کشیش دایو یکی از فعالان حقوق بشر استرالیا، سکوت کلیسا در قابل جنایات صهیونیستها را مورد انتقاد قرار داد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دایو که در گفتگو با برنامه بدون مرز سخن میگفت:، اظهار داشت، متاسفانه برخی از کلیساهای غربی تحت تاثیر مسیحیان صهیو نیست است و انان نگاهی انحرافی نسبت به اموزههای حضورت مسیح دارند. کشیش دایو، تاکید کرد صهیونیستهای مسیحی هیچ اعتقادی به مباحث حقوق بشر ندارند و حقوق بشر را بر اساس اعتقاداتی تعریف میکنند که یهودیان صهیو نیست برای انها ساخته و پرداخته اند.
متن این گفتگو به شرح زیر است کشیش دایو از حضور شما در برنامه " بدون مرز" سپاسگذارم. ممنونم برادر خواهش میکنم بیش از هفت دهه است که مردم فلسطین از تجاوز و اعمال خشونت توسط رژیم صهیونیستی رنج میبرند. اما متاسفانه کلیسا در قبال این جنایات رژیم صهیو نیستی سکوت کرده، چرا؟ این سؤال بسیار خوبی است. مسیحیان و مسلمانان در فلسطین اشغالی از شرایط مشابهی رنج میبرند و هر دو در کنار هم از اشغال این سرزمین توسط صهیو نیستها در عذاب هستند. نسلها است که مسیحیان و مسلمانان در فلسطین در کنار یکدیگر هم زندگی مسالمت امیز داشتهاند، مسیحیان فلسطینی هم در کنار مسلمانان سعی کردهاند به اشغال این سرزمین از جانب صهیو نیستها پایان دهند. اما متاسفانه از حمایتهای بین المللی جامعه کلیسایی برخوردار نبوده اند و این برای کلیسا و ارزشهای مسیحیت غیر قابل قبول است. اخیراً شاهد بودیم که پاپ نیز اظهاراتی در این خصوص داشت که میتوانست مشوق خوبی برای ورود کلیسا به مسئله فلسطین باشد. اما کلیساهای غرب حمایتی از ان نکردهاند و به نظر من دلیلش این است که بخش مهمی از کلیساهای غرب تحت تأثیر صهیونیستهای مسیحی هستند. فکر میکنم این شرایط تا حدودی میراث هولوکاست و جرائم دنیای غرب علیه یهودیان در گذشته و همچنین انحراف از ارزشهای دین مسیح بوده است که اکنون حمایت کلیسا از فلسطینیان را دشوار کرده است. از همه مهمتر اگر هم ازار و اذیتی از جانب اروپاییها علیه یهودیان اعمال شده چه ارتباطی به مسلمانان فلسطین دارد، که اکنون مجبور به پرداخت هزینه این اقدامات شدهاند.
از نگاه حقوق بشری من این سوال را میپرسم، زیرا بسیاری از مسیحیان تأکید خاصی بر حقوق بشر دارند، ولی در مورد جنایات صهیو نیستها در فلسطین سکوت کرده اند. قطعا صددرصد. همانطور که گفتم فکر میکنم توجه به حقوق بشر در سایه تأثیر تفکر صهیونیستهای مسیحی کم رنگ شده است که میگوید ایجاد حکومت صهیو نیستی به معنای تحقق خواسته حضرت مسیح است، چیزی که ادعا میشود در کتاب مقدس پیشبینی شده است وبنظر من این خجالتآور و اشتباه محض است. اما متاسفانه این طرز تفکر در کلیسا نفوذ دارد؛ بنابراین فکر میکنم تفکر انحرافی صهیونیستهای مسیحی باعث شده تا صهیو نیستها از ان سوءاستفاده کنند و کلیسا را در قبال جنایات صهیو نیستها در فلسطین اشغالی ساکت نگه دارند؛ که البته شامل همه کلیساها، نیست، اما در مورد بیشتر آنها صادق است و این یک تراژدی برای کلیسااست.
