گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حاج حسین سازور را به عنوان یک مداح بسیجی، رزمنده، صریح، انقلابی و پای کار ولایت میشناسند. حسین سازور متولد ۱۳۳۹ و بزرگ شده محله غیاثی در جنوب شرق تهران است. پایاپای چهره هیأتیاش، فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش هم پررنگ است. حالا بعد از سالها فعالیتش با او درباره وظیفه هیأت نسبت به انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
کارکرد برگزاری هیأت چیست؟
خیلیها الان به دنبال این هستند که فقط هیأت برگزار کنیم؛ که فقط روضه بگیریم و به هیچ مسالهای غیر از روضه نپردازیم. حتی قائل به طرح کردن جنایات حکام زمان اهل بیت (ع) هم نیستند، چه برسد به تطبیق آن جنایات با ظالمان امروز.
بالاخره یکی از هنرهای ما در انقلاب و هیأت، باید تطبیق زمان فعل با زمان ائمه معصومین باشد. حتی برخی میگویند، با جنایات دشمنان هم کاری نداشته باشید، ما فقط روضه امام حسین را میخوانیم.
یک نکته اینجا ضروری است. حتما دیدهاید که از قدیم در صلواتها میگویند قبر امام سوم را با معرفت زیارت کنی، صلوات بفرست. این با معرفت، معنیاش این است که همه ابعاد امام حسین را قبول کنید. سیدالشهدا را با معرفت زیارت کردن، یعنی همه ابعادش را قبول و به آن شناخت داشته باشی و در قبالش مسئولیت قبول کنی. شهادت سیدالشهدا، شجاعت سیدالشهدا، عبادت سیدالشهدا، سیاست امام حسین، حکومتداری امام حسین، اخلاقیات سیدالشهدا، امامت سیدالشهدا، دست و دلبازی حضرت و.... همه اینها را که جمع کنی، مجموعهاش میشود معرفت امام حسین علیهالسلام. هرکس به امام حسین معرفت داشت، باید همه این ابعاد را در هیأت پیاده کند. چرا که هیأت، هیأت امام حسین است. شما نمیتوانید تابلو بزنید هیأت فقط گریه امام حسین. اگرچه همینها هم سودش به ما میرسد، زیرا امام حسین هم به گریه ما احتیاج ندارد. گریه بر امام حسین، اوج بندگی است. ما باید در مهمترین زمانها و مکانها به وظیفهمان عمل کنیم و چه زمانی از محرم مهمتر؟
یعنی هیأت باید در همه عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور پیدا کند.
بله، در همه عرصهها باید حضور پررنگ پیدا کند.
میزان حضور هیأتها در عرصههای مذکور تا چه حدی باید باشد؟
در مسائل کلان باید ورود کنند. مثلا فرض کنید مجلس یک وزیری را استیضاح کرد، خب این جزو کارهای مجلس است و به من ربطی ندارد. اما وقتی برخی افراد بیانیهای علیه نظام اسلامی بدهند، خب در اینجا هیأت باید ورود کند. چرا که هیأت پشتوانه نظام است. چرا که نظام اسلامی، نظام الهی است. این نکته را همه هیأتیها دقت کنند. اینکه ما مدافع حکومت جمهوری اسلامی هستیم، به خاطر خود حکومت نیست. ما مدافع حکومت الهی هستیم. اصل نظام جمهوری اسلامی با دولت جمهوری اسلامی فرق میکند. هر خیری در جمهوری اسلامی واقع میشود، ناشی از اسلام و نظام اسلامی است. ایرادها و نواقص متوجه بخشهای مختلف دولتها وارگانهاست.
