به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، وزارت نفت جوابیهای را نسبت به گزارشی که با عنوان «معطل ماندن توسعه فاز ۱۱ پارسجنوبی با اشتباهات استراتژیک وزارت نفت» در خبرگزاری فارس منتشر شده بود ارسال کرد که منتشر شد. متاسفانه علی رغم آنکه انتظار میرفت جوابیه نویس این وزارت خانه توضیحات فنی در خصوص ایراداتی که در این گزارش به قرارداد فاز 11 گرفته شده بود ارائه کند، تنها به دنبال سیاسی کردن موضوع روی آورد. طبعا این شیوه برخورد با موضوع این کته را به ذهن متبادر میکند که جوابیهنویس وزارت نفت پاسخ فنی به اشکالات فنی نداشته است. به هر حال خبرگزاری فارس نیز برحسب وظیفه توضیحاتی را درباره این جوابیه غیر مودبانه ارائه میکند:
1) نویسنده جوابیه وزارت نفت بررسی گذرای قرارداد IPC را نمونه ای از فرافکنی و بازی رسانه ای عنوان کرده است؛ در حالی که اولا باید گفت خبرنگار خبرگزاری فارس در این گزارش تنها به یک نمونه از این قرارداد که سال گذشته نیز به امضا رسید اما به نتیجه نرسید اشاره کرده است و مشخص نیست چرا نویسنده مذکور از این بررسی ناراحت شده است، هرچند مسئولان وزارت نفت بارها و بارها در طول یکی دو سال اخیر از امضای 10 قرارداد با روش IPC خبر داده بودند و جالب است که عدم انعقاد این قراردادها به گردن منتقدین و یا به اصطلاح جوابیه نویس وزارت نفت «دلواپسان» انداخته شده است.
شاید جوابیه نویس وزارت نفت زمان رونمایی از نسخه نهایی شده IPC را از یاد برده است. یا شاید از یاد برده است که بین تیمهای تدوین کننده مدل جدید قراردادی اختلاف نظرهای شدیدی وجود داشت و در نهایت حتی پس از برجام هم به تدوین نسخه واحد در کمیته بازنگری منجر نشد و بیژن زنگنه وزیر نفت هم هیچ کدام از ویرایشها را نسخه مورد تایید وزارت نفت ندانست. یعنی حتی در اسفند ۹۴ یعنی ۸ ماه پس از تصویب و دو ماه ماه پس از اجرای برجام هم وزارت نفت ویرایش خود از IPC را به دلایل یاد شده نهایی نکرده بود.
۲) در ابتدای جوابیه وزارت نفت انتقادات صورت گرفته به مدل جدید قراردادهای نفتی به جنجال آفرینی های دلواپسان و رسانه های همسو تشبیه شده است. این در حالی است که باید تاکید کرد انتقاد های دلسوزانه ای که از سوی کارشناسانی چون دکتر مسعود درخشان، دکتر غلامحسین حسنتاش و دیگر اساتید برجسته صنعت نفت که گرایش های متفاوت سیاسی و فنی دارند موجب شد تا بخشی از ایراداتی که به این مدل جدید قراردادی وجود داشت در بررسی های بعدی توسط دولت اصلاح شود والا مشخص نبود آن مدل اولیه قراردادهای جدید صنعت نفت چه بلایی را بر سر صنعت نفت ایران می آورد.