نظر شما در مورد مسیحیان صهیو نیست چیست؟ چه کسی این طرز فکر را ایجاد کرده است؟ فکر میکنم که تفکر مسیحیان صهیو نیست نوعی گمراهی در دین مسیح و کلیسا محسوب میشود؛ و قرائتی سودجویانه از دین مسیحیت است، همانطور که قبلاً هم در صحبتهایم گفتهام مشکل اصلی این است که آنها تلاش میکنند تا به جای پیروی از دستورات خدا از پیشگوییها پیروی کنند. در حالی که وظیفه ما پیروی از دستورات الهی است، نه تبعیت از خرافات و غیبگوییهای عجیبی که به کتاب مقدس نسبت داده شده است. این یک نوع انحراف در تاریخ کلیسا است. متأسفانه در حال حاضر صاحبان این طرز فکر انحرافی همان صاحبان قدرت و ثروت هستند و تبلیغات زیادی هم دارند.
طبق اسناد تاریخی پیروان سه دین الهی یهودیت، مسیحیت و اسلام بیش ازصدها سال در کنار هم زندگی مسالمت امیز داشته اند؛ و بیت المقدس به هر سه دین الهی تعلق دارد، چرا رژیم صهیونیستی تلاش میکند تمامیت بیت المقدس را تحت سلطه خود داشته باشد؟ رژیم صهیونیستی بر اساس نظریهپردازی و ایدئولوژی خاص خود مسائل را تفسیرو تحلیل میکند و نگاهی سلطه امیز بر موضوعات پیرامونی دارد، شخصی به من گفت که اگر سرزمینی در حدفاصل دو رود نیل و فرات در اختیار صهیو نیستها باشد آنگاه آنان همه انچه که در میان این دو رود وجود دارد را میخواهند. این ایدئولوژی صهیونیست است. فکر میکنم که سیاستمداران صهیو نیست بسیار جاه طلب و حریص هستند ومتاسفانه بسیار هم قدرت دارند.. من نمیدانم چرا مردم مذهبی یهودی اجازه میدهند چنین اتفاقی رخ دهد. متاسفانه صهیو نیستها سعی دارند تا با تحریف مذهب یهودیت این حرص سیاسی را توجیه کنند. اما به طور کلی باید گفت: این عقیده الهی نیست و فقط حرص و طمع است.
شما به عنوان یک کشیش مسیحی چه راهکاری برای همکاران خود در سراسر دنیا دارید تا به طور خاص از مردم فلسطین حمایت کنند؟ چه توصیهای برای آنها دارید؟ من فکر میکنم ما به عنوان مردمانی مذهبی عقیده داریم که تنها یک خدا وجود دارد و ما همه با هم برادر و عضو یک جامعه هستیم. من در کشور خود محبوب شدم، چون اهمیت زیادی به جوانانی که در خطر بودند، میدادم. اگر من اهمیت زیادی به جوانان در معرض خطر در کشور خود میدهم پس باید به مردم فلسطین هم اهمیت دهم؟ آنها هم در خطر هستند، در وضعیتی متفاوت؛ و همینطور جوانان سوریه. چرا ما باید بین انسانها، تفاوت قائل باشیم. در حالی که خدای متعال همه انسانا رابرابر خلق کرده است، من باید همانقدر که برای مردم کشور خود اهمیت قائل هستم برای مردم سوریه و فلسطین هم که تحت ظلم و فشار هستنداهمیت قائل باشم. حقیقت این است که مردم فلسطین نسلها است که رنج میکشند. این مردم از بیعدالتی، تحقیر و کشتار رنج میبرند و این وحشتناک است. سوریها هم به همین شکل در عذاب هستند. ما مردم مذهبی از سراسر جهان نیاز مندیم که با هم متحد شویم. مذهبیون مسیحی، مسلمان و یهودی باید با هم متحد شوند تا صدایشان شنیده شود و این به ما اجازه خواهد تا به راهمان ادامه دهیم.