تفاوت بین نظام و دولت چیست؟
دولت بخشی از نظام است. کما اینکه قوه قضائیه هم بخشی از نظام است. اینها اصل نظام اسلامی نیستند. امام خمینی در پیام ۱۲ فروردین فرمود امروز روز نخستین حکومت الله است. نظام اسلامی را نظام خدا میداند و به همین دلیل است که ۳۰۰ هزار شهید جانشان را فدا کردند. بیش از یک میلیون جانباز خود را فدا میکنند. اشتباهات متوجه بخشهای ارگانها و دولتهاست. امام در وصیتنامه و سخنرانیهایش، نقشه راه نظام جمهوری اسلامی را ترسیم کرده است. یکی از صحبتهای امام این است که ما نباید بگذاریم انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد. معنی ساده این جمله این است که در هرگوشه که خطری متوجه نظام باشد، شما باید حضور پیدا کنی. بحث هیأت، حکومتی و دولتی و... نیست. هیأت امام حسین است. اگر امام حسین را از انقلاب بگیرند، هیچ چیزش به درد ما نمیخورد. امام حسین همه انقلاب و همه نظام ماست. اینکه ما برای نظام اسلامی حرص میخوریم، فیالواقع برای امام حسین جوش میزنیم. ما در تاریخ نداریم یک نظام ۴۰ سال مقتدرانه با همه کفر مبارزه کند. البته نمیخواهم به اشکالات بپردازم. در ساحت کلان صحبت میکنم. ۴۰ سال است که دنیای کفر از ما عصبانی است.
هیأتها چگونه میتوانند مانع شوند که انقلاب به دست نااهلان نیفتد؟ چه کاری از دست هیأتها برمیآید؟
بهترین راهش این است که ابتدا معرفتشان را بالا ببرند. هرکس باید ببیند معرفتش نسبت به امام حسین و شهدا و انقلاب اسلامی چقدر است. اگر معرفت بالا باشد، متوجه وظیفهام خواهم شد. آدمهایی در تسخیر کفر قرار میگیرند که دایره معرفتشان تنگ است. یعنی دیدشان باز نیست. به قول امروزیها بصیرت ندارند. در مورد حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام فرمودهاند نافذالبصیره، یعنی انتهای کار را میدید. امام حسینیها باید اینطور باشند. اگر کسی سخنرانی میکند، باید انتهای کارش را بداند. امروز اگر حرکتی در جامعه انجام شد، باید بدانند پشتش چه کسی است.
چگونه و چطور؟
یعنی بدانند مقصد و منظورشان چیست. امروز مثلا اگر آقای رییس جمهور بگوید رفراندوم برگزار کنیم، اگر سطح معرفتها پایین باشد، خواهند گفت به به! چه حرف خوبی زد!
برخی میخواهند راجع به امور الهی هم به مردم ارجاع بدهند و مردم برای خدا هم تصمیم بگیرند. مردم برای اهل بیت هم تصمیم بگیرند. آنکه معرفتش بالا باشد، قیام میکند، اعتراض میکند و مردم را متوجه ماجرا میکند.
بالا بردن معرفت چگونه انجام میشود؟
حضرت آقا در دیدار با ذاکران امام حسین فرمودند معرفت مستمعین را بالا ببرید. چند راه برای بالا بردن معرفت وجود دارد. اول انتخاب شعر خوب است. دوم استفاده از تاریخ و تطبیقش با زمان حال. سوم برانگیختن احساسات پاک. چهار توجه دادن به سمت قرآن و احادیث اهل بیت. خب همه این مسائل در یک خط شعر نمیگنجد. باید از سخنران خوب استفاده کرد. سخنرانی که خودش با معرفت و دلسوز باشد.
شعر خوب، چه شعری است؟
ذاکری همه هنر است. وقتی یک مداح، هزار مستمع را به گریه وادار میکند، این هنر بزرگی است. یا در مراسم ولادتها، یک نفر چند هزار نفر را به شور و هیجان وادار میکند. البته من هزار نفر را مثال زدم، چرا که الان در تهران جلساتی داریم که بیش از چند هزار نفر مستمع دارد. باید در شعر تاریخ زمان اهل بیت آورده شود. تاریخ زمان حال هم آورده شود، روضه امام حسین هم آورده شود، ولایت آورده شود و اینها باهم تلفیق شود و به مستمع داده شود. با هنر به مستمع تفهیم شود. این فقط متعلق به بخش شعر است. بخش روضه و نوحه و سرود قابل بحث است. چرا ما باید در روضهها مردم را به این سو متوجه کنیم که انقلاب اسلامی مال امام حسین است؟ چرا ما نباید در جلسات مردم را به این سمت سوق دهیم که یکی از حرکات مهم امام حسین، مبارزه با اشرافیگری و مرفهین بیدرد بوده است. در تاریخ کربلا، تا قبل از عاشورا، مرفه بیدرد بسیار داشتیم، ولی امام حسین را رها کردند تا بروند به زندگی بیدردشان برسند. چرا نباید اینها گفته شود؟ چرا نباید گفته شود انتهای اشرافیگری، جدایی از امام حسین است. همین الان هم اشرافیها از امام حسین جدا شدهاند.