۳) جوابیه نویس وزارت نفت متاسفانه به حداقل های موازین اخلاقی نیز پایبند نیست و این اتهام را بدون هیچ مبنایی وارد میکند که منتقدان عملکرد وزارت نفت که اتفاقا مدافع بعضی اقدامات وی از جمله تعیین نرخ خوراک پتروشیمی ها، خودکفایی اخیر در تولید بنزین و مواردی از این دست هستند، از اعمال مجدد تحریم های آمریکا علیه صنعت نفت ایران خوشحال و پایکوبان هستند. در صورتی که باید گفت این منتقدان نسبت به این موضوع بیش از هر گروه و جریان سیاسی دیگر ناراحت اند. اساسا هیچ گروه سیاسی و دلسوز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از اعمال تحریم خوشنود نیست بلکه کسانی الان از اعمال تحریم ها علیه ایران خشنود هستند که در سالهای گذشته برای اینکه ایران تحریم شود به دولت و مجلس سنای آمریکا نامه نوشتند و اخیرا نیز از امریکا خواستند تا ایران را تحریم کنند. شاید جوابیهنویس وزارت نفت آدرس نویسندگان این نامهها را نداند اما برای یافتن آنها در اطراف دولت کار چندان سختی نیز نخواهد داشت. ضمنا زمانی که به اصطلاح جسم برجام پابرجا بود روحش بارها و بارها توسط اتحادیه اروپا و آمریکا حتی در دوران دولت قبلی آمریکا نقض شده بود از سوی منتقدان بارها به مسئولان دولت گفته شده بود که باید نسبت به بدعهدی آمریکا و اروپا واکنش نشان دهند تا جرات نقض برجام یا از بین بردن آن را نداشته باشند. چراکه تعهدات ایران غیر قابل بازگشت بود و با نقض برجام ایران از مزایای حداقلی آن نیز محروم میشد.
۴) آن موقع که برجام وجود داشت منتقدان بارها و بارها به وزارت نفت اعلام کردند تمام تخم مرغهای خود را در سبد خارجی ها بخصوص غربی ها نچینید تا صنعت نفت ایران معطل بازگشت خارجی ها نباشد که این در تضاد با اقتصاد مقاومتی است.
۵) عقل سلیم حکم می کند در روابط خارجی که هر کشور منافع خودش را در نظر می گیرد، خوشبینی سادهانگارانه کنار گذاشته شود ولی متاسفانه مشخص شد در قراردادی که در فاز 11 با توتال منعقد شده است این قرارداد با خوشخیالی و سادهانگاری منعقد شده و هیچ جریمه ای برای این شرکت و حتی شرکت سی ان پی سی در صورت خروج از فاز 11 در نظر گرفته نشده است. متاسفانه این رفتار مسئولان وزارت نفت به خوبی نشان می دهد که آنها حتی به اصول بدیهی حاکم ب سیاست خارجی هم در امضای قراردادهای نفتی توجه نکرده اند.
۶) در جوابیه وزارت نفت گفته شده است با روی کار آمدن جریان بد عهد در ساختار حاکمیت آمریکا هدیهای ارزشمند به دلواپسان اهدا شد و ایران دوباره تحت تحریم ظالمانه آمریکا قرار گرفت. فارغ از اتهامزنی غیر اخلاقی جوابیهنویس وزارت نفت در اینجا باید از جوابیه نویس وزارت نفت تشکر کرد که تفکرات حاکم بر وزارت نفت را به صورت شفاف بیان کرده است. و البته باید یادآوری کرد که به جای عصبانیت و اتهامزنی، بهتر بود به هشدارهایی که قبل از این داده میشد توجه شود تا لازم نباشد امروز برای خالی نماندن عریضه زبان به بداخلاقی و اتهامزنی و امثال آن گشوده شود.
به جوابیه نویس وزارت نفت توصیه می کنیم حتما نگاهی به جریان های فکری که در طول تاریخ در ایالات متحده حاکم شدهاند بیاندازد و ببیند در طول دورانی که از انقلاب اسلامی می گذرد چه جمهوری خواه چه دموکرات چه نوع برخوردی با ایران داشتهاند. عده ای با دستکش مخملی جلو آمدند و جریانهایی هم آمریکای واقعی را نشان دادند که به قول مقام معظم رهبری دولت ترامپ خود واقعی آمریکا بدون دستکش مخملی است.
۷) نویسنده این جوابیه ادعا کرده است کارشناس و نویسنده گزارش درک منطقی از محیط بین المللی ندارد و محیط اقتصاد بین الملل را یک فضای بسته و محلی در نظر گرفته است که در پاسخ باید گفت توقع زیادی نیست که مسئولانی که قرارداد منعقد می کنند کمی به دور از خوشبینی این کار را انجام دهند و نیم نگاهی هم به توانمندی داخلی داشته باشند. کمااینکه به دور از هیچ تعصب سیاسی در سالهای 90 و 91 که شدیدترین تحریم ها علیه صنعت نفت ایران اعمال می شد همین شرکت های داخلی بودند که توانستند پارس جنوبی را توسعه دهند و افتخار افتتاح فازهایش برای دولت یازدهم ماند.
