چگونه شیطان در نماز پشت سر علی(ع) قرار گرفت؟/ تأسی مردم از خواص دنیاطلب امام و حکومتش را تضعیف کرد
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شهادت امام حسین علیه السلام و ماجرای عاشورا این سوال را به ذهن متبادر میسازد که جامعه اسلامی پیامبر دستخوش چه تحولاتی شد و جریان هایی در آن نقش بازی میکردند که پس از او جانشینی حضرت علی علیه السلام را نپذیرفتند، منجر به شهادت حضرت زهرا علیها سلام وامام حسن علیه السلام شدند و در نهایت 50 سال پس از او امام حسین علیه السلام را به صورت فجیع به شهادت رساندند. در این زمینه با بسیاری از پژوهشگران و استادان حوزه و دانشگاه به گفتگو نشستیم.
مهری طالبی، استاد حوزه که در توئیتر خود با طرح سوال «چگونه شیطان در صف نماز جماعت پشت سر حضرت علی علیه السلام قرار گرفت؟» بازخوردهای متفاوتی از خوانندگان دریافت کرد که هر کدام را به صورت جداگانه پاسخ داد.
در همین رابطه خبرگزاری دانشجو، نیز به گفتگوی تفضیلی با وی پرداخت.
شهادت حضرت علی علیهالسلام یک درس سخت تاریخی برای هر انسان مسلمانی است
چقدر مطالعه تاریخ گذشته میتواند در تحلیل شرایط امروز به ما کمک کند؟
یکی از مهمترین ثمرههای تاریخ، عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان میباشد. قرآن کریم پس از نقل حوادث تلخ و شیرین زندگی حضرت یوسف علیه السلام میفرماید: «همانا داستانهای زندگی آنان، مایه عبرت صاحبان عقل و خرد میباشد.»
مطالعه دقیق فرازهای حساس تاریخ امّتها و اقوام پیشین، علل پیروزیها و ریشهیابی رموز ناکامیهای آنها درس عبرت امروز ما برای عبور از گذرهای حساس است. لذا اگر امّت و انسانی مدبّر و هوشمندی باشد، همواره زمان خویش را با زمانهای گذشته مقایسه کرده و در صفحات تاریخ، نسخههای مشابه عصر خویش را جستجو نموده و شرایط زمانه خویش را با آن مقایسه مینماید تا خطاهای آنان را تکرار نکند.
با دقت بر دو اصل ریشهیابی و شباهتیابی تاریخی این سوال مطرح میگردد که چگونه قاتل رهبر جامعه اسلامی در صف نماز جماعت نفوذ میکند و ایشان را به شهادت می رساند؟ مگر ابنملجم از خوارج شناخته شده و شکست خوردگان نهروان نبود؟ مگر حضرت علی علیه السلام خلیفه جامعه اسلامی نبود که حتی الامکان اصحاب باید مراقب افرادی باشند که در اطراف ایشان تردد میکردند؟ چرا یه فرد از مارقین به راحتی پشت سر امام در نماز حاضر میشود و دیگران به حضور او حساسیتی نشان نمیدهند و نهایتا هم به خواسته شوم خود میرسد؟
این یک درس سخت تاریخی است و لازم است که جامعه ما در شرایط کنونی انقلاب، بیش از پیش زوایای حکومت علیبنابیطالب علیهالسلام را مورد مطالعه قرار دهند؛ چرا که حاکمیت فعلی ما همچون ساختار حکومت علوی بر پایه اسلام مبتنی است و مشکلات حکومت علوی، چه در قلمرو مسائل اقتصادی و چه سیاسی و فرهنگی به شدت شبیه مشکلات حکومتی ما میباشد.
شبهافکنی و شکاف نسلی دو شباهت جامعه ما و زمان حضرت علی علیهالسلام است
جامعه ما چه شباهتهایی با جامعه زمان حضرت علی علیه السلام دارد؟
نمیگویم جامعه ما کاملا شبیه جامعه زمان حضرت است؛ اما این تشابهات را در چند محور میتوان مورد ملاحظه قرار داد:
اول اینکه اگر در جامعه ما شبهات فرهنگی و دینی و گرایشهای التقاطی رواج یافته، در عصر علی (ع) نیز چنین بوده؛ لذا عصر حکومت حضرت به عصر شبههافکنی و تأویل آیات قرآن و سنت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نام گرفته است، چنانچه حضرت علی علیه السلام در بیان فلسفه جنگهای خود میفرمود: وضع به گونهای شده که ما با برادرانمان در اسلام میجنگیم چرا که گمراهی و کجی و شبهه و تأویل ناروا در اسلام راه یافته است. و یا عمّار در جنگ صفین، خطاب به سپاه معاویه فرمود: ما دیروز بر سر تنزیل قرآن با شما میجنگیدیم و امروز بر سر تأویل آن با شما میجنگیم.