شما در ابتدا به دخالت کشورهای غربی در خاورمیانه اشاره کردید. اما در حال حاضر افراطگرایی از مشکلات اصلی نسل بشر و مانعی برای صلح و امنیت است. شما این وضعیت را ناشی از چه میدانید؟ گروههای تکفیری، بله، تروریسم. این یک عکسالعمل قابل درک است. در کشور من، استرالیا، برخی از جوانان به داعش و گروههای مشابه آن در سراسر دنیا ملحق شدهاند؛ که انحراف این افراد بخاطر رفتارهای اسلام هراسی است که در غرب براه افتاده است، در کشور من هم این گونه خشونتها علیه مسلمانان توسط اکثریت سفیدپوست اعمال میشود؛ و مسلمانان از تاریخچه خشونت علیه انها در طول زندگیشان نیز عصبانی هستند. همچنین خشونت علیه عراق، افغانستان، سوریه و لیبی. به این عصبانیت کمک کرده است. من سعی کرده ام عصبانیت جوانان را درک کنم و با پیشنهاد انجام ورزشهای سالم و گفتگو به آنان کمک کنم. اما برخی دیگر با ملحق شدن به داعش و گروههای مشابه انحرافی به این عصبانیت خودشان پاسخ میدهند؛ و متاسفانه از خشم جوانان نیز سوءاستفاده شده است این خشم واقعی است و میتواند یک دلیل جدی و توجیهی برای پیوستن به این گروهها باشد؛ و این یک حقیقت است که از اکثریت جامعه مسلمان سوء استفاده میشود.
چه کسی باعث تشدید این خشم شده است؟ این خشم به خاطر اقدامات آمریکا و حتی کشور من، استرالیا، علیه کشورهای مسلمان ایجاد شده است.
آمریکا تلاش میکند تا احساسات مسلمانان را جریحهدار کند. در ضمن آنها از اسلام هراسی هم حمایت میکنند. چرا؟ به نظر من لازم است نگاهی به تاریخچه سیاست خارجی آمریکا و سیاستهای تفرقهافکنانه آنها که نسلها است از آنها در سراسر جهان و شرق دور استفاده میکنند، بیندازید. به یاد دارم یکی از دوستانم که یک انگلیسی است، میگفت: فکر نکنید که آمریکاییها خیلی باهوش هستند، این دوست انگلیسی من میگفت: از ما یاد بگیرید. ما در هند چگونه توانستیم با کمتر از سه هزار نیروی بریتانیایی بر حدود سیصد میلیون هندی حکومت کنیم؟ با ایجاد تفرقه! تفرقه ایجاد بینداز و حکومت کن! ما مسلمانان را از هندوها جدا کردیم. او میگفت: آمریکا هم در تلاش است تا همین شیوه را در پیش بگیرد و شیعه و سنی را از هم جدا کند. مسیحی و مسلمان را از هم جدا کند. تفرقه بیندازد و حکومت کند. آمریکا همیشه به اعمال قدرت امپریالیستی علاقه داشته است تا بتواند میان مردم فاصله بیندازد و از اتحاد آنها جلوگیری کند؛ و این در حال حاضر برای جهان یک چالش است و همچنین یک چالش برای ما. لازم است مسیحیان، مسلمانان، یهودیان و دیگران با هم متحد شوند تا بشریت را نجات دهند باید برای نجات بشریت با هم متحد شویم.
برخی بر این باور هستند که عامل ایجاد اسلام هراسی در کشورهای غربی و همچنین خشم جوانان علیه مسیحیان، رژیم صهیونیستی است. انها در تلاشند تا در بین مسلمانان و مسیحیان تنش ایجاد کند. شما هم این را باور دارید؟ صد در صد! من فکر میکنم پول و قدرت است که در این زمینه حرف اول را میزند. بله رژیم صهیونیستی است که تفرقه ایجاد میکند تا حکومت کند. این رژیم با توطئه هایش تلاش دارد، بین مسلمانان و مسیحیان تفرقه ایجاد کند.
