به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا روز ۱۸ اردیبهشت ماه سال جاری، خروج غیرقانونی و یکجانبه این کشور از برجام را اعلام و پس از آن سندی را برای بازگرداندن تحریمهای هستهای علیه ایران امضا کرد. ترامپ گفت که بالاترین سطح تحریمهای اقتصادی علیه ایران بعد از دورههای ۹۰ و ۱۸۰ روزه اعمال خواهد شد. دور اول تحریمهای مزبور در مرداد ماه وارد فاز اجرایی شد و قرار است دور دوم این تحریمها دوشنبه ۱۴ آبان ماه علیه ایران اعمال شود.
وزارت خارجه ایران روز شنبه ۱۲ آبان طی بیانیهای این اقدام دولت ترامپ را یک سقوط اخلاقی و سیاسی بزرگ نامید و آن را نقض برجام، نقض قطعنامه شورای امنیت، نقض دستور دیوان بینالمللی دادگستری، تقابل با اراده صریح اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان و بی توجهی به اصول انسانی، حقوقی و اخلاقی دانست.
در آستانه این اقدام غیرقانونی دونالد ترامپ گفتوگویی داشتیم با دکتر «ویلمر جِی لئون» استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه خصوصی «هاوارد» در شهر «واشنگتن دی.سی» آمریکا؛ وی تحلیلگر سیاسی، نویسنده و محقق در زمینه مسائل سیاسی است. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
ریشه اصلی دشمنی دونالد ترامپ با ایران چیست و شما نقش لابیها بر سیاستهای دولت ترامپ را چگونه میبینید؟
لئون: ریشه اصلی دشمنی ترامپ با ایران بیش از آنکه به خود ترامپ مربوط باشد به امپراطوری، نظامیگری و استعمارطلبی باز میگردد. ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا تنها یک کارگزار برای این حکومت است. امپراطوریها نیازمند منابع هستند و باور دارند که به زور به دست آوردن منابع از کشورهایی که صاحب آن هستند آسانتر از همکاری با آنها است. امپراطوریها تاریخی طولانی دارند و وقتی مردمان کشورها مانند مردم ایران در انقلاب سال ۱۳۵۷، در مقابل این امپراطوریها با موفقیت ایستادگی میکنند، آمریکا آن را تایید نکرده و نمیپذیرد.
لابیهای داخل آمریکا نقش بسیار مهمی در شکل دادن به سیاستهای دولتهای آمریکا بویژه در قبال ایران ایفا میکنند. همچنین روابط آمریکا با اسرائیل، نقش مهمی در دشمنی آمریکایی علیه ایران دارد. لابیهایی که منافع اسرائیل را در آمریکا دنبال میکنند، در شکل دادن قانونگذاری در گردهماییهای سازمان ملل و بر روی واکنشهای آمریکایی در جلسات سازمان ملل موثر است. همچنین پیمان کاران نظامی آمریکایی مانند «لاکهیدمارتین» و «رِیتیون» و لابیهایی که این پیمان کاران با آنها قرارداد میبندند، نقش مهمی در شکلدهی سیاست آمریکا و رویکرد نظامیگرایانه آن در سیاست خارجیاش دارند.
با در نظر گرفتن خروج یکجانبه و غیرقانونی ترامپ از برجام، به نظر شما تبعات این اقدام بر آینده روابط آمریکا و اروپا چیست؟
لئون: علیرغم آنکه سران کشورهای اروپایی وعده دادهاند هر کاری که در توانشان باشد برای حفظ برجام انجام خواهند داد، موفقیت این توافق بسیار سخت خواهد بود. روابط آمریکا و اروپا به دلیل تهدید تعرفههای جدید و همچنین به دلیل خروج آمریکا از توافق اقلیمی پارس و فشار بیشتر بر اروپا برای هزینههای نظامی، دچار مشکل شده است. موسسات مالی به دنبال گزینههای جایگزین و مجراهای مالی هستند تا آنها را قادر به ادامه همکاری با ایران کند. برای اجتناب از تحریمها، این موسسات به دنبال گزینههایی هستند تا از بانکها و شرکتهایشان در برابر محکمه قضایی آمریکا محافظت کند.
ایالات متحده مفاد توافق [برجام] را بدون ارائه جایگزینی معتبر، نقض کرده است. این اقدام، تاثیر زیانباری بر استنباط اروپا از قابل اعتماد بودن آمریکا و تمایل آمریکا برای در نظر داشتن منافع متحدان اروپایی، داشته است. ترامپ، کاهش توان آمریکا برای تاثیرگذاری در عرصه جهانی را تسریع بخشیده است.
فارس: سیاستهای دولت ترامپ در قبال عربستان سعودی به عنوان متحد کلیدی آمریکا در منطقه غرب آسیا، چه تغییراتی بر وجهه بین المللی آمریکا داشته باشد؟
لئون: سیاستهای دولت ترامپ در قبال عربستان سعودی، بر وجهه جهانی آمریکا تغییرات ویران کنندهای میگذارد اما اعتقاد دارم، ترامپ، پامپئو و بولتون هیچ اهمیتی به این مسئله نمیدهند و دغدغه آنها مبادلات نظامی است و بیشتر از هرچیزی به توافقهای چند میلیارد دلاری تسلیحاتی اهمیت میدهند.
رویکرد جدید دولت ترامپ در قبال چین از یک سو و در قبال کره شمالی از سوی دیگر، چه تبعاتی برای هژمونی آمریکا در شرق آسیا خواهد داشت؟
لئون: تبعات سیاستهای دولت ترامپ در قبال چین و کره شمالی برای هژمونی آمریکا در شرق آسیا وحشتناک خواهد بود. آمریکا یک امپراطوری رو به افول است. همان طور که دکتر «جرالد هورن» در کتاب «ضربههایی علیه امپراطوری» نوشته است، آمریکا یک امپراطوریِ بحرانزده است. به گفته هورن، چین در حال رشد است و تغییری سیستماتیک در جهان بوجو میآورد تا بعد از گذشت دو قرن، اقتصاد غرب در اقلیت قرار بگیرد.
آمریکا قادر نخواهد بود پروژه «راه ابریشم جدید» چین را متوقف کند یا نخواهد توانست مانعی برای برنامه «چین ۲۰۲۵» باشد. چین ابرقدرت اقتصادی بعدی در جهان خواهد بود و جنگ تجاری ترامپ علیه چین، کاری بیهوده و احمقانه وآخرین تقلا کردن برای یک قهرمان سابق و در حال شکست است. جهان تغییر کرده است و تمام چیزی که ترامپ برای ارائه کردن دارد، نظامی کردن جهان است در حالی که زمینه جدید مبارزه، جنگ اقتصادی است.
در مورد کره شمالی هم، چنین است. «کیم جونگ اون» [رهبر کره شمالی] از ترامپ استفاده کرده است. کیم از انزوا خارج شده و اکنون به عنوان بازیگری در عرصه جهانی مطرح است. ارتباطات وی با چین و تلاشهایش برای ارتباط با ژاپن، در راستای زمامداری سهجانبه آسیایی است. در نهایت به جای مشارکت فعالانه در بهبود روابط، ترامپ مجبور خواهد شد از بیرون تنها نظارهگر باشد.
بازتاب داخلی سیاست خارجی دولت ترامپ در آمریکا چیست و آینده دولت وی را چگونه میبینید؟
لئون: همان طور که قبلا گفتم، دولت آمریکا به دنبال داد و ستدهای نظامی است و بیشتر به توافقهای چند میلیارد دلاری فکر میکند. بازتاب داخلی این سیاستها را «جان بولتون» در سخنرانی روز پنجشنبه گذشته در میامی بیان کرد. وی گفت «این کشورها تروئیکای استبداد و مثلث ترور هستند. هاوانا، کاراکاس و ماناگوآ، مسبب رنج شدید انسانها و مشوق بیثباتی عظیم منطقهای و پیدایش گهواره پست کمونیسم در نیم کره غربی هستند». بولتون گفت که آمریکا به دنبال این خواهد بود که گوشههای این مثلث و این تروئیکا از هم فرو بپاشد.
هیچ پایه و اساسی برای سیاست خارجی آمریکا یا لزوما برای موضعگیریهایش در قبال آمریکا مرکزی وجود ندارد بلکه جنجال و لفاظیهای اغراق آمیز برای گزافهگویی است.
برنامه مالیاتی دولت ترامپ برنامهای شکست خورده برای طبقه متوسط آمریکا و طبقه کارگر این کشور است. آن به اصطلاح «سیاست تجاری» ترامپ چیزی بیشتر از انجام چند توافق چندجانبه نیست که با تغییر نامشان آنها را به اسم توافقهای دوجانبه معرفی میکند. تمام چیزی که وی ارائه میکند، نژاد پرستی، نفرت و نظامیگری است و همه اینها بازتابهای درونی سیاست خارجی دولت آمریکا هستند.