القای شبهات و شایعات و جعل حدیث از سوی معاویه بر علیه علی علیهالسلام و انتساب قتل عثمان به آن حضرت و پارهای از امور دیگر را میتوان از جمله عوامل تفرقه صفوف بهم پیوسته یاران آن حضرت، کندی و کوتاهی آنان در حمایت از آن حضرت برشمرد.
دوم اینکه اگر در زمان کنونی نسل دوم و سوم انقلاب به رشد و بلوغ اجتماعی رسیده و تقریبا بخش عظیمی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است و از فلسفه انقلاب اسلامی و حوادث روزهای آغازین آن و جنگ تحمیلی بیخبرند، در عصر حاکمیت امام علی علیهالسلام نیز وضع به همین ترتیب بود؛ یعنی بسیاری از مسلمانان و سپاهیان جهان اسلام از تابعین به شمار میآمدند.
تابعین یعنی کسانی که نه پیامبر اسلام صلی الله علیهوآله را دیده و نه با سنت مقدس آن حضرت آشنا بودند، نه علی و آل علی را درست شناخته و نه از قدر و منزلت و علم و معرفت او اطلاع کافی داشتند؛ بلکه تنها با قرآن آن هم در حدّ قرائت آشنا بودند.
از همین رو، به آسانی فریب خدعه منافقین را میخوردند. چنانچه بسیاری از کسانی که در صفین، دست از حمایت علی شسته و فریب قرآنهای بر سر نیزه لشکر معاویه را خوردند، جزو قرّاء کوفه به حساب میآمدند! یعنی پیامبر را ندیده بودند و سنت ایشان و حضرت علی علیه السلام را به خوبی نمیشناختند، لذا به راحتی بازیچه خواص و نفوذیها قرار میگرفتند و خود عامل تضعیف حکومت و اقتدار حضرت علی علیه السلام میشدند.
سه جریانی که جنگهای داخلی را علیه حضرت علی علیه السلام به راه انداختند و حکومت حضرت را تضعیف کردند
جنگهای جمل، صفین و نهروان در زمینه اقتدار حضرت علی علیهالسلام نقش تضعیف کننده داشتند یا تقویت؟
بیتردید میتوان گفت سه جنگ خونین و محنتزای جمل، صفین و نهروان که در فاصلههای زمانی بسیار کوتاه به ترتیب، در سالهای ۳۶ ،۳۷ و ٣٩ هجری به وقوع پیوست، بسیار فرساینده و پر دردسر و تفرقهانگیز بودند، و اگر سه جریانی که این جنگهای داخلی را علیه حکومت حضرت علی علیه السلام به راه نمیانداختند و با حضرت همراهی میکردند قطعا وضع حکومت حضرت به مراتب بهتر از آن میشد که ما در تاریخ با آن روبهرو هستیم.
عدم تبعیت مردم از حضرت علی علیه السلام به تاسی از خواص دنیاطلب اقتدار امام و حکومتش را تضعیف کرد
میتوان گفت صرفا بروز این جنگها، موجب ضعف حکومت حضرت امیرالمومنین بود؟
پاسخ این پرسش منفی است؛ چرا که جنگ جمل با پیروزی سپاه علی(ع) و جنگ صفین نیز پس از یکصد و ده روزه مبارزه به امضای حکمیت منتهی شد. جنگ نهروان نیز با پیروزی قاطع سپاه فاتح خیبر و با بیشترین تلفات خوارج و کمترین شهید از شیعیان آن حضرت به پایان رسید؛ بنابراین، نمیتوان پذیرفت که چنین جنگهایی، موجب تضعیف حکومت آن حضرت شده باشد؛ از اینرو، باید به دنبال علل دیگری رفت و راز سست شدن حمایت مردم از حکومت علی علیهالسلام را در جای دیگری جستجو نمود.
با دقت در فرازهای مختلف حکومت حضرت به روشنی به دست میآید، تا زمانی که مردم از علی علیهالسلام حرف شنوی و اطاعت داشتند و مطیع فرامین آن حضرت بودند، همواره علی علیهالسلام پیروز بوده و اقتدار حاکمیتش محفوظ مانده بود.
