این آموزشهای جنسی با ممنوعیتهای اخلاقی یا هر پیام خویشتنداری یا خودداری همراه هستند. برای همین تمام این درسهای مختلف نوجوانان را نه تنها به فکر کردن به مسائل جنسی بلکه به فکر کردن به آن به عنوان چیزی جذاب تشویق میکند.
بله برای نوجوانان پیشرفتهتری که به هر روی خیال برقراری روابط جنسی دارند، فرصت پیشگیری آزادانه ارائه شده در قالب این برنامهها میتواند بارداری را کاهش دهد، اما برای آن کودکانی که از مسائل جنسی اکراه دارند یا از اشاره به آن خجالت میکشند، این کلاسها فشاری را برای داشتن رابطه جنسی به آنها وارد خواهد کرد که قبلا تجربه نمیکردند. سپس وقتی که کلینیکهای سلامت جنسی ارائه کاندوم با لحاظ کردن سیاست پرسش بیپرسش آغاز به کار کردند، همه چیز بسیار سادهتر میشود.
موضوعیت پیدا کردن مسائل جنسی برای نوجوانانی که در غیر این صورت به شدت نسبت به این مسائل محتاط بودند، ناگهان به شدت افزایش پیدا میکند. به ناگهان روابط جنسی پایینتر از سن مقتضی به یک هنجار اجتماعی تبدیل میشود و این ما را به رویه بسیار تاریکتر عادیسازی روابط جنسی نوجوانان و مسئلهای که باید همه ما را به خود آورد میرساند. همانطور که تراست آموزشهای خانوادگی در سال جاری فاش کرده، برخی از دخترانی که در رسواییهای سوء استفاده جنسی در «راچدل» و «آکسفورد» توسط دار و دستههای آسیایی برای روابط جنسی مورد استفاده قرار گرفتهاند، به کلینیکهای مشاوره جنسی نوجوانان مراجعه کرده بودند.
آنها که فقط ۱۳ یا ۱۴ سال داشتند نه برای مشورت گرفتن در این باره که چگونه از روابط جنسی پیش از سن مقتضی پرهیز کنند، بلکه به منظور دریافت لوازم پیشگیری به متخصصان سلامت جنسی مراجعه کرده بودند که آنها نیز حاضر و آماده این وسایل را در اختیارشان قرار میدادند.
همانطور که «نورمن ولز» مدیر تراست آموزشهای خانواده میگوید: «شواهد موجود در بررسی موارد جدی اخیر، به روشنی نشان میدهد که نقصهای اساسی موجود در نگرشهای حرفهای نسبت به فعالیت جنسی در سنین پایین، در بهرهکشی و سوء استفادههای جنسی نقشی مستقیم داشته است.»
چندین دهه است که ما با قابل پذیرش کردن روابط جنسی و تسهیل آن، از نوجوانان کم سن و سال قصور کردهایم. این فلسفه شکست خورده در کاهش بارداری نوجوانان از دهه هفتاد آغاز شد. این کار همزمان بود با عادیسازی روابط جنسی خارج از ازدواج به همراه قرصهای ضد بارداری و نگرشی کلی نسبت به اینکه باید درباره لذات رابطه جنسی با کودکان سخن گفت، نه اینکه فقط به آنها نه بگوییم و از آنها بخواهیم که صبر کنند.
نگرش محافظت از کودکان نگرشی عقب مانده و از مد افتاده قلمداد میشد. فرض بر این بود که آنها هر چه بیشتر بدانند برایشان بهتر خواهد بود و نتیجه چه شد؟ افزایش شدید بارداری نوجوانان. در سال ۱۹۹۹ بریتانیا بالاترین نرخ بارداری نوجوانان در اروپا را داشت، نرخی که دسترسی ساده به امکانات رفاهی برای مادران نوجوان بیشتر نیز شد. این ارقام با افزایش رشد شدید گسست خانوادگی نیز همزمان بود. تنها در سالهای اخیر این ارقام اندک اندک رو به کاهش گذاشتهاند.
اگر نخواهیم از انصاف دور شویم، باید گفت که برنامههای بارداری نوجوانان با حسن نیت همراه بود، اما این برنامهها به شدت غلط از کار درآمدند و بیدلیل دختران جوان را در معرض اذیت و رنج قرار داد.
در برخی از مدارس کوشش شده مواد آموزشی بهتری ارائه شود، به همراه پیشنهادهایی به دانشآموزان که بهتر است خویشتنداری کنند یا منتظر بمانند. اما این رویکرد هنوز خیلی مانده تا به یک هنجار تبدیل شود. در دولت هنوز به این ایده چسبیدهاند که پاسخ دادن درباره بالا بردن دانش کودکان در مورد مسائل جنسی مشکل است.
آنها این خط را دنبال میکنند که ما هرچه بیشتر درمورد مسائل جنسی به کودکان بگوییم، آنها ایمنتر خواهند بود. ولی ما کوهی از شواهد در دست داریم که عکس این وضعیت را نشان میدهند، به خصوص برای دختران جوان آسیبپذیری که در «روچدل» مورد تجاوز قرار گرفتند. این جدیدترین یافته که مطالعات متعددی بر آن مهر تایید میزنند، باید برای همه کسانی که با چسبیدن به ایدههای منسوخ و زیانبار در حفاظت از جوانانمان قصور کردهاند، زنگ هشداری برای بیدار شدن باشد.