این همه امام و رهبری راجع به اشرافیگری فریاد زدند. اشرافیگری یعنی دنیا. یعنی وقتی دنیا در نظرت جلوه کرد، دیگر کاری با امام حسین نخواهی داشت. طلحه و زبیر چه زمانی روبروی امام علی ایستادند؟ وقتی که طلحه در تمام نقاط خوش آب و هوای حجاز، باغ داشت. نقل میکنند هزار شتر سرخ مو داشت. شتر سرخموی زمان طلحه یعنی آخرین مدل بنز در زمان حاضر. وقتی کسی به اینجا رسید، با امیرالمومنینی که گیوه به پا میکند و نان جو میخورد و شبها تا صبح عبادت میکند، نمیتواند سنخیت و سازگاری داشته باشد. باید با اشرافیت مبارزه کرد. اصلا درست نیست مسؤولان در جمهوری اسلامی زندگی اشرافی داشته باشند.
زندگی اشرافی که در برخی مسؤولان وجود دارد ریشه در کجا دارد؟ آیا از ابتدای انقلاب مسؤولان اشرافی داشتیم؟
خیر. بحث اشرافیت در مملکت ما و بعد از انقلاب اسلامی، از زمانی شکل گرفت که برخی بحث فرهنگ تکریم مدیران را مطرح کردند. برخی در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ گفتند تکریم مدیران باید شکل بگیرد. تکریم مدیران نه به این معنا که مردم به آنها سلام بکنند و احترام بگذارند. بلکه به این معنا که مدیر دستش باز باشد، هر غلطی خواست بکند و هیچکس هیچ چیز به او نگوید. این مساله از آن زمان باب شد. یواش یواش حواشیاش هم پررنگ شد. در خطبههای نماز جمعه این مباحث را مطرح کردند، در رسانهها گفتند که باید در جامعه پولدار و سرمایهدار باشد. کار را به جایی رساندند که گفتند پولدارها جنگ را اداره کردند؛ نه جوانهایی که خون دادند. خاصیت دنیا هم همین است. اگر برای آدمی که تهی از ایمان و اعتقاد و امام حسین است، دنیا مزه کند، او را با خود خواهد برد.
نکته بعد این بود که این فرهنگ در جامعه ما جا افتاد که هرکس پول داشت میتواند قدرت داشته باشد و بعد میتواند رییس شود و وقتی رییس شد میتواند در مملکت همه کاره شود.
من صریح میگویم که در مسؤولان مملکت ما یک مسوول فقیر وجود ندارد و این برای ما ضعف است. چرا که انقلاب ما، انقلاب محرومین بود. امام خمینی خود جزو پابرهنگان بود. اکثر شهدای ما، بچههای جنوب شهر بودند. همه پابرهنه بودند. شهید احمد شعبانی، بچه شهرری، همیشه جبهه بود. در سال یکی ـ دو ماه به تهران میآمد، کارگری میکرد، پولش را در خانه میگذاشت و دوباره به جبهه باز میگشت.
شما بررسی کنید، کسانی که بنیاد باران را تاسیس کردند و در اکثر شهرها ساختمان و کارمند و حقوقبگیر دارند، اینها را از کجا آوردهاند؟ اصلا چه کسی گفته مسوول در مملکت ما باید پولدار باشد؟ این همه ویلاهای شما که کوه را میتراشند و ویلا میسازند، متعلق به چه کسانی است؟ آب معدنی کوه را در ویلای خود آورده است. چرا باید آقازادهها وارد صادرات و واردات شوند؟ آقازاده یعنی چی؟ آقازاده حضرت علی اکبر علیهالسلام است که جوانی و عمر و استعداد و همه چیزش را خرج امامش کرد. انشاءالله اگر محرم خدمت آقا مشرف شدم، این را عرض خواهم کرد. چرا باید در نظام جمهوری اسلامی اینقدر فاصله طبقاتی داشته باشیم؟ چرا باید یک نفر یک واحد آپارتمان ۴۰ میلیارد تومنی بخرد؟
مردم میگویند ۴۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد، چرا باید بعد از ۴۰ سال حاکمیت اسلام، چنین چیزهایی باشد.