۸) حال به سراغ یکی از بامزهترین بخش های این جوابیه می رویم که نشان می دهد جوابیه نویس وزارت نفت صرفا در حال تنظیم جوابیه ای سیاسی و غیرکارشناسی بوده و حتی کوچکترین اطلاعاتی درباره اظهارات مقامات ارشد وزارت نفت درباره قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی نیز نداشته است. در بخشی از این جوابیه آمده است: «اینکه برایتان عجیب است شرکت فرانسوی توتال پس از تحریمهای ضدایرانی از سوی آمریکا و با نگرفتن معافیتهای تحریمی از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج شد، به همین دلیل است که از اساس الگوی کار شرکتهای بزرگ در محیط بینالمللی را در نمییابید. احتمالا مجموعه اطلاعات شما از اعداد و ارقام وابستگی اقتصادی شرکتهای بزرگ به اقتصاد آمریکا بسیار ضعیف است و توصیه میکنیم در این زمینه حتما بایگانی راکد خود را روزآمد کنید».
موضوع بسیار جالب و بامزه است، مسئولان وزارت نفت به جای اینکه به این سوال پاسخ دهد که چرا علی رغم هشدارهای مکرر کارشناسان و رسانه های دلسوز، با شرکت توتال که می دانند بخش زیادی از سهام این شرکت متعلق به آمریکا است و سابقه بدعهدیش پیشتر در دوران تحریم های گذشته به ثبت رسیده است، قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را منعقد کرده اند، در جایگاه مدعی نشسته اند و همان کارشناسان و رسانه ها که قبلا در این زمینه هشدار داده بودند و از ماه ها قبل درباره احتمال خروج توتال هشدار داده بودند را متهم میکنند که از خروج توتال از فاز ۱۱ پارس جنوبی متعجب شده اند و این امر ناشی از نشناختن فضای بین المللی است! شاید هم جوابیهنویس وزارت نفت معنی کلمه تعجب را نمیداند و متوجه نمیشود کسانی که نسبت به وقوع امری هشدار میدهند طبعا نمیتوانند از وقوع آن متعجب شوند. مدتهاست که این شیوه فرار به جلو منسوخ شده است. چنانکه این مسئولان وزارت نفت بودند که در پاسخ به ابراز نگرانیها تاکید میکردند هیچ اتفاقی نمیافتد.
ظاهرا مسئولان روابط عمومی وزارت نفت دچار فراموشی شده اند که زنگنه در جلسه علنی 21 تیرماه 96 و در دفاع از امضای قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با شرکت توتال گفت: «برخی مطرح میکنند با تحریمها این شرکت ایران را ترک میکند در حالی که تعدد حضور این شرکتها موجب میشود تحریمها هرگز اتفاق نیفتد؛ زیرا خود آنها ضرر میکنند».
ظاهرا مسئولان روابط عمومی در یک سال و نیم اخیر استراحت میکردهاند و این اظهارات زنگنه پس از دیدار با علیشیر سلطاناف، معاون نخست وزیر ازبکستان درباره اخبار ضد و نقیضی که از توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی و توتال مطرح است را نشنیده اند که وی گفت: «ما قرارداد معتبر قانونی با توتال، سی ان پی سی و پتروپارس داریم و در آن مشخص شده است که این شرکت در چه شرایطی می تواند از این پروژه کنار برود. توتال در شرایطی میتواند از این پروژه کنار برود که تحریمهای بین المللی از سوی شورای امنیت علیه ایران اعمال شود».
موضوع بسیار ساده است. دقیقا این مسئولان وزارت نفت هستند که با انعقاد قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی با شرکت توتال بدون در نظر گرفتن سازوکارهای لازم برای شرایط تحریم احتمالی، به خوبی اثبات کردند فضای بین المللی را نمی شناسند و با خوش بینی و خوش خیالی قراردادی را منعقد می کنند که نتیجه اش جز خسران برای صنعت نفت ما نیست. این کار از کسانی که پیشتر خود را ژنرال می نامیدند بعید به نظر میرسید. پیشنهاد می کنیم مسئولان روابط عمومی وزارت نفت این گزارش فارس درباره دلایل خوش خیالی خود درباره وضعیت قراردادهای نفتی بعد از بازگشت تحریم ها را بخوانند.
۹) ظاهرا نویسنده جوابیه در جریان جزئیات قرارداد فاز ۱۱ پارس جنوبی و همچنین نحوه عملکرد شرکت جایگزین توتال در این قرارداد نیست زیرا براساس گفته های مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس شرکت جایگزین توتال همان مسیر را ادامه خواهد داد. همچنین علی کاردر مدیرعامل سابق شرکت ملی نفت ایران و همچنین معاون مهندسی و توسعه شرکت ملی نفت ایران نیز بارها گفته بودند با خروج توتال از پارس جنوبی، نه تنها این شرکت جریمه نخواهد شد بلکه پس از اتمام کار هزینه ای که توتال در این فاز کرده است به او باز خواهد گشت.
و این سوال کماکان مطرح است چرا شرکت جایگزین کار توسعه خود را در فاز 11 آغاز نمی کند؟ آیا یک سال زمان یا بهتر است بگوییم سالها معطلی برای اغاز توسعه این فاز کافی نیست و سوال مهمتر این است که چرا کار توسعه میدان مشترک پارس جنوبی از فاز 11 که یک فاز مرزی است آغاز نشده است که اگر این کار را در زمان آغاز توسعه انجام می دادیم شرایط تولید گاز ایران بهتر از امروز نبود؟
۱۰) بارها و بارها در این جوابیه می بینیم جوابیه نویس به جای بحث فنی سعی دارد موضوع را سیاسی کرده تا به اهداف خود برسد مثلا گفته است «شاید شما و کارشناسان محترمتان بیشتر علاقهمند باشند صنعت نفت ایران در جهان منزوی باشد و با فناوریهای یک قرن گذشته به کار ادامه دهد، بله ما افتخار میکنیم که شرکتهای بزرگ برای همکاری با صنعت نفت ایران صف کشیده بودند». اگر جوابیهنویس وزارت نفت اندکی از اتهامزنی فراغت یافته باشد شاید فرصت کند به این پرسش پاسخ دهد که بین سالهای ۹۴ تا ۹۶ که هم برجام اجرا شده بود هم مباحث مربوط به ایرادات آشکار IPC فروکش کرده بود چرا به جز توتال هیچ کدام از شرکتهای «بینالمللی» در «صف» مانده قراردادی با ایران منعقد نکردند؟ هنوز کشور باید تاوان توهماتی که لج کرده و تبدیل به باور شدهاند را بپردازد؟ یا دو سال فرصت پس از برجام زمان کمی بود که «شرکتهای بینالمللی» با قرارداد بیش از اندازه «جذاب» IPC به صورت «واقعی» و روی زمین وارد کار در صنعت نفت ایران شوند؟ چرا هیچ کدام از وعدههای مکرر ۱۰ قرارداد تا پایان سال خواهیم بست و ۵ قرارداد تا ماه دیگر نهایی میشود و امثال آن محقق نشد؟ آن هم در شرایطی که حتی رسانهها هم به مدل قراردادی IPC نمیپرداختند.
اگرچه این مطلب نیز واضح است که بر خلاف خیالپردازیهای فانتزی و بدون مبنا، حتی اگر شرکتهای مهم دیگری نیز در این شرایط وارد قرارداد میشدند بلافاصله و بدون هیچ تردیدی پس از اعمال تحریمها ایران را ترک میکردند و دست صنعت نفت در پوست گردو باقی میماند.
ذکر این نکته نیز بیوجه نیست که به خاطره یکی از متخصصان صنعت نفت کشور که اخیرا در جریان نشست خبری مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت ایران درباره شرکت زیمنس آلمان پس از امضای برجام مطرح شد، بپردازیم. بر اساس آنچه در این نشست مطرح شد یکی از مسئولان اصلی این شرکت برای ملاقات با مسئولان صنعت نفت به ایران آمد و از اینکه صنعت نفت ایران توانسته بود در دوران تحریم های سخت و خشن که به قول آمریکایی ها فلج کننده نامیده بودند چنین پیشرفت و توسعه پیدا کند شگفت زده شود. البته متخصصان دلسوز صنعت نفت که تعدادشان هم کم نیست بارها و بارها موضوعات مشابهی را از قول شرکتهای بین المللی مختلف بیان کرده اند. این نشان می دهد حتی تحریم های شدید سالهای 90 و 91 نیز نتوانسته بود توسعه صنعت نفت را متوقف کند.
۱۱) در بخشی از جوابیه سیاسی و غیرکارشناسی وزارت نفت آمده است: «همانگونه که تذکر دادیم نویسندگان این گزارش با عدم درک از ماهیت محیط بینالمللی و عدم درک از الزامات توسعه میدانها صرفا به اندیشهپردازیهای رویاگونه دست زدهاند، توسعه این فاز از پارس جنوبی حدود ۵ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد. اگر به زعم شما میتوان توسعه این فاز را به شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت سپرد لطفا برای تامین سرمایه ۵ میلیارد دلاریاش هم ما را راهنمایی کنید! حضرات نظریهپرداز اصلا فکر نکردهاند که این میزان سرمایه را باید از کدام بخش از بودجه شرکت ملی نفت تامین کرد؟ در شرایطی که اقتصاد ایران برای رهایی از بنبست توسعه باید روی تامین بدون هزینه سرمایه خارجی تمرکز کند شما با چه توجیهی کشور را به تحمل بار ۵ میلیارد دلاری تامین سرمایه یک فاز از محل بودجههای ملی یا شبکه بانکی ارجاع میدهید؟»
در پاسخ قصد داشتیم پیشنهاد برگزاری «دوره آموزشی نحوه تامین مالی در شرایط تحریم برای پروژه های نفت و گاز » به جوابیه نویس های وزارت نفت را بدهیم که یادمان افتاد در چند ماه اخیر، مرکز پژوهش های مجلس و کمیته اقتصاد مقاومتی مجلس شورای اسلامی تحقیقات مفصلی در خصوص نحوه تامین مالی با استفاده از سرمایه های مردمی در شرایط تحریم انجام داده اند و منتشر کرده اند. بنابراین در گام نخست، جوابیه نویس وزارت نفت را به مطالعه این دو گزارش ارجاع می دهیم. البته در صورت تمایل آنها، حتما دوره مطالعاتی تامین مالی در شرایط تحریم و غیر تحریم را نیز برگزار خواهیم کرد. شاید جوابیهنویس تازهکار وزارت نفت از شیوههای مختلف تامین مالی در جهان بیخبر باشد. مثلا شاید جوابیهنویس محترم نداند که وظیفه شبکه داخلی و خارجی بانکی به جای تامین مالی دلالی و سوداگری(که در ایران به شدت رایج است)، تامین مالی پروژههای بزرگ اقتصادی ست و به صورت خیلی اتفاقی توتال نیز قصد داشت از همین شیوه برای تامین مالی پروژه استفاده کند و ایران هم قرار بود سود تسهیلاتی که توتال دریافت میکند را بپردازد.
۱۲) یکی دیگر از نکات جالب جوابیه وزارت نفت، سکوت درباره معطل ماندن این پروژه از اواسط سال 92 تا زمان امضای قرارداد با توتال یعنی تیرماه 96 با هدف واگذاری پروژه توسعه فاز 11 پارس جنوبی به شرکت های بزرگ خارجی و با استفاده از مدل جدید قرادادهای نفتی (IPC) بوده است. این اتفاقی در حالی رخ داد که براساس اظهارات بیژن زنگنه، وزیر نفت در صحن علنی مجلس در تاریخ 21 تیرماه 96، ضرر ناشی از هر یک سال تاخیر در توسعه فازهای پارس جنوبی 5 میلیارد دلار است و هر 5 سال تاخیر در توسعه این فازها، 32 میلیارد دلار به کشور ضرر وارد می کند، ضرری که از جیب مردم پرداخت می شود و به بیکاری و فقر منجر می شود. البته زنگنه این اظهارات را در دفاع از امضای قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با توتال بیان کرد و به احتمال فراوان، وی و سایر مسئولان وزارت نفت فعلا هیچ علاقه ای ندارند این اظهارات بازخوانی شود.