به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محسن مهدیان تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود درباره اظهارات اخیر رئیس سابق صدا و سیما نوشت:
ماجرای افشاگریهای اخیر سرافراز چیست؟ اساساً مقصد اصلی افشاگریها کجاست؛ پرونده فساد در صداوسیما یا شهرزاد میرقلی خان یا سپاه یا چی؟ چرا سرافراز بعد از چند سال، انگیزه افشاگری یافته است؟ چرا تا امروز درباره پروندههای فساد سکوت کرده است؟ آخرین واکنش سرافراز مربوط به سال ۹۴ است که همه اتهامات به بازرس ویژه اش را در یک کلمه جواب میدهد: این اتهامات ناشی از "بداخلاقی" است. همین. چرا این رگ گردن با ۳ سال تأخیر بیرون زده است؟ افشاگری این روزها چه آورده جدیدی برای او دارد؟
واقعیت اینست که توقف در سرافراز احتمالاً مخاطب را با انبوه پرسشهای بی جواب مواجه میکند. ضمن اینکه سرافراز دارای سلامت اقتصادی و سابقه روشن سیاسی است و همین ملاحظه اجازه نمیدهد وی را فراتر از یک "بازیگر" و به عنوان یک بازی ساز تحلیل کنیم.
اما اتاق فرمان این پروژه کجا مستقر است؟ بازی گردان چه کسی است؟ پیش بردن این پروژه چه کلان آوردهای دارد که "شهرزاد میرقلی خان" با آن "هم منافع" شده است و سرافراز نیز انگیزه پیدا کرده و "هم سود و هم زبان" شده است؟
ماجرا را یکبار مرور کنیم.
اولین فیلم توسط میرقلی خان منتشر میشود. بخشی ازین فیلم را خود میرقلی خان و بخش دیگری را سرافراز میگیرد. اما چرا؟ اساساً فیلم گرفتن در فرودگاه آنهم با یک بغل پرونده، چه دلیلی جز برنامه ریزی ابتدایی برای انتشار و جلب توجه دارد؟
سرافراز سپس بدون اعتراض به انتشار فیلم، درباره سفر و پروندهها توضیح میدهد. در اقدام بعدی فیلم دوم میرقلی خان با اتهامات جدید علیه سپاه منتشر میشود و در نهایت سرافراز مقابل دوربین یکی از نزدیکان احمدی نژاد مینشیند و علیه سازمان اطلاعات حرف میزند؛ آنهم با ادبیاتی که پیشتر و از سالها قبل برای مردم آشناست!
اما ماجرا چیست؟
"طائب" اسم رمز طراحی عملیاتهایی است که سند شش دانگ آن در اختیار احمدی نژاد است. ضدانقلاب و حتا اصلاح طلبان نیز به این شکل روی یک نفر تمرکز نکردند. این اسم رمز مهمترین نشانه برای جای پای احمدی نژاد است. احمدی نژاد اطلاعات سپاه را مهمترین عامل دستگیری و محاکمه نزدیکانش (بقایی و مشایی) میداند. آخرین جلسهای که از طرف فارس با احمدی نژاد در ساختمان ولنجک داشتیم، بیش از ۲۰ درصد یک جلسه سه ساعته را درباره همین اسم رمز حرف میزد.
احمدی نژاد در سه ماه پایانی سال ۹۷ مصاحبه با رسانهها را کلید زد تا بتواند مجدد به عرصه سیاسی برگردد. طبیعی بود که این تصمیم همانطور که او میخواست نعل به نعل پیش نرود. اتفاقاً همزمان با احمدی نژاد سرافراز بعد از چند سال سکوت، با یک روزنامه اصلاح طلب مصاحبه میکند و اولین اتهامات را علیه نهادامنیتی سپاه مطرح میکند.
سبک نقدهای اخیر سرافراز از جنس همان حرفهای احمدی نژاد و با همان تهور و ادبیات است. احمدی نژاد وقتی متوجه شد که نمیتواند حرفهایش را از طریق رسانهها منتقل کند سراغ یک "نزاع نیابتی" رفت. سرافراز بازیگر همین بازی سازی است. انتشار گفت وگوی یکی از نزدیکان احمدی نژاد با سرافراز، آخرین حلقه رسانهای همین پروژه بود که کلید خورد.
پیش بینی سرافراز از جنگ نیز، مرتبط با تهدید میرقلی خان برای انتشار برخی اسناد است که پیشتر در پیش بینی احمدی نژاد از آشوب و فروپاشی مطرح شده است. روشن است که جلسات هماهنگ و مستمر برای "هم تحلیلی" و طراحی صحنه وجود داشته و دارد.
حیات سیاسی احمدی نژاد در "تشویش و بهم ریختگی سیاسی" است. وی برای ماندن در کانون توجهات، تخریب دو جا را هدف گیری و با اتهام زدن به این دو نهاد تلاش کرد همچنان قهرمان بماند. یکی عدلیه و دوم اطلاعات سپاه. گزینه اول با آمدن رئیسی حذف شد و ماند گزینه اطلاعات سپاه که با تروریست خواندن و محبوبیت سپاه در سیل، این گزینه هم درحال حذف شدن بود. بعد از تروریست خواندن سپاه که از نهضت آزادی تا برخی اپوزیسیون خارج از کشور و آحاد ملت و مسئولین را در مقابل آمریکا متحد کرد، لازم بود مجدد سپاه مورد تخریب قرار گیرد تا بستر تشویش و حیات احمدی نژاد از بین نرود. جالب اینکه همزمان با سرافراز، حلقههایی از عدالتخواهی انحرافی نیز به شکل معناداری موضوع تخریب اطلاعات سپاه را در دستور قرار دادند و گمانه پیوند و همدستی "عدالتخواهی فانتزی" با افشاگریهای به سبک "بگم بگم های احمدی نژاد" را تقویت کردند؛ درین باره هم باید نوشت.
بااین تحلیل، بازی ساز اصلی سرافرازگیت، شخص احمدی نژاد است. نباید آدرس غلط داد. کاش آقای سرافراز سرنوشت اش را به پوپولیسم انحرافی گره نزند.