نه، اشتباه نکنید. این فاصله طبقاتی نتیجه ۴۰ سال دزدی دزدان است. بخشی هم مربوط به ما میشود که سرمان به دفاع مقدس و بازسازی و مبارزه با آمریکا گرم بود و از دزدها غافل شدیم. آنها از امنیت سوءاستفاده کردند. مردم را گشنه نگه داشتند که خود پولدار شوند. آنها توانستند چهرههای موجه را با خود همراه کنند تا پوششی برای کارهایشان باشد، و متاسفانه چهرههای موجه هم گولشان را خوردند.
رییس جمهور یکی از ادوار وقت گفته بود بچههای ما نمیتوانند مثل بقیه زندگی کنند، چرا که بچههای ما بچههای رییس جمهور هستند، باید مثل بچههای رییس جمهور باشند. خب وقتی مسوولی اینطور صحبت میکند، راه برای بقیه هم باز میشود. این فرهنگ کمکم در همه رسوخ خواهد کرد. وقتی این فرهنگ رسوخ کرد، من نوعی هم میگویم، من سالها در جبهه زحمت کشیدم، من باید ببرم، چرا او ببرد؟ فکر میکنند پولدار خواهند شد. بدبختها نمیدانند که این پول در آخر، دارشان خواهد زد. پول، سد انقلابیگری خواهد بود. فردا اگر بخواهد جایی سخنرانی انقلابی بکند، از اینکه موقعیت فعلیاش را از دست بدهد، میترسد.
در حکومت اسلامی، کسی که در هر ردهای مسوولیت دارد، باید در سطح مردم زندگی کند، خانهاش در بین مردم باشد، دسترسی مردم به او آسان باشد. حق استفاده از امکانات دولتی ندارد. نمیتواند امتیازخواهی کند. برای هر روز کاری جواب پس بدهد. آدمهایی که بر سر کار میگذارد باید بر اساس خواست حکومت اسلامی باشند، نه بر اساس سلیقه شخصی. اگر قانونی برای احراز مسوولیت مطابق حکومت اسلامی داشته باشیم، دیگر کسی اینقدر دست و پا نمیزند که نماینده شود. میلیاردها تومان خرج میکند که چهار سال در مجلس باشد. آیا این برای خداست؟ برای مسوولیت این همه دست و پا میزنند؟ آیا واقعا برای خداست؟ باید نهج البلاغه را منشور زمامداران کنند. اما این کار را نمیکنند، چرا که فقط در اسم حضرت را قبول دارند، اما در سیره قبول ندارند. شما بروید زندگی رهبر انقلاب را نگاه کنید. اگر کسی ببیند، باور نمیکند.
چرا باید در جمهوری اسلامی مسوولی باشد که گرین کارت دارد؟ چنین مسوولی به ما خدمت میکند؟ مگر قحط الرجال است؟ آیا غیر از اینها سیاستمدار و متخصص نداریم؟ چرا با اینها برخورد نمیشود؟ ما در همه زمینههای تخصصی، افراد دلسوز و انقلابی داریم. خب از اینها استفاده کنید. حکومت اسلامی، حکومتی است که اسلام در آن حاکم است، نه سلیقه شخص.
خب چرا برخی از مردم با اینها همراهی میکنند؟
ما مقصریم. ما در معرفی اعتقادات ضعیف عمل کردیم. اگر خوب در زمینه اعتقادات عمل میکردیم، نتیجه این میشد که حتی اگر گرسنه هم میبود، دست از اعتقاداتش برنمیداشتیم. دیگر کسی مقاله نمینوشت که نتیجه ۴۰ سال مقاومت در برابر دشمن گرسنگی بود، برویم با آمریکا صلح کنیم تا سیر شویم. ما در زمینه باورهای مردم کم کاری کردیم. مسابقه دنیاطلبی را در بین مردم رسوخ دادند. وقتی سه روز تعطیل میشود، ببینید جادهها چقدر شلوغ میشود. ببینید چقدر کشته میدهیم. این چه فرهنگی است؟
چه کسی مقصر است؟ الان ما جوانان نسل چهارم انقلاب، یقه چه کسی غیر از شمای نسل اولی را باید بگیریم؟
نسل ما گرفتار دنیا شد و به جای آرمانها، دنیاطلبی را به ارث گذاشت. ما نیامدیم امثال شهید بابایی را به مردم معرفی کنیم. شهید بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود. دوستش برایم تعریف میکرد که شهید بابایی میخواست به جلسهای برود، جورابش سوراخ بود. با اصرار او را راضی کردم که برایش جورابی بگیرم. وقتی جوراب را آوردم، پرسید از کجا آوردی؟ گفتم از کمکهای مردمی قرض گرفتم. قبول نکرد و پس داد. گفت ما حق چنین کاری نداریم. با جوراب سوراخ وارد جلسه شد.
