روزنامه حامی دولت روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: متاسفانه وزارتخانههای صنعتی و اقتصادی، در انتخاب مدیران به جای تکیه بر توانائیها بر آشنائیها و به جای تکیه بر ضوابط، بر روابط تکیه میکنند.
روزنامه حامی دولت روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است: اگر امسال را رهبر انقلاب اسلامی با عنوان «سال رونق تولید» نامگذاری نکرده بودند، اینهمه سرگردانی در مورد چگونگی مقابله با بحران کاغذ شاید قابل توجیه بود. حالا که سال ۱۳۹۸ قرار است سال رونق تولید باشد، چرا به امکانات داخلی برای تولید کاغذ و حل مشکلات مطبوعات و ناشران کتاب و سایر بخشهای مصرفکننده کاغذ اعتنا نمیشود؟
کشور ما از جهات مختلف دارای توانائی تولید انواع کاغذ میباشد. کارخانه کاغذ مازندران سالها کاغذ روزنامههای کشور را تامین کرد و علاوه بر آن انواع کاغذها و مقوا را نیز حتی برای صادر کردن به کشورهای دیگر تولید نمود. این کارخانه مدتی است که به دلیل مشکلات مدیریتی از ادامه تولید کاغذ روزنامه بازمانده است. با اندک توجه و ایجاد تغییر در بخشهای مدیریتی این کارخانه میتوان آن را به تولید کاغذ روزنامه و انواع کاغذهای موردنیاز کشور بازگرداند.
متاسفانه وزارتخانههای صنعتی و اقتصادی، در انتخاب مدیران به جای تکیه بر توانائیها بر آشنائیها و به جای تکیه بر ضوابط، بر روابط تکیه میکنند و در نتیجه مدیران توانمند و کاربلد بدون دلیل و صرفاً به جرم اینکه پارتی ندارند کنار گذاشته میشوند و در اثر اعمال این روش غلط و انحرافی، تولید کارخانجات دچار رکود میشود و بسیاری از کارگاهها، کارخانهها و مراکز تولیدی به تعطیلی کشیده میشوند و یا تولید آنها به حداقل میرسد. دولت نباید با صرف انتخاب یک وزیر و استقرار او در وزارتخانه، او را به حال خود واگذارد و کاری به کار او نداشته باشد. انتخاب وزیر، گام اول است. گام بعدی نظارت بر انتصابهائی است که او در وزارتخانهو دستگاههای تابعه انجام میدهد. گماشتن معاونان، مدیران کل و روسای موسسات و سازمانهای تابعه وزارتخانه براساس روابط و توصیهها اکنون سالهاست که کشور را دچار بحران مدیریت کرده است. این قبیل مدیران فقط برای نردبان قرار دادن مناصب، پرکردن جیبهای خود و تکمیل حلقههای باند موردنظرشان این سمتها را اشغال میکنند و کاری برای پیشبرد اقتصاد کشور و حل مشکلات مردم انجام نمیدهند. به غارت ارز توسط چند چپاولگر بیتالمال به کمک بعضی مدیران در بانک مرکزی و بانکهای دیگر نگاه کنید تا به صحت این ادعای تلخ، اما واقعی پی ببرید. به فروش کارخانجات بزرگی مثل ماشینسازی تبریز به ثمن بخس بنگرید تا بر شما معلوم شود در مجموعههائی از قبیل: سازمان خصوصیسازی که از زیرمجموعههای همین وزارتخانهها هستند چه میگذرد. این وقایع برای کشوری با نام و عنوان «جمهوری اسلامی» یک فاجعه است. این فاجعه به دلیل عدم کنترل انتصابها در وزارتخانهها پیش میآید کما اینکه در اصل انتخاب وزرا نیز اگر دقت و سختگیری لازم صورت بگیرد با چنین فاجعههائی مواجه نخواهیم شد.
مرحله سوم، نظارت بر عملکردهاست که باید توسط دولت بر تمام وزارتخانهها و دستگاههای تابعه آنها صورت بگیرد، ولی متاسفانه نمیگیرد. آقای رئیسجمهور و مجموعهای که دولت نام دارد بعد از آنکه یک وزیر در وزارتخانهای مشغول کار میشود، دیگر هیچ نظارتی بر عملکرد او و مدیران زیردست او ندارند. این مطلقالعنان بودن است که موجب بروز انحرافها، فسادها و ضعفها میشود و کشور به بحرانهائی که قابل پیشگیری هستند دچار میگردد. به بحران کاغذ باید به عنوان بحران در فرهنگ و حتی بحران در قدرت رسانهای نظام و دولت نگاه شود. در برابر آنهمه فشار سیاسی و تبلیغاتی و تهاجم فرهنگی که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و کشور و ملت ایران وارد میشود، مطبوعات و نشریات ازجمله کتاب، نقش مهمی در مقابله با این تهاجمها و سمپاشیها دارند. تنها گذاشتن اصحاب مطبوعات و ناشران در بحران شدیدی که در زمینه کاغذ و سایر اقلام چاپ از قبیل: فیلم و زینک و مرکب به وجود آمده، یک بیتوجهی غیرقابل درک از ناحیه دولت است. مطبوعات و صنعت نشر اکنون درحال احتضار هستند. حل مشکل این مجموعه فقط به ارادهای نیاز دارد که متاسفانه در مسئولین دیده نمیشود. چرا دولت در موضوع کاغذ به واردکنندگانی اعتماد میکند که صدها میلیون دلار ارز دولتی را میگیرند و هرطور دلخواهشان است با آن بازی میکنند و اصحاب مطبوعات را دچار بحران میکنند؟ ما که در شمال و جنوب کشور امکان تولید انواع کاغذ را داریم و با اندکی همت و ابتکار حتی مواد اولیه آن را نیز میتوانیم تامین کنیم، چرا به واردکنندگان فرصتطلب و دلالان چپاولگر متکی شدهایم و کشور را با بحران مواجه کردهایم؟
راه مقابله با بحران کاغذ، تکیه بر تولید داخلی است که البته با استفاده از مدیران قابل اعتماد، کاردان و دلسوز قابل دسترسی میباشد.