عقبنشینی و شکست و ناکامی از روزی آغاز شد که مردم دست از تبعیت از امامشان برداشته و از اطاعت ایشان سرباز زدند. ضعف و ناتوانی حکومت زمانی نمایان شد که خواص بیبصیرت از آن حضرت بدلایل دنیوی(حسادت، مادیات، مقام دنیوی،عدل علوی و...) جدا شدند، چیزی که موجب موفقیت معاویه در جنگ صفین شده بود و توانسته بود جلوی حملات مالک اشتر را بگیرد و آتشبس را بر علی علیهالسلام تحمیل کند
استفاده از جهل خواص و بدنبال آن جدایی بیست هزار نفر از شمشیرزنان سپاه علی علیهالسلام از لشکریان اسلام بود، نه زیادی ساز وکار جنگی و یا حملات بیامان سپاهیان معاویه در صفین! خواص دنیاطلبی که از جهاد در راه خدا خسته بودند و سعی داشتند این ویروس را به عامه مردم هم منتقل کنند. خواصی که حضرت علی علیهالسلام و منش او را مانع سهمخواهیهای خود میدیدند.
دشمن زمانی پای میزمذاکره میآید که ضعیف باشد/ صفین، مک فارلین، قطع نامه 598 و مذاکرات هستهای
مصداقیتر بگویید این خواص و عملکردشان در عصر ما کدامند؟
ما تجربه این دست از خواص را در جامعه خودمان بارها و بارها داشتهایم؛ کسانی که هزینههای کجمنشی آنها را امام جامعه و مردم پرداختهاند، مشهور است که امام خمینی (ره) در جریان تحمیل قطع نامه 598 توسط خواص به ایشان، عبارت جام زهر را به کار بردند؛ اما پس از آنکه مردم در عملیات غافلگیرانه عراق و منافقین معروف به مرصاد حضور قوی در جبههها داشتند، مشخص شد که مسئولان و خواص کجفهم خستگی و مدیریت بد خود را به مردم تعمیم داده و اطلاعات غلطی از توان جامعه برای ادامه جنگ (تا به رسمیت شناخته شدن حقوق ایران توسط سازمان ملل) به امام خمینی(ره) تحویل دادهاند تا جایی که امام بعد از عملیات مرصاد فرمود اگر میدانستم که مردم اینگونه پای جنگ هستند قطعنامه را نمیپذیرفتم!
همچنین زمانی که مسئله قرآن سرنیزه کردن توسط عمروعاص و معاویه در جنگ صفین پیش آمد، زمانی بود که معاویه در آستانه شکست توسط سپاهیان حضرت علی علیهالسلام به فرماندهی مالک اشتر بود؛ یعنی دشمن اسلام زمانی پای میز مذاکره میآید که ضعیف و بیچاره باشد و در میدان نبرد کاری از پیش نبرد؛ اما وجود افرادی به مانند اشعثبنقیس در سپاه حضرت علی علیهالسلام آنها را به کارگر افتادن فریب مذاکره امیدوارد میکرد.
قبل از جریان تحمیل قطع نامه 598 به ایران ما شاهد ماجرای مذاکره مک فارلین، مشاور امنیت ملی آمریکا در ایران به صورت پنهانی و بدون اجازه امام خمینی(ره) و در قالب هیأت ایرلندی با برخی از مسئولان ایرانی در تهران هستیم که البته امام خمینی(ره) بعد از اینکه از حضور آنها در ایران باخبر میشوند عصبانی شده و میخواهند که با آنها چون میهمان عادی و غیردیپلماتیک برخورد شود و زودتر ایران را ترک کنند.
یعنی وسط جنگ تحمیلی، زمانی که آمریکا، اروپا و شوروی دشنهشان در سینه هزاران زن و مرد ایرانی نشسته بود مشاور امنیت ملی آمریکا برای مذاکره به ایران فرستاده میشود. در آن جلسه چند چیز همراه مک فارلین بود یک کلید به معنای اینکه کلید روابط ایران و آمریکا، و یک انجیل به این معنا که ما هم خدا و پیغمبر حالیمان میشود و مشکلی با عقیده اسلامی شما نداریم و یک کیک به معنای شیرین کردن دهان و کنار گذاشتن دشمنیها.
مطالعات و شواهد نشان میدهد صدام و 80 کشور حمایت کننده او در سالهای آخر جنگ مستاصل بودند و هر چه نیروی نظامی و انسانی خود را تقویت میکردند و بر شدت حملات به ایران میافزودند، باز هم ایران مقاومت میکرد.
استراتژیست برتر آمریکا کسینجر یک نظر داشت و آن این بود که "این جنگ نباید پیروزی داشته باشد"! آمریکا میخواست همچنان دست برتر خاورمیانه باقی بماند و از سویی از موفقیت ایران در جنگ هم میترسید لذا وقتی در شرایط ضعف نسبت به ایران قرار گرفتند دوباره متوسل به مذاکره شدند.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که تعدادی از کسانی که از ایران به دنبال قطع نامه 598 بودند در مذاکره پنهانی با مک فارلین نیز حضور داشتند. یعنی مثل جنگ صفین باز هم کسانی از دل جبهه خودی به علت ضعف خود ضربات سنگینی بر پیکره جامعه اسلامی و امام جامعه وارد کردند.
سودجویی از نسبت فامیلی یا دوستی با پیامبر در جهت مطامع شخصی و حزبی و سستی مردم در ضربه به حضرت نقش داشتند
نخستین ضربهها چگونه به بدنه حکومت حضرت علی علیه السلام وارد شد؟
با تأمل و دقت در تاریخ و درنگ در زمان آغاز غارت و نفوذ لشکریان معاویه در قلمرو حاکمیت علی علیهالسلام به روشنی به دست میآید که تجاوز و حمله راهزنان شام به جان و مال و ناموس شیعیان علی علیهالسلام درست مقارن بروز تفرقه در میان سپاهیان علی علیهالسلام و نافرمانی سران و خواص از آن حضرت بوده است، البته منظور از خواص مالک اشتر و سلمان فارسی و ابوذر و مقداد و عمار نیست، منظور کسانی هستند که به خاطر اینکه نسبتی با پیامبر داشتند و یا از سران جامعه آن روز بودند و امکانات مادی، تبلیغی و ترویجی زیادی در اختیار داشتند امکان فریب مردم را داشتند.
بنابراین، شایسته است پیش از بروز جنگها، پدیده شوم عصیانگری و سستی و کاهلی یاران علی علیهالسلام را در پیروی و فرمانبری از آن حضرت،عامل انحطاط و از دست رفتن اقتدار حکومت ایشان بدانیم و به دنبال عواملی که موجب جدایی مردم از علی علیهالسلام شد، باشیم.
نفوذیها چون اشعث همیشه دنبال راهی برای باز کردن راه سلطه دشمن هستند
دستهای پشت پرده چقدر در این تضعیف نقش داشتهاند؟
مسئله دیگر مسئله نفوذ است. دقت کنید گاهی وقتی حرف از نفوذ زده میشود همه ذهنشان به طرف جاسوسی میرود. آن ضعیفترین نوع نفوذ است. نفوذی به دشمن و مشی دشمن باور دارد. دستهای ناپاکی بودند که با نفوذ جریانی در میان صفوف بهم پیوسته یاران حضرت، تخم نفاق و تفرقه پاشیدند و موجب بروز اختلافات و تفرقه میان شیعیان آن حضرت شدند، این مورد به حکومت حضرت علی علیه السلام آسیبهای جدی وارد کرد.
این مسئله کمی نیست که یکی از مهرههای سپاه حضرت علی علیهالسلام یعنی اشعث بن قیس به جای تقویت سپاه حضرت در جهت پیروزی معاویه گام بردارد و جنگ برده صفین را در لحظات آخر به نفع معاویه تمام کنند. شناسایی امثال اشعث بن قیس برای امروز جمهوری اسلامی ایران بسیار جای اهمیت دارد، ببینید این فرد در نقطه حساس پیروزی سپاه حضرت علی علیهالسلام پیشنهاد مذاکره عمروعاص را میپذیرد و مجری خدعه او در سپاه حضرت علی علیهالسلام میشود.
او باور به قدرت معاویه داشت؛ لذا باور به معاویه اجازه نمیداد که پذیرای دشمنی و نهایت قساوت معاویه علیه اسلام باشد و مدام سعی داشت چهره حکومت بنیامیه را در چشم مردم تطهیر کند. اگر تاریخ را مطالعه کنید میبینید که هر جا که امام علی علیهالسلام و یارانشان درصدد عیان کردن چهره تزویر معاویه بودند، اشعث و اطرافیانش به مقابله حضرت علی علیهالسلام برمیخاستند و سعی می کردند، دشمنی معاویه و خطر او برای اسلام را در چشم مردم کم کنند.
مردم کجفهم به اشعث در حکومت حضرت علی علیهالسلام قدرت بخشیدند
چرا نفوذی چون اشعث این همه نقش در حکومت و سپاه حضرت علی علیهالسلام بازی میکند؟
چون حضرت علی علیه السلام ایشان را به قدرت رسانده؟ نه اینگونه نیست. آنچه به اشعث قدرت داده بدنه اجتماعی بود که خود آنها هم دچار کجفهمی بودند. اینها کسانی بودند که از همه ابزار تبلیغی و ارتباطی برای سرایت نافهمی خود به جامعه سود میجستند.
امروز هم ممکن است بپرسیم چرا فلان مسئول و یا فلان نماینده مجلس ضد منافع مردم و حکومت کار میکند؟ چگونه کسی با این حد از کجمنشی صدارت امور کشور را به دست دارد، پاسخ این است که مردم خودشان با دست خودشان اینگونه افراد را به قدرت رسانده اند.
نفوذیها و کجفهمها اول اقتدار امام را شکستند و بعد او را به شهادت رساندند
مصداق انتخاب های غلط در حادثه هولناک شهادت حضرت علی علیه السلام در روزگار ما چیست؟
باز بعد از جنگ صفین میبینیم کسانی که خود از مقاومت در مقابل معاویه عقب کشیدند به حضرت علی علیهالسلام معترض میشدند که چرا جلوی معاویه نمیایستی! این دست که به خوارج معروف شدند فکر میکردند از حضرت علی علیهالسلام بیشتر میفهمند، موقع عمل جا میزدند اما ناکامیها را از حضرت میدانستند و نهایتا هم یکی از همین خوارج به نام ابنملجم مرادی که حس بیشترفهمی از حضرت داشت با تحریکات نفوذیهایی چون اشعث امام را به شهادت رساند. البته پیش از آن اقتدار امام را در چشم مردم شکستند، و چون اقتدار امام را شکستند امام علی عیلهالسلام اهمیت چندانی برای مردم و اطرافیان نداشت. لذا فرد سفاکی به نام ابنملجم تا پشت سر امام در نماز میآید اما کسی به او حساس نمیشود!
شکستی که این دست افراد بر پیکره اسلام وارد کردند بسیار سنگین است به گونهای که حضرت مهدی علیهالسلام را برای بیش از 1400 سال به غیبت کشاندند و این درس امروز ما است تا جایی که امام خمینی (ره) میفرمایند " اگر انقلاب اسلامی شکست بخورد تا 1500 سال کسی جرات نخواهد کرد که به نام دین حکومت تشکیل دهد"، لذا هوشیاری در این مقطع تاریخی بسیار مهم است.
مشاهده میکنیم کسانی از اول انقلاب اسلامی و در دوره هر دو رهبر جمهوری اسلامی ایران دنبال آدرس غلط دادن به مردم هستند. امام خمینی میفرمود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، اینها پنهانی میرفتند با دشمن مردم ایران نشست و برخاست میکردند، رهبری میفرمایند هستهای بهانه است اقتصاد مقاومتی را پیاده کنید، اینها اصرار دارند مولفه قدرت هستهای را از کشور بگیرند و مدام می گفتند چرا با آمریکا سر جنگ دارید؟ یا معترض میشوند که چرا نیروهای متجاوز آمریکایی به آبهای ایران را دستگیر کردید که وضع اقتصادیمان بد شود؟ فلسطین و سوریه به ما چه ربطی دارد؟ ارتش و سپاه ایران باعث مشکلات اقتصادی هستند و...
اما امروز که آمریکا خودشان را هم تحویل نگرفته و زیر برجام زده میگویند رهبر در جریان کامل مذاکرات بود؛ یعنی شکست توافق هستهای تقصیر رهبر است میخواست اجازه ندهد. و یا عدهای زندگیهای مجلل آنچنانی برای خود ترتیب دادهاند.
سوال اینها در حکومت جمهوری اسلامی چه میکنند؟ از کجا پیدایشان شده؟ ببینید این دست افراد خود به قدرت نرسیدهاند بلکه به دست مردم به قدرت رسیدهاند. خود مردم به تبلیغات و عوام فریبی آنها میدان دادهاند و هر روز در پی جنجال یا شایعات آنها دویدهاند، یا در رای دادن دقت نکردهاند یا پس از رای دادن پیگیر مطالبات خود نبودهاند.