یکی از جملاتی که در رابطه با مجلس همه جا میشنویم همین جمله معروف و تاریخی امام خمینی است. بعید است که عبارت مجلس در راس امور است را امام در شکل ظاهری یا به صورت یک تعارف مطرح کرده باشند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، امیرابراهیم رسولی کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی نوشت: یکی از جملاتی که در رابطه با مجلس همه جا میشنویم همین جمله معروف و تاریخی امام خمینی است. بعید است که عبارت مجلس در راس امور است را امام در شکل ظاهری یا به صورت یک تعارف مطرح کرده باشند. قطعا نگاه امام به مجلس جدیتر از آن است که این عبارت را در حد یک جمله برای بیلبوردها یا پوسترها در نظر بگیریم. مجلسها در دوره قبل از انقلاب به دلایل گوناگون که از حوصله این نوشتار خارج است به هیچ وجه در راس امور نبودند و به تعبیری این مردم بودند که در امور دخالتی نداشتند. جریانهای آشکار و نهان قدرت در تمام شئون حکومتی حضور داشتند و مقدرات کشور از دل ایدهها و منافع آنها سر و شکل پیدا میکرد. با پیروزی انقلاب و ساماندهی هر چه بیشتر نهادهای سیاسی مختلف و دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود شرایط، اما تغییر پیدا کرد.
شاید یکی از دلایلی که امام خمینی مجلس را در راس امور میدید به خاطر نقش مردم بود. مردم در سطح کشور نمایندگانی را به مجلس میفرستند تا در قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت، انجام وظیفه کنند. چرا پس مجلس در راس امور است، ولی دولت یا قوه قضاییه نیستند؟ این در راس امور بودن هم بر میگردد به وظایف اصلی مجلس یعنی همان قانون گذاری و نظارت.
این روزها، اما در محافل کارشناسی، در شبکههای اجتماعی و در سطح جامعه این جمله را میشنویم که دیگر مجلس در راس امور نیست. دلایلی نظیر عدم تصویب قوانین مبتنی بر نیاز جامعه، رفتار احساسی و هیجانی، درگیریهای جناحی و بعضا منفعت محوری فردی، عدم نظارت درست بر دولت و مواردی از این دست جزو نکاتی است که درباره مجلس فعلی گفته میشود. در چند یادداشت تلاش میشود عواملی که در ایجاد این وضعیت هستند را شناسایی کرده و مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
رئیس مجلس و استراتژی که رئیس مجلس آن را دنبال میکند در کارکرد مجلس بسیار تاثیرگذار است. روسای مجالس در طول دورههای مجلس شورای اسلامی همواره از چهرههای شناخته شده با پیشینهای انقلابی بودند. جناب آقای علی لاریجانی نیز در همین چارچوب دسته بندی میشود، اما مشکلی که نحوه ریاست ایشان بر مجلس داشت و شرایطی را که به نمایندگان مجلس منتقل میکرد این حس را به افکار عمومی منتقل میکرد که گویی استراتژی و برنامه مشخصی برای اداره مجلس و حفاظت از شان مجلس و نمایندگان آن وجود ندارد.
اگر بنا بر همراهی و همکاری با دولت بود بهتر آن بود که شان مجلس و نمایندگان مجلس را حفظ کنند. چه با برجام موافق باشیم چه نباشیم چگونه میشود که در چند دقیقه چنین موضوع مهمی را تصویب و نهایی کرد؟ هیات رئیسه مجلس در بر هم زدن اصل تفکیک قوا نیز تاثیر گذار بود. منتسکیو قرنها پیش از این اصل سخن گفت: به این خاطر که قدرت متمرکز اداره نشود و نهادهای قانونی بتوانند اختیارات و وظایف خود را به خوبی اجرا کنند. اما اگر مجلس در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از موارد به اسم همراهی و همکاری با دولت نقش نظارتی را کم رنگ و کم رنگتر کند و تصمیمات کلان در جلسه بین رئیس مجلس و رئیس جمهور گرفته شود آن زمان دیگر چیزی به نام مجلس اهمیت دارد؟
نمایندگان مجلس نیز وقتی میبینند که در عمل همه چیز دارد در توافق بین این دو رئیس شکل میگیرد دیگر به فکر منافع خرد یا حتی شخصی میافتند و رفته رفته نمایندهای خوب است که بتواند بهتر لابی کند. نمایندهای خوب است که بتواند همسو با ایدههای رئیس مجلس پیش برود. در انتخاب نایب رئیس هم این اتفاق رخ میدهد. تقسیم جایگاه بین گروههای مختلف مجلس است تا تشکیل یک هیئت رئیسه کارآمد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت عدم حضور فعال در مجلس است. همانطور که میبینیم اکثر جلسات مجلس را نائب رئیسان اداره میکنند و رئیس مجلس مشغول کارهای دیگری است. قطعا رئیس بعدی مجلس باید حضور فعالی در مجلس داشته باشد و با یک استراتژی مشخص از شان نمایندگان مردم حفاظت کند.