یکی از آقایان مسوول گفته بود مملکت مال ماست. اینها چون میخواهند برای خود شریک جرم پیدا کنند، این فرهنگ را در جامعه رواج میدهند. به ظاهر میگویند برویم سراغ تفریح و طبیعت. وقتی چندبار میروند، میگویند خب چه خوب است که ما اینجا ویلایی هم داشته باشیم. ویلایی میخرد یا اجاره کند. وقتی خرید، مجبور است در فاصله زمانی کمتری برود، خب میشود دو خانه، دو خرج، دو قبض آب و برق. اما اندازه یک خرج از اداره حقوق میگیرد. برای آنکه دیگری را جبران کند، باید دو برابر کار کند که نمیتواند و وقتش را ندارد.
بنزین هم از آب ارزانتر است. کسی که ماشین یک میلیارد تومانی سوار میشود، باید هزار تومان بنزین بزند، منی هم که پراید سوار میشوم باید هزار تومان بنزین بزنم. وقتی چنین فرهنگی در جامعه رسوخ کرد، توقعات هم بالا میرود. بنا بود جمهوری اسلامی در دنیا بنایی بگذارد که کفر از بین برود. امام این ریشه را بنیانگذاری کرد.
این اتفاق افتاد یا نیفتاد؟
ریشه موجود است. ریشه موجود است که یمن و عراق و لبنان و سوریه جبهه مقاومت را تشکیل دادهاند. دنیا دیگر زیر بار آمریکا نخواهد رفت. منتهی ما در پیاده کردن برخی اصول مشکل پیدا کردیم، چرا که به جای احکام، سلیقهها وارد شد. آقا بارها فرمودند خطر نفوذ در مراکز تصمیمگیری را جدی بگیرید.
مراکز تصمیمگیری یعنی کجا؟
مجلس و دولت. اتاق فکرهایی که به مجلس و دولت و ارگانها خوراک فکری میدهند.
ممکن است بگویند نظامی که هنوز در داخل مشکل دارد، چگونه میخواهد با آمریکا مقابله کند؟
مملکت ما یک ممکلت ولایی است. ولی فقیه در راسش قرار دارد. برای حل مشکلات، ما رییس جمهوری میخواهیم که با ولی فقیه حرکت کند. چنین رییس جمهوری مایه برکت خواهد بود. فقط علی برکتالله گفتن فایدهای ندارد. رییس جمهور باید از ولی فقیه پیروی کند.
زمانی میگفتند ولایت فقیه دیکتاتوری است. امام فرمود اتفاقا ولایت فقیه آمده جلوی دیکتاتوری را بگیرد. ولی فقیه اساسا نمیتواند دروغ بگوید. اگر دروغ بگوید از ولایت ساقط میشود. در نمازی که حضرت آقا برای آقای هاشمی خواند، عبارت اللهم انا لانعلم منه الا خیرا نگفت. اگر میگفت، دروغ گفته بود و از ولایت ساقط میشد. مگر خاله بازی است بیاید بگوید ما از او غیر از خیر ندیدیم؟
اشکالات عمدهای که در مملکت وجود دارد، بخش عمدهاش به این خاطر است که همه جمع نمیشوند برای نظام کار کنند. ایها المسوولین! چقدر آدم محروم و مستضعف در این مملکت وجود دارد؟ همه مسؤولان میدانند. همه مراجع معظم هم اطلاع دارند. این مملکت برای همه است. از دست من و رفقایم بر میآمد که به روستایی چند ده نفری برویم و به آنجا کمک کنیم. حالا فرض کنید کسی که مرجع تقلید است، کلامش نفوذ دارد، وجوهات تقدیمش میشود، در چند ماهی که حوزه تعطیل است، یکی از مراجع بزرگوار تقلید تشریف ببرند در استان ایلام بنشینند. مقلدینشان هم به آنجا خواهند رفت. اشخاص متمولی هم که با آنها در ارتباط هستند، به آنجا خواهند رفت. اگر ایشان سه سال، ماههای تعطیل حوزه را به آنجا بروند، دیگر فقیری نخواهد ماند. یکی دیگر از بزرگواران به استان خراسان جنوبی برود. اصلا نفس حضورشان در آنجا تقویت اسلام و نظام اسلامی است. به مقدار زیادی میتواند خسارتها را جبران کند. عالم دیگری به استان محروم دیگری تشریف ببرند و دیگر بزرگان عزیز. این مراجع و علما، ذخائر اسلام هستند. وقتی مراجع به مناطق محروم بروند، به واسطه وجود و حضور این بزرگان، فقر از جامعه ما برداشته خواهد شد.
اگر مملکت میخواهد از این وضعیت خلاص شود، یکی از راهکارها این است که سازمان بازرسی کل کشور، معاونت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری، معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، دیوان محاسبات، دیوان عدالت اداری، تعزیرات حکومتی؛ سازمانهایی که تقریبا به طور موازی کار میکنند و اطلاعات مالی همه سرمایه داران کشور را دارند. سراغ مسؤولان بروند. یک خانه برای خود و خانواده و یک حقوق برای اداره خانواده به آنها بدهند. باقی پولها را به بیت المال بدهند. باور کنید دیگر فقیری در مملکت نخواهد ماند. افرادی که اسم آقازادگی را یدک میکشند، اصلا سیر نمیشوند. ۹ نفر در مدت یکی دو ماه، ۱۲۶ هزار میلیارد تومان سود کردند. این ۹ نفر کجا هستند؟
در پایان اگر نکتهای هست، بفرمایید.
راجع به مسجد و هیأت نکتهای داشتم. جریانی میخواهد مسجدها را از جوانان خالی کند و همین جریان هیأتها را از معارف تهی میکند. چرا باید در فتنه، برخی مساجدمان ضعیف عمل کنند؟ ما در تهران ۲ هزار مسجد داشتیم. یعنی ۲ هزار روحانی و امام جماعت. بالاخره هر امام جماعت باید ۱۰ نفر جوان پای کار انقلاب تربیت کند. باید ۲ هزار روحانی کفن پوشیده، هرکدام به همراه ده نفر، یعنی ۲۰ هزار نفر به کف خیابان میآمدند. این توقع زیادی است؟ چرا یک اطلاعیه ندادند؟ سازمان تبلیغات اسلامی همینطور. اینها باید پاسخگو باشند.
خب هیأتها که در دست شما و دوستان شماست. چه کسی میخواهد هیأتها را از محتوا تهی کند؟
در سال ۸۸، دشمنان قدرت هیأتها فهمیدند. هیأت پای کار آمد. هیأتها در فتنه رفوزه نداشتند. همه پای کار آمدند. دشمن عزمش را جزم کرده که در خطه هیأتیها نفوذ کنند.
چطور میتوانند نفوذ کنند؟
تربیت سخنران بیمعرفت برای هیأتها. زیبا صحبت میکند، اما محتوا ندارد. جدیدا هم بعضی هیأتها میگویند سخنران نمیخواهیم، به جایش روضه میخوانیم. برای روضه هم دو خط شعر میخواند و وارد شور میشود. این بیمحتوایی است. دیگر کسی نیست مثل من به آنها غر بزند.
جوان هیأتی باید یاد بگیرد هزینه بشود. حضرت سیدالشهدا هزینه شد. جای حضرت سیدالشهدا روی سینه پیغمبر و در آغوش حضرت زهرا بود. به کجاها رفت؟ حضرت زهرا هزینه داده است. آن وقت ما میخواهیم بالاتر از گل به ما نگویند. این میشود نمونه تهی از معرفت. سینه زن، مستمع، مداح، سخنران، بانی، چایی ریز و... باید یاد بگیرند که برای دین خدا باید هزینه شد. آقایی را دیگران باید به ما بدهند، ما نباید دنبال آقایی برویم.