قاری قرآن و از فرماندهان حزبالله لبنان بود، در جوانی به زندان رژیم صهیونیستی افتاد و آنجا برای دیگر همبندان کلاس قرآن برگزار میکرد تا جایی که پس از آزادی به او زیارت امام رضا (ع) هدیه دادند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جامعه قرآنی کشور در ادامه دیدارهای هفتگی خود با خانوادههای معظم شهدا و در آخرین دیدار در سال ۱۳۹۷ به دیدار خانواده شهید حزب الله لبنان شهید «محمدعلی وهب» رفتند.
این شهید عزیز از فرماندهان حزبالله لبنان است که سال ۱۹۹۶ در یکی از عملیاتها در جنوب لبنان به شهادت رسید.
از آنجایی که دختر این شهید با مردی ایرانی ازدواج کرده در تهران به منزلش رفتیم و میهمان دختر و داماد این شهید بزرگوار بودیم.
در ابتدا داماد شهید وهب از تقارن این دیدار با سالروز شهادت محمدعلی وهب خبر داد و گفت: یک نکتهای در دیدار امروز شما با ما وجود دارد و آن این است که امروز درست سالروز شهادت شهید محمدعلی وهب است و گویا شما با دعوت خود این شهید به منزل دخترش آمدهاید.
شهید محمد علی وهب در شهر نبطیه لبنان که به شهر امام حسین علیهالسلام مشهور است زندگی میکرد و از فرماندهان جبهه مقاومت حزب الله لبنان بود وی در زمان دبیرکلی سیدعباس موسوی بر حزبالله فعالیت داشت و از نزدیکان وی بود.
این شهید عزیز مقدمات قرآن را از پدر و مادرش آموخته بود و در نوجوانی هم باحضور در کلاسهای تلاوت و تجوید قرآن کریم به قاری خوشخوانی تبدیل شده بود. شهید وهب در حدود ۲۰ سالگی در زندانهای رژیم صهیونیستی هم کلاس قرآن تشکیل داده بود با کمک یک روحانی به دیگر زندانیان آیات الهی را آموزش میداد.
در ادامه سارا وهب فرزند شهید محمدعلی وهب به بیان خصوصیات پدرش پرداخت و گفت: من فرزند چهارم خانواده هستم ما چهار خواهر و دو دو برادر هستیم. برادر کوچکم درست در روز شهادت پدر به دنیا آمد و وی هیچگاه پدر را ندید. ما هم کودک بودیم که پدر شهید شد، اما یاد خاطره و شیوه زندگی ایشان از منزل ما بیرون نرفته و روزی نیست که از پدر یاد نکنیم. همیشه از ایشان و خصوصیات اخلاقیاش در زندگی استفاده میکنیم. این توفیقی است که ما خانواده این شهید بزرگوار هستیم.
پدرم همواره از مردم مستضعف دستگیری میکرد و به دلیل داشتن این خصوصیت مهم در بین همه مردم حتی مسیحیان محبوب بود. وی به صدیق المسجد و وزیر المستحبات مشهور بود و در عین فعالیت در زمینههای مختلف از خانواده هم غافل نبود و مراقب درسهای ما بود. شهید بزرگوار صوت زیبایی داشت و قرآن را به زیبایی تلاوت میکرد و دعای کمیل و دیگر ادعیه را هم در مسجد با صدای زیبایش میخواند. همچنین اگر کسی سؤالی در امور شرعی و فقهی داشت با پدرم مطرح میکرد.
از دیگر خصوصیات این شهید عزیز این بود که همواره آرزوی شهادت داشت و ذکر شهادت از زبانش بیرون نمیرفت. وی شاعر اهل بیت هم بود و برای امام حسین علیهالسلام شعر میسرود. یک قطعه شعر داشت که همواره آن را زمزمه میکرد و در آن آمده است خدایا آمادهام که به سوی تو بیایم اگر مرا قطعهقطعه هم بکنی حاضرم فرزندانم یتیم شوند، اما به محضر تو بیایم.
مادرم درباره این خصوصیات پدر میگفت: من همواره به مردم میگفتم همسرم اینقدرها هم که میگوید بزرگ نیست، اما یک هفته مانده به شهادتش هنگام نماز صبح کاملاً احساس کردم که بوی شهادت میدهد، چهرهاش برافروخته بود. میشد احساس کرد که او بزودی شهید خواهد شد. حتی به او گفتم برای شهادت آماده باش. همین اتفاق هم افتاد و چند روز بعد به شهادت رسید. به دلیل بارداری مادر، پدرم اجازه حضور در عملیاتها را نداشت. اما وی به فرماندهانش گفته بود: مگر شهادت دست شماست که بتوانید جلوی کسی را بگیرید.
این شهید بزرگوار انس زیادی با قرآن کریم داشت و همواره آیات الهی را به دیگران آموزش میداد تا جایی که در زندان رژیم صهیونیستی هم اینکار را به طور منظم انجام میداد و پس از آزادی از زندان رژیم صهیونیستی جایزه سفر به مشهد مقدس به او اهدا شد و در جوانی راهی ایران شد و امام رضا علیهالسلام را زیارت کرد.
باید بگویم ذکر، نام و یاد پدر از کودکی در ذهن و قلب ما جای گرفته و به هیچ وجه احساس نمیکنیم یتیم هستیم ما تنها خود را فرزند شهید میدانیم و در زندگیمان از وی استفاده میکنیم. به یاد دارم در دوران دانشجویی فاصله دانشگاه تا منزل ما کمی زیاد بود و گاهی در این مسیر احساس ترس به من دست میداد، اما همیشه حضور پدر را در کنارم احساس میکردم و همین موضوع قوت قلبی برایم بود.
۲۳ سال داشتم که موضوع ازدواج هم با آقای دکتر تقوی که یک مرد ایرانی بود مطرح شد نمیدانستم تصمیم درستی میگیرم یا نه. به همین منظور به مزار پدر رفتم و از او خواستم تا کمکم کند و بتوانم تصمیم درستی بگیرم. این موضوع را هیچ کس نمیدانست، اما چند روز بعد مادربزرگم با منزل ما تماس گرفت و گفت: در خواب دیدم مهمانی بزرگی داشتیم و پدرت هم دستهگل زیبایی در دست داشت و خوشحال بود. گروهی از ایران به منزل شما آمده بودند و میهمان خانه شما بودند با شنیدن این صحبت مادربزرگ فهمیدم که پدر به این ازدواج رضایت دارد.
در این دیدار رحیم قربانی رئیس سازمان قران و عترت بسیج تهران بزرگ گفت: آخرین دیدار جامعه قرآنی به خانواده یکی از شهدای مقاومت اختصاص پیدا کرده است. ما در این هفته میهمان خانه دختر شهید محمدعلی وهب هستیم. این شهید زاده لبنان است و به دست دژخیمان صهیونیستی به شهادت رسیده است.
وی افزود: سالها پیش امام راحل با درایت خاص خودشان هستههای مقاومت را در همه جای دنیا کاشتند و امروز شاهد برداشت آن هستیم. لبنان، فلسطین و ... نقاطی هستند که از محور مقاومت برپا خواستهاند و بر علیه ظلم و ستم میستیزند. نمود روشن این اتفاق را این سالها در قالب شهدای مدافع حرم به وضوح شاهدیم.
وی تأکید کرد: چند سالی است که ستاد شهدای قرآنی شکل گرفته و به واسطه آن شهیدانی که در امور قرآنی فعال بودهاند، شناسایی و معرفی میشوند. هدف این است که در کنار اشاعه فرهنگ قرآنی به جوانان بیاموزیم عمل به قرآن نیز یکی از واجباتی است که نباید از آن غفلت کرد در این زمینه میتوانیم از رفتار شهدا الگوبرداری کنیم. بزرگانی که با انتخاب شهادت بهترین مسیر را برای سعادت دنیوی و اخروی انتخاب کردند.