چطور میتوان از وقوع چنین چیزی جلوگیری کرد؟ فکر میکنم جلوگیری از آن ساده باشد. یک اصطلاح عربی است که تقریباً به این شکل ترجمه شده است: اگر هر دو در عذاب هستیم پس چطور میتوانیم دشمن باشیم؟ زمانی که ما کارهای انسانی ساده را با هم انجام میدهیم، با هم غذا میخوریم، نقاط مشترک بسیاری با هم داریم پس در یک مسیر قرار داریم. فکر میکنم همین مسیر پیش روی ماست. در کشور من جامعه مسلمانان و مسیحیان از هم فاصله دارند. مسیحیان و مسلمانان با هم در ارتباط نیستند. شاید بتوانیم پلی میان آنان بسازیم که به نظر من در این مورد کلیسا میتواند نقش مهمی ایفا کند. اگر کلیسا و مسجد با هم در ارتباط باشند و با همکاری هم کارهایی انحام دهند میتوانند در ایجاد اتحاد بین این دو جامعه نیز کاری انجام دهند. از نظر من میتوانیم این کار را با قرار دادن مسلمانان و مسیحیان در کنار هم انجام دهیم، بنابراین به نظر من کارهای ساده انسانی یعنی آن چه آموختهایم تا انسانیت را در دیگران زنده کنیم میتواند کلید حل این مشکلات باشد. دروغها برای ایجاد دشمنی از ذهن ما نشات میگیرند، اما زمانی که ما شبیه هم هستیم، با هم زندگی کنیم، با هم غذا میخوریم، با هم ورزش میکنیم، یعنی در کنار هم هستیم و این باعث میشود دروغها از بین برود. مثلا سفر من به ایران. ایران برای بیشتر مردم کشور من همچون یک کتاب ناخوانده میماند. پر از سر و راز است. اما زمانی که به ایران سفر میکنیم متوجه میشویم بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که در ذهنها تصویر ان نقش بسته است. پس برای این نزدیکیها و اشنایی از تفکر یکدیگر باید سفر کنید و باید ارتباط برقرار کنید به عنوان یک انسان.
برخی از کارشناسان بر این عقیده هستند که رژیم صهیونیستی عامل ایجاد داعش بوده است. شما هم این را باور دارید؟ شاید، قطعاً شکی نیست که صهیونیستها نیروهای داعش را پرورش داده اند، من فکر میکنم انچه اکنون در منطقه روی داده استتر کیبی از اقدامات صهیونیستها و یا امپریالیستهای آمریکایی است که نتایج ان حمله به عراق، أفغانستان و یا لیبی بوده است و ایجاد این شرایط و ظهور داعش در منطقه مسلماً بخشی از منافع انها بوده است.
داعش بعد از حملات خود به شهر های سوریه و عراق نشانههای تمدن اسلامی را هم از بین برده است، چرا به این خاطر که آنها انسانهای خشکه مقدس هستند. پیوریتنهای مسیحی نیز کلیساهای زیبا را نابود کردند و داعشیها هم همینطور انها کارشان فقط نابودی بود. این سوال وجود دارد که چرا در غرب هنوز تعامل جدی میان مسلمانان و مسیحیان شکل نگرفته است، هر اعتقادی دو جنبه دارد: اصول خالص دینی و عادات قبیلهای مخلوط شده با دین؛ و آنچه باعث ایجاد درگیری میشود اصول و اعتقادات قبیلهای است. سیاستمداران نیز همیشه از جنبه قبیلهای سوء استفاده میکنند. به همین خاطر است که من فکر میکنم که ما نیاز داریم تا فراتر از قبیله گرایی پیش برویم و گفتگوهای دینی خالص را آغاز کنیم. میتوانیم در رابطه با اصول و اعتقادات هراندازه که بخواهیم با هم مخالفت کنیم، اما باید برای گفتگو ارزش قائل باشیم. همچنین برای مخالفتها. نیازی نیست که متفاوت از هم باشیم و میتوانیم همگی یک قبیله باشیم.
چرا برای مهار افراطی گری مذهبی در غرب اقدام جدی صورت نگرفته است. بله هیچگاه گفتوگویی در زمینه افراطگرایی صورت نگرفته است. فکر میکنم که هویت قبیلهای قضیهای بسیار متمایزکننده است، هرکس از جانب دیگر تکفیر میشود؛ و تنها یک مفهوم محدودی از حقیقت ارائه میشود. اگر رستگاری و رهایی را یک مسیر حقیقی و دقیق که مطابق أصول واقعی الهی است تفسیرکنیم شما مجبور هستید در این مسیر باریک حقیقت بمانید تا به جهنم سقوط نکنید، بنابراین نزدیکترین فرد به شما که در اشتباه هم باشد میتواند خطر بزرگی محسوب شود. اکنون مسیحیان و یهودیان سقوط کرده اند، آنها تاثیر چندانی بر شما ندارند. اما کسی که بیشتر از همه از او متنفر هستید همان کسی است که بیشتر از همه به شما نزدیک است؛ و برای مثال تکفیریها، چراکه دیدگاه آنها در مورد حقیقت و رستگاری بسیار محدود است؛ و نمیتوانید انها را متقاعد کنید. آنها میگویند که این مذهب واقعی نیست و این حقیقت واقعی نیست ..
ما چطور میتوانیم این مشکل را حل کنیم؟ پیشنهاد شما چیست؟ به نظر من بهترین جواب این است که با مردم با استانداردهای انسانی برخورد کنیم. چراکه چنین دیدگاهی باوری ایجاد میکند مبنی بر اینکه هرکسی دیگر تکفیری نیست. زمانی که شما با کسی ورزش میکنید یا صحبت میکنید میتوانید درجهی عمیقتر را متوجه میشوید و آن فرد مورد تکفیر نیست بلکه دوست، برادر و خواهر شما است. بنابر این من ترجیح میدهم در سطوح پایینتر با آن تفکر مبارزه کنم و روی أصول بنیادی انسانی متمرکز شوم نه اعتقادی.
مردم فلسطین همچنان از تجاوز رژیم صهیونیستی رنج میبرند وجهان مسیحیت و اسلام نتوانسته این موضوع را حل کند، مشکل اصلی چیست و چه باید کرد؟ در مورد موضوع فلسطین؟ بله. در حال حاضر وضعیت فلسطینیان وحشتناک است و من فکر نمیکنم هیچگاه به این شدت وحشتناک بوده باشد. خدا ما را یاری کند! ما باید به خداوند باور داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که خداوند میتواند کمک کند. تصاویر درگیریها در غزه را دنیا دیده و میداند در انجا چه خبر است. سوال اینجاست که اگر دنیا با دیدن چنین چیزی عکسالعمل نشان ندهد دیگر میخواهد با دیدن چه چیزی عکسالعمل نشان دهد و حقیقت را بازگو کند؟ حقیقت چلوی چشمانشان است، اما همچنان از دیدن آن سرباز میزنیم. یک دانشآموز مدرسه هم میداند چه چیزی در حال رخ دادن است. اما برخی از بزرگسالان در سراسر دنیا خود را به کوری زدهاند و چشمهایشان را به روی واقعیات بستهاند. باید دعا کنیم تا خداوند چشمهای آنان را باز کند. واقعیت جلوی چشمانشان است و نمیتوانند آن را ببینند.
شما از فلسطین حمایت میکنید؟ بله
چرا شما از فلسطین حمایت میکنید؟ به خاطر طرز فکرتان و از نگاه حقوق بشری یا بخاطر عقاید مذهبی که دارید، کدام یک؟ هر دوی انها هم از جنبه نگاه انسانی و حقوق بشری و هم از جنبه مذهبی که در همان راستا است مذهب من میگوید که اینها خواهران و برادران من در فلسطین هستند؛ و باید از انها حمایت کنم.
آیا همکارانتان هم مانند شما فکر میکنند؟ فکر میکنم بسیاری از همکاران من در کشورم راجع به مسائل دیگر فکر میکنند. استرالیا یک جامعه ثروتمند و یکپارچهای دارد، اما بیشتر مردم هیچ اطلاعی از بیرون مرزهای خود نداشته و علاقهای هم به دانستن این موضوعات هم ندارند، اما باید چشمهایشان را به روی آن چه در حال رخ دادن است، باز کنند.
چطور میتوان میان مسلمانان و مسیحیان در غرب به یک تفاهم دست یافت.
فکر میکنم دلایل زیادی وجود دارد. زیرا قدرتهای استعمار گر نمیخواهند این مشکلات حل شود زیادی تلاش میکنند تا میان ما جدایی ایجاد کنند. تلاش زیادی از جانب افراد قدرتمند برای ایجاد تفرقه بین ما صورت میگیرد. ما باید دعا کنیم و بر گزاری کنفرانسها و سمینارهای بین المللی میتواند به این موضوع کمک کند، فکر نمیکنم این اتفاق یک شبه رخ دهد. رسیدن به سطح بالا دشوار است و افرادی که در آن سطح قرار دارند هم تحت تأثیر همان مکانیسم پول و قدرت هستند. اما در سطح پایینتر میتوانیم این کار را انجام دهیم. مسیحیان، یهودیان و مسلمانان میتوانند در کنار هم باشند و دیدگاه مشترکی برای رسیدن به یک فردای بهتر، برای یک افق نو همانطور که شما میگویید، داشته باشند.
کشیش دایو از شما بسیار ممنونم که در این مصاحبه شرکت کردید. ممنونم برادر. گفتگو با شما باعث افتخار من بود.