به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شهادت فرمانده حیدر محبوب جبهه مقاومت و دو سال گمنامیاش خیلی ها را کنجکاو کرد تا او را بیشتر بشناسند. شهیدی که اگرچه به خاطر حفظ حفاظت اصول جنگی و تواضعش در میان فارسی زبانان گمنام بود، اما عربزبانان خط مقاومت او را خیلی خوب میشناسند و خوشحالیشان بابت بازگشت پیکر فرمانده بعد از گذشت دو سال از شهادتش مضاعف است.
حسین جنتی، برادر شهید محمد جنتی معروف به حاج حیدر 12 سال از او کوچکتر است. که حالا سخنانی در توصیف برادر دارد. او در گفتوگو با تسنیم میگوید: هفت برادر هستیم که حاج حیدر اولین فرزند خانواده بود. حدود پنج سال به صورت مستمر به سوریه میرفت. یکبار در سال 92 مجروح شد. تا قبل از مجروحیت سال 92 که اصلاً کسی متوجه فعالیت او در سوریه نبود. بعد از دو سال تازه ما متوجه شدیم به سوریه رفت و آمد دارد. زیاد هم از اتفاقات آنجا صحبت نمیکرد تا پدر و مادر نگران نشوند. حتی وقتی دوستانش برای دیدنش به منزل رفت و آمد داشتند با آنها در مورد منطقه با زبان عربی صحبت میکرد که ما متوجه نشویم.
او از محبوبیت «حاج حیدر» میان رزمندگان عربزبان چنین میگوید: تسلط خیلی زیادی به زبان عربی داشت. یکی از بچههای اهواز به ما میگفت ما که عرب هستیم وقتی وارد جلسات حاج حیدر میشویم، میبینیم چنان خوب عربی را صحبت میکند که انگار لبنانی است. در منطقه هم با رزمندگان عراقی کار میکرد و هم رزمندگان حزبالله که بیشتر دوستانش از همین بچههای حزبالله بودند. یکی از دوستانش تعریف میکرد در منطقه هر وقت میخواستیم فرمانده حیدر را پیدا کنیم باید به مقر بچههای حزب الله برویم. علاقهای که آنان به حاج حیدر داشتند و علاقه متقابلی که حاج حیدر به آنان داشت باعث این انس و الفت شده بود. با فرزند حاج عماد مغنیه، یعنی شهید جهاد مغنیه عجین بودند.
حسین جنتی از تخصصهای برادرش در میدان رزم چنین میگوید: با رزمندگان پاکستانی و سوری هم کار میکرد. در اکثر آزادسازیهای سوریه و عراق را شرکت داشت و فرماندهی میکرد. تخصصش علوم نظامی بود و به عنوان مستشار نظامی به همه گروههای عراقی، پاکستانی، سوری، افغانستانی و لبنانی آموزش میداد. منطقه ادلب را خیلی دوست داشت و میگفت: «کی میشود آزادسازی ادلب را طراحی کنم؟». به حاج حیدر قبل از شهادت در سپاه لقب «حاج قاسم کوچک» هم داده بودند. فرمانده پشت میز نشینی نبود. یکی از شرایطش برای قبولی فرماندهی زینبیون این بود که هر موقع بخواهد با بچهها جلو در خط باشد.
او ادامه میدهد: با شهید حسین قمی(مرتضی حسین پور که فرمانده شهید حججی بود) خیلی رفیق بود. مدتی فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون(رزمندگان عراقی) بود تا اینکه فرماندهی تیپ زینبیون(رزمندگان پاکستانی) به او واگذار میشود. وقتی فرمانده زینبیون میشود، حسین قمی جایگزین حاج حیدر در قرارگاه حیدریون میشود. وقتی فرمانده رزمندگان پاکستانی شد و به اصطلاح با آنها قاطی شد، پاکستانی هم یاد گرفته بود و با آنها پاکستانی صحبت میکرد. باهوش بود. حدود یک سال فرمانده زینبیون بود تا اینکه به شهادت رسید.
برادر شهید جنتی با اشاره به نحوه شهادت او میگوید: در ماجرای آزادسازی شمال حما به شهادت رسید. منطقهای در تل ترابی دست تحریرالشام بود که میخواستند آزاد کنند. برای شناسایی منطقه رفته بودند که بچهها را برای عملیات جلو بکشند. به بازدید منطقه رفت که در کمین جبهه النصره افتاد. شهید مراد عباسی و شهید کربلا نیز با او به شهادت رسیدند. شهید کربلا جانشین حاج حیدر در زینبیون بود، وقتی میبیند حاج حیدر در روز عملیات زخمی شده میرود تا به تنهایی فرمانده زخمیاش را به عقب بیاورد که بالای سر حاج حیدر شهید میشود.
او به خصوصیات اخلاقی برادر اشاره کرده و میگوید: دو تن از دوستانشتعریف میکردند، وقتی میخواستند طرحشان را برای آزادسازی منطقه به حاج حیدر توضیح بدهند، به اتاقش میروند. هوا خیلی گرم بود، میگویند حاج حیدر چرا کولر گازیات را روشن نمیکنی؟ میگوید: «بچهها لب خط توی گرما میجنگند و در مرام من نیست که زیر کولر باشم و بچههایم در خط زیر آفتاب.» این یکی از مشخصههای بارز اخلاقی او بود. حواسش به همه چیز بود. خود من وقتی برای خواستگاری اقدام کرده بودم. از سوریه کارهای من را پیگیری میکرد و برای من تعجب داشت که کسی که اینقدر خودش در منطقه درگیر است چطور پیگیر همه چیز است و به من مشاوره میدهد.
او در پایان ادامه میدهد: 36 ساله بود که شهید شد و سه فرزند به نامهای فاطمه زهرا، زینب و عباس دارد. یکی از آرزوهایش این بود که پیکرش برنگردد برای همین ما قطع امید کرده بودیم که بیاید. اما خدا خواست که بیاید. مادر و پدر منتظر بازگشتش بودند ولی من خودم قطع امید کرده بودم. چند روز بعد از شهادتش سردار قاسم سلیمانی در دل نوشتهاش بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد»، اشاره به شهادت حاج حیدر کرد که یکی از بهترینهایش را در سوریه از دست داده است.
شهید محمد جنتی با نام جهادی حاج حیدر و معروف به «فرمانده حیدر» بیش از یک سال فرمانده رزمندگان مدافع حرم پاکستانی(تیپ زینبیون) پیش از آن نیز مدتی فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون سوریه بود. این شهید اهل روستای "دیزج خلیل" از توابع شهرستان "شبستر" در استان آذربایجان شرقی بود. او نوزدهمین شهید مدافع حرم استان آذربایجان شرقی است. او سال 92 راهی سوریه شد و حدود چهارسال در جبهه مقاومت سوریه و عراق حضور فعال داشت. جزو اولین مستشارانی بود که برای مقابله با تروریستهای تکفیری وارد جبهه شد و در مناطق مختلفی از جمله دمشق، حلب، حما و ...حضور داشت و چندین بار در درگیری با تروریستها مجروح شده بود.
محمد جنتی در 16 فروردین 96 در حماه سوریه منطقه تل ترابی به شهادت رسید و همچون حضرت عباس(ع) سر و دستش را فدا کرد. پیکر مطهر او در منطقه ماند. حالا بعد از گذشت دو سال طی عملیات تفحص پیکر شهدای مدافع حرم در مناطق سوریه، پیکر این شهید نیز کشف شده و به کشور بازگشته است. هویت پیکر او از طریق آزمایش DNA شناسایی شده است.