کمتر از دو هفته به گام سوم کاهش تعهدات برجامی ایران باقی مانده است. تحولات اخیر نشان میدهد اروپاییها قصدی برای انجام تحرکی جدی در راستای عمل به تعهدات خود در قبال ایران ندارند و سیاست اتلاف وقت را در پیش گرفتهاند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد صرفی طی یادداشتی در ستون «یادداشت روز» روزنامه کیهان نوشت: کمتر از دو هفته به گام سوم کاهش تعهدات برجامی ایران باقی مانده است. تحولات اخیر نشان میدهد اروپاییها قصدی برای انجام تحرکی جدی در راستای عمل به تعهدات خود در قبال ایران ندارند و سیاست اتلاف وقت را در پیش گرفتهاند. با این حال برخی نشانهها حاکی است دولت آقای روحانی همچنان امیدوار است آبی از اروپا گرم شود. تماسهای تلفنی طولانی رئیسجمهور با همتای فرانسوی خود و دیدار دیروز ظریف با ماکرون در فرانسه از جمله این نشانهها هستند. ظریف پس از این دیدار گفته است: «فرانسه پیشنهادهایی را ارائه کرده بود و پیشنهادهایی را ما ارائه کردیم درباره نحوه اجرای برجام و گامهایی که نیاز است طرفین بردارند.»
در حالی که بیش از ۱۵ ماه از خروج رسمی آمریکا و عملی اروپا از برجام میگذرد، وزیر محترم امور خارجه کشورمان همچنان به دنبال نحوه اجرای برجام است و معتقد است؛ «پیشنهادهای ماکرون درباره برجام در مسیر درستی پیش میرود»! اقدامات و مواضع مقامات ارشد دولت نشان میدهد متأسفانه امید به سراب برجام، همچنان ذهن دولت «تدبیر و امید» را در اشغال خود دارد و آنان هنوز نتوانستهاند با واقعیتهای صحنه، خود را تطبیق داده و برخوردی منطقی داشته باشند.
در همین حال هفته گذشته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفتگو با یک رسانه آمریکایی، برجام را توافقی اشتباه دانست که نباید امضا میشد. موضعی که بهطرز قابلتأملی از سوی رسانههای حامی دولت سانسور شد و بیسروصدا از کنار آن گذشتند. دلایل متعدد و متنوعی برای اشتباه بودن امضای برجام وجود دارد. یکی از اصلیترین این دلایل را میتوان در اظهارات اخیر برایان هوک، رئیس «گروه اقدام علیه ایران» مشاهده کرد.
نماینده ویژه دولت ترامپ در امور ایران مدعی شده که تحریمها «احتمالاً» ایران را به میز مذاکره برخواهند گرداند. هوک در مصاحبهای، درباره سیاست موسوم به «کارزار فشار حداکثری علیه ایران» گفت: «ما تلاش میکنیم فشاری به ایران تحمیل کنیم که احتمالاً این کشور را پای میز مذاکره برخواهد گرداند. تحریمها در گذشته کارگر افتادهاند، احتمالاً باز هم کارساز خواهند بود.»
علت مهم و اصلی درباره اشتباه بودن برجام، در همین عبارت هوک نهفته است؛ «تحریمها در گذشته کارگر افتادهاند»، پس «احتمالاً باز هم کارساز خواهند بود.» بزرگترین اشکال توافق هستهای همین بود که آمریکاییها را به طمع انداخت. وقتی با فشار و تحریم میتوان در حوزه هستهای امتیازهای کلان گرفت، چرا نباید این ابزار را در سایر حوزهها - توان نظامی و بهطور مشخص موشکی، نفوذ منطقهای و حتی مسائل داخلی ایران- بکار گرفت؟! ترامپ برخلاف آنچه مشهور است و دولتمردان کشورمان نیز آگاهانه و با اهداف خاصی آن را مدام تکرار میکنند، هرگز مخالف اصل برجام نبوده و نیست. چطور میتوان مخالف یک توافق بود و در عین حال به دنبال دائمیشدن آن بود؟! این سؤالی است که حامیان داخلی برجام تاکنون به آن پاسخ ندادهاند.
اشکال اساسی و مهم دیگر برجام در اعتماد به دشمن بود. اگرچه دولتمردان مدعی هستند که به آمریکا اعتماد نداشتهاند، اما واقعیتهای دوران مذاکرات و متن توافق چیز دیگری میگوید. اگر طبق آنچه میگویند اعتماد وجود نداشت باید اولاً تعهدات دو طرف همزمان اجرا میشد نه اینکه ما تمام گامها را برداریم و دست خود را خالی کنیم و سپس منتظر عمل طرف مقابل به تعهدات خود باشیم. دوماً باید توافق بهصورت گامبهگام پیش میرفت تا درصورت بدعهدی حریف در هر گام، گامهای بعدی ما نیز متوقف شده و خسارت کمتری وارد میشد.
«در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۴ یعنی روز تصویب [برجام]، رئیسجمهور آمریکا و شورای وزیران اتحادیه اروپا بهصورت کتبی و رسمیبرچیده شدن تمامیتحریمهای اقتصادی و مالی ظالمانه و غیرقانونی خود را در چارچوب تعهداتشان در برجام اعلام نموده و آن را بهعنوان سند قانونی در روزنامههای رسمی خود منتشر کردند»؛ این بخشی از نامه آقای روحانی به رهبر انقلاب بعد از تصویب برجام در ۳۰ مهر ۱۳۹۴ است. همین چند خط برای درک میزان اعتماد و خوشبینی نابجا نسبت به دشمن، کفایت میکند. مرور آنچه گذشته، برای مچگیری و سرزنش نیست. هدف آن است که اولاً جلوی ضرر بیشتر گرفته شده و ثانیاً عبرت آن مانع از تکرار گزیده شدن از همان سوراخ شود.
دولت به دنبال امتیازگیری از اروپا و آمریکاست، اما مشکل اینجاست که اقدامات و مواضعی اتخاذ میکند که دقیقاًً برعکس این هدف است. وقتی مقامات ارشد اعلام میکنند نیازی به سوخت ۲۰ درصد نداریم، یعنی خیالتان راحت باشد که سراغ این بخش کلیدی و مهم نمیرویم؛ همان امتیازی که ابتدای مذاکرات و در توافق موقت به حریف واگذار شد. وقتی آقای رئیسجمهور میگوید؛ «این توافق اگر تا سال آینده باقی بماند تمام تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران بهطور کامل برداشته میشود و این یعنی هر سلاحی را میخریم و میفروشیم و آماده هستیم برای خرید هر نوع سلاح»؛ یعنی ایران حداقل تا یک سال دیگر خیال خروج از برجام را ندارد. در چنین شرایطی و با چنین پیامهایی، اروپاییها و آمریکاییها وعده هم نمیدهند، چه رسد به امتیاز!
نکته قابل تأمل و بررسی آنکه این موضع اخیر رئیسجمهور را دو هفته پیش از آقای روحانی، یک عضو «گروه بینالمللی بحران» بیان کرده بود. وی در اظهارنظری گفته بود: «ایران طی سال آینده برای نخستینبار طی ۲ دهه گذشته این امکان را خواهد داشت که از بازار بینالمللی، سلاحهای متعارف خریداری کند. این مسئله بر اساس مفاد برجام ممکن شده است. خروج از برجام این امتیاز را از ایران میگیرد. این برای امنیت ایران که در تمام این سالها امکان خرید تسلیحات نظامی نداشته، یک ضرر بسیار جدی است.» سازمانی که با حمایت مالی جورج سوروس (یکی از اعضای هیئت امناء سازمان مذکور) اداره میشود، دنبال دست و پا کردن بهانه برای نگه داشتن ایران در برجام است و چند روز بعد آقای رئیسجمهور همان موضوع را بیان میکند؛ جالب نیست؟!
کشور سالهاست که درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. جنگی که در یک دهه اخیر شدت و حدت بیشتری یافته است. دولت راه پایان این جنگ را در مذاکره و مصالحه با دشمن میدانست و برجام محصول چنین نگاهی بود. اما راهحل واقعی آن پشتیبانی و تقویت تولیدکنندگان بهعنوان رزمندگان خط مقدم این نبرد اقتصادی است. بستن راه بر رانتخواران و مفسدان اقتصادی، تکمیلکننده این پشتیبانی است، چرا که مفسدان و رانتخواران - در هر لباس و مسئولیتی- همکار دشمن و خائن محسوب شده و مستحق شدیدترین مجازاتها هستند.
فرض کنید رزمندهای در خط مقدم نبرد هستید و خبر میرسد فرماندهان شما به دنبال مذاکره و مصالحه با دشمن هستند. این خبر چه حسی در شما ایجاد میکند و از چنین رزمندگانی چقدر میتوان انتظار جانفشانی داشت؟ وقتی به دنبال چانهزنی با دشمن برای فروش نفت باشید، یعنی به تولیدکننده داخلی برای چرخاندن چرخ اقتصاد اعتماد و اتکا نداریم. یکی از بزرگترین خسارتهای برجام همین بود. ظاهراً قرار بود به اقتصاد کمک کند، اما بهقول مقام سابق بانک مرکزی «بعد از برجام با خوشبینی افراطی مصرف بدون محدودیت منابع را آغاز کردیم.»
رزمندگان جنگ اقتصادی امروز در محاصرهای چندجانبه و زیر آتش سه جبهه هستند؛ از یک سو سوءمدیریتهای اقتصادی، از سوی دیگر جبهه مفسدان و دلالان و رانتخواران و دیگر سو، تحریم و خباثت دشمن. کلید تقویت رزمندگان جنگ اقتصادی و شکستن این محاصره در اصلاح بوروکراسی پیر و کم کردن از هفتاد خانی است که باید از آن بگذرند، نه در بروکسل و وین و پاریس. وضعیت چنان است که اغلب تولیدکنندگان میگویند اینکه دولت برای ما مشکل و مانع ایجاد نکند، خودش بزرگترین کمک است!