به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی گودینی، رماننویس مطرح و از چهرههای ادبیات کارگری که به این بهانه در برنامه زنده تلویزیونی «شبروایت» حضور داشت، گفت: ادبیات کارگری در ایران شاید در حد نیمبندی باشد، چون به واقع بیمار است مثل صنعت ما و مثل کارگر ما که هیچ امنیتی ندارند.
نویسنده «تالار پذیرایی پایتخت» ادامه داد: ادبیات کارگری، حمایت میخواهدولی مگر کسی کمکی میکند. این همه رمانهای مرتبط با زندگی کارگران نوشتهام اما هیچ یکی از نهادهای کارگری از من پشتیبانی نکردهاند. درواقع مرا بایکوت کردهاند هرچند من برای دل خودم مینویسم چون خودم از انقلاب تا بعد انقلاب از شاگرد مغازه تا کارخانه و غیره کارگری کردهام.
وی با اشاره به رمانهای معروف خارجی در حیطه ادبیات کارگری، عنوان کرد: اگر کتابهای کارگری معروفی میبینیم، به سبب پشتیبانی دولت از آنهاست همانطور هم که تبدیل به فیلم و غیره هم شدهاند. خود جلال آل احمد هرچند کتاب «از رنجی که میبریم» را نوشته اما به نظرم بومی نیست و رنگ و بوی ایرانی ندارد.
گودینی در عین حال با اشاره به وضعیت کارگران گفت: صد درصد از کارگران ما باسوادند و حتی همه میدانیم که برخی مدارک دانشگاهی هم دارند اما حمایت که نمیشوند؛ هیچ، لااقل ای کاشباسوادهای آنان را تشویق به نوشتن کنند.
نویسنده رمان«زنیباکفشهایمردانه»ادامه داد:مسأله کارگر را باید خود کارگر بنویسد چون داستاننویس الان ما تجربه کارگری ندارد و توقعات این قشر را نمیداند؛ همینطور هم که در این چندهه قصه خوبی در اینباره نداشتهایم.
وی با تأکید بر اینکه کسی از موقعیت باسوادی کارگران استفاده نمیکند، توضیح داد:این جماعت اینقدر مشکل و دغدغه امنیت شغلی دارند که مجبورند سراغ مطالعه نروند. ماجرای کارگران هپکو و هفت تپه و ... مثال این جریانات اعتراضی کارگری هستند که مدیران از آنها سوءاستفاده میکنند.
این رماننویس در برنامه «شب روایت» گفت:خصوصیسازی آفت جامعه کارگری ماست بویژه این موضوع دست کسانی میافتد که رانتخوارند و بیپولاما کارخانهها را دست میگیرند و نهایتا هرچه میخواهند سر کارگر میآورند.مجبوریم در جامعه کارگری و ادبیات کارگری اینطور بنویسیم که فقط تلخیها منعکس شودچون جایی برای لذت نمیگذارند.
گودینی در پایان ضمن خاطرهای عنوان داشت: یکبار میخواستم برخی از رمانهایم را به یکی از نمایندههای مجلس بدهم بلکه بخواند؛ ولی مرا راه ندادند و گفتند میتوانی ساعت ششصبح فلان روز که نماینده از فلان جا رد میشود، کتابهایت را به